به کسی نگو
شهریور ۰۹، ۱۳۸۹
یا رب بلا بگردان!
میدانم همین شبهاست که مقدر میگردانی
برای عده ای ،سفره هایی خالی...
و برای عده ای تظاهر به علی وار زیستن را...
شهریور ۰۸، ۱۳۸۹
کشاورز
نوری نمی تابد که رشد نمی کنی
وگرنه من هرشب علفهای هرز ذهنم را درو می کنم.
اینجا که من هستم(16)
فروش لوازم آرایشی بهداشتی،
تلاش برای ضربه زدن به امنیت کشور است!!
(
+
)
هفته دولت به سبک نظامی!
بگفت :آنجا به صنعت در چه کوشند؟
بگفت :چینی خرند و نفت فروشند...
شهریور ۰۷، ۱۳۸۹
اینجا که من هستم(15)
بارونش هم دیگه زلال نیست،
از آدماش چه انتظاری داری؟!
شهریور ۰۶، ۱۳۸۹
چسبیده!
این روزها
درد زیاد است ...
درمان هم زیاد است...
ولی کسی حال خوب شدن را ندارد!
قانون عدم بقای انقلاب
دیکتاتوری از بین نمی رود، بلکه از صورتی به صورت دیگر تبدیل می شود.
خشت سوم : زلزله
گر زلزله شد تزلزلی ما را نیست
در اوج ِ تکان تنزلی ما را نیست
ایران اگر از زلزله گردد ویران
در پای گودر تحولی ما را نیست
شهریور ۰۴، ۱۳۸۹
اینجا که من هستم (14)
زندگی مثل شطرنجه
ولی ما سالهاست که داریم تاس می ریزیم
نخواستیم!
ترجیح میدم جاده زندگیم خاکی بمونه
تا اینکه تو بیایی
و آسفالتش کنی و بری...!
شهریور ۰۳، ۱۳۸۹
لایحه حمایت از خانواده !
- از کی بپرسم ؟
+ از عروس خانوم شماره 4 بپرسید حاج آقا
- عروس خانوم شماره 4 ، آیا بنده وکیلم ؟
شهریور ۰۲، ۱۳۸۹
هفته دولت مبارك!
اگر چه كاخ رياست جمهوري نداري
اما
جلسات هيئت دولتت در قلب تك تك ما برگزار مي شود
لولو
شعر جدید کتب درسی:
لولو ام و ممه می برم ...
گشت ارشاد دارم نمیذارم !!
شهریور ۰۱، ۱۳۸۹
باید
باید معشوق باشی
تا
عاشقی کنی
تا
خوب عاشقی کنی
روز پزشک
اومدم روزت رو تبریک بگم
منشیت واسه 6 ماه دیگه وقت داد !
مرداد ۳۱، ۱۳۸۹
اینجا که من هستم (13)
کبوتر نامه بر را به مسلخ برده اند و
کلاغ ها روی آنتن های تلویزیون لانه کرده اند .
تفاهم زورکی
او دل درد داشت
و من درد دل...
مرداد ۳۰، ۱۳۸۹
مکانیسم دفاعی!
اگه نمیتونی همیشه خوب باشی..
گاهی باید بشینی
و دلت رو خوش کنی به کارهای بدی که نکردی!
مرداد ۲۹، ۱۳۸۹
خودویرانگر
مستبدند خاطرات؛
ناخوانده جاخوش می کنند،
و ذهن را به برده گی می برند.
خوب می دانند شوریدن ِ تو، به مسلخ رفتن ِ خود ِ توست.
مرداد ۲۸، ۱۳۸۹
این جا که من هستم(12)
قصه ی من و تو ،حسرت کسی
و
غصه ی من و تو ،سرگرمی دیگریست
مرداد ۲۷، ۱۳۸۹
کتیبه های گمشده (16)
زندگی ،علاوه بر هزینه ، درد هم دارد
خشت دوم : مغالطه
اون دلش به این خوشه که با هم تفاوتی نداریم و من ...
چقدر سخته تحمل ِ بی تفاوتی
مرداد ۲۶، ۱۳۸۹
جرعه
به اندازه یک جرعه
به اندازه یک دم
به اندازه .... آرامش
لطفا
دهه شصتی ها
از همه کلاسای درس دنیا
یه لنگه پا وایسادن دم درش به ما رسید
Eyes Wide Shut
همیشه کارش همین بود؛
چشمانش را باز می گذاشت و تا می توانست رویا می دید
این روزها اما
چشمانش را می بندد و به تاریکی زل می زند.
مرداد ۲۵، ۱۳۸۹
عذاب
وجدانی که زورش فقط به کودک درون می رسه
خیلی بی وجدانه!
مرداد ۲۴، ۱۳۸۹
بي شرف نيا
الان شده حاجي - قبلا وليد مست لايعقل بود
بي خيال رژيم!
چه هلالي باشي
چه قرص كامل
براي من هميشه
ماهي
مرداد ۲۳، ۱۳۸۹
بد آموختیم!
شاید بالا رفتنِ برعکس از سرسره بود،
که باعث شد مشکلات رو از راهش حل نکنیم!
رفوزه
من صفر بودم و او، دو
میخواستیم در کنار هم 20 باشیم
دریغ که عشق، ریاضی نمیشناخت...
مرداد ۲۲، ۱۳۸۹
پیله و پروانه
یقین دارم
حافظه پروانگی ام
دلتنگ لهجه بی شیله پیلگی ام خواهد شد
مرداد ۲۱، ۱۳۸۹
نا تموم
"کلاغه" سال هاست که به خانه اش رسیده
"قصه ی من" اما در دلم مانده به سر نمی رسد....
افطار
و چه شیرین است انتظار برای شنیدن صدای اذان
آنگاه که با قند لبان تو افطار میکنم !
میزبان ناخوانده!
خدایا
خسته شدم از مهمانهایی که ادعای میزبانی دارند
خودت کی از مطبخ بیرون می آیی؟
میهمانی خدا
اوس کریم ، علی الحساب یه چایی بده دست ما تا بعد !
مرداد ۲۰، ۱۳۸۹
پناه
پناه می برم به تو
از من
اینجا که من هستم (11)
دیدن هلال اول ماه ثواب دارد
دیدن قرص روی ماهت ، گناه
خشت اول : به کسی نگو
سفره ی دلتو ببند
سیــــد
آخه اینجا هنوز وقت افطار نشده ...
مرداد ۱۹، ۱۳۸۹
اینجا که من هستم(10)
دیگه بارونش هم گِل به سرمون میکنه!!
فراری
تو از من فرار می کنی
من هم از خودم...
چه تفاهمی!
مرداد ۱۸، ۱۳۸۹
حوای دیرینه من
همه چیز عوض شده
جز اینکه هنوز
برای داشتنت
باید آدم بود
کتیبههای گمشده (15)
زلیخا عاشق بود
یوسف پیامبر شد
عاشقان هرگز به حقشان نمیرسند
تکه کلام
همیشه اولِ حرفهایش یک "گلم" می گفت
گلهایش اما گلهای قالی بود.
مرداد ۱۷، ۱۳۸۹
معجزه میکند ...
اگر لب های تو را داشتم ، ادعای پیغمبری می کردم !
دل غافل
آدم های زیادی در زندگی شما وجود دارند
اما فقط موقع آمدن و رفتن ها ،
متوجه شان میشوید...
اعتصاب غذا
برایت جهنمی به پا می کنند
در سلولی که نگهبانش بشارت می دهد :
غذا حاضر است !
مرداد ۱۶، ۱۳۸۹
فاصله ها
اینجا که من هستم یه دختر با یه شال گردن و عینک آفتابی
میشه یه دختر خیابونی!
دلتنگی
سخته نبودن کنار آدمهایی که وقتی کنارشون هم هستی دلت براشون تنگ میشه !
مرداد ۱۴، ۱۳۸۹
دلخواه
دلم دل می خواد
آی آدمهایی که دلتون دل میخواد من تو تیم شمام
اونایی که دلشون دل نمیخواد پس چی میخواد؟
مرداد ۱۳، ۱۳۸۹
اینجا که من هستم(9)
دلیل نوستالژی های ما دوست داشتن گذشته نیست،
نداشتن امید به
آینده
است!
زایمان غیرطبیعی
گلویمان آبستن فریادهایی ست
که متولد نشده، سقط می شوند
غم
غم چشمام
پيرم كرد
مینیمالیسم(2)
استاد مینیمالنویسی بود.
خواست غم هایش را بنویسد.
دق کرد.
مرداد ۱۲، ۱۳۸۹
بابا جان داد
از کلاس اول اون قدر بهمون گفتن:
بابا آب داد
بابا نون داد
الان که یه بابایی! شدیم واسه خودمون
بازم منتظریم که بابا آب و نونمونو بده...
مرداد ۱۰، ۱۳۸۹
یک عدد کلنگ لطفا
استاد میگفت چاله ها رو پرکنید...
یکی بهش بگه
من اون قدر پُرش کردم که ازش یه تپّه!زده بیرون!
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)