به کسی نگو
فروردین ۱۵، ۱۳۹۰
بارانِ اشک
باران !
دیشب در خواب دیدم که آمده ای
صبح خیسی حضورت را
روی چشمانم حس میکردم هنوز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر