منم همین طوری ام تلخی رو ترجیح میدم به پایان هی کشش میدم...تلخی رو کش میدم تا به پایان نرسه ولی خب اکثرا همون پایان تلخ رو دوس دارن و تو هم مجبور میشی بپذیری.
خب به نظر من پایان تلخ خیلی از تلخی بی پایان بهتره . یعنی رابطه ای که همه چیزش تلخ بهتره تموم بشه . سخته تموم کردنش ولی باید تموم بشه . اگه ذره ای شیرینی تو این رابطه باشه دچار تردید جدی می شم در تموم کردنش ولی به هر حال پایان تلخ بهتر از تلخی بی پایانه
به نظرم بستگی داره تلخی در چی باشه. وقتی بحث رابطه در بین باشه من پایان تلخو ترجیح میدم. اگر حرف از یه عمر زندگی باشه، تلخی بیپایان رو. اگر حرف از پدر و مادرم باشه باز هم تلخی بیپایان تا پایان تلخ و ... یه حکم کلی نمیشه داد.
یه جاهایی این نیاز به بی پایانی یه نیاز ذاتیه شاید بخاطر همون نیاز به جاودانه بودن ولی این حس هم درست مثل بقیه حسای درونی گاهی اشتباه میکنه و آدمو تو دردسر میندازه مثالش همین روابط تلخه که دوس نداریم تمومش کنیم
منم همین طوری ام
پاسخحذفتلخی رو ترجیح میدم به پایان
هی کشش میدم...تلخی رو کش میدم تا به پایان نرسه
ولی خب
اکثرا همون پایان تلخ رو دوس دارن و تو هم مجبور میشی بپذیری.
خب به نظر من پایان تلخ خیلی از تلخی بی پایان بهتره . یعنی رابطه ای که همه چیزش تلخ بهتره تموم بشه . سخته تموم کردنش ولی باید تموم بشه . اگه ذره ای شیرینی تو این رابطه باشه دچار تردید جدی می شم در تموم کردنش ولی به هر حال پایان تلخ بهتر از تلخی بی پایانه
پاسخحذففقط یه نکته
پاسخحذفاون "رو" آخر پست اضافیه دیگه.به قرینه اون "رو" اول حذف میشه.
این تلخی بی پایان رو بیشتر دوست دارم
تا یک پایان تلخ...
جمله ی خیلی ثقیلی هستش.خیلی روش فکر کردم ولی هنوز به نتیجه ی خاصی نرسیدم.
پاسخحذفبه نظرم بستگی داره تلخی در چی باشه.
پاسخحذفوقتی بحث رابطه در بین باشه من پایان تلخو ترجیح میدم.
اگر حرف از یه عمر زندگی باشه، تلخی بیپایان رو.
اگر حرف از پدر و مادرم باشه باز هم تلخی بیپایان تا پایان تلخ و ...
یه حکم کلی نمیشه داد.
حالا سوال بیربط، به نظرتون الی خودکشی کرد؟
یه جاهایی این نیاز به بی پایانی یه نیاز ذاتیه
پاسخحذفشاید بخاطر همون نیاز به جاودانه بودن
ولی این حس هم درست مثل بقیه حسای درونی گاهی اشتباه میکنه و آدمو تو دردسر میندازه
مثالش همین روابط تلخه که دوس نداریم تمومش کنیم
@سرور
آره!