1- هرگونه پيشنهاد براي اصلاح قابل قبول است 2-اين پست به اميد حضور خيام كوچولوي وبلاگ نوشته شده كه بدون حضور ايشان قطعاً محكوم به شهادت است. 3-منتظر نقدهاي زيباي دوستان به خصوص زروان و ماندالايز و رضا هستيم. 4-اين پست در راستاي همان 60 درصد و اينها نگاشته شده است 5-از حضور خواهران گرانقدر كمال تشكر را داريم
اين برام هميشه سوال بوده كه اين شرابي كه پستي مياره چه جوري براي امثال خيام و شمس هستي مي آورده شمس و خيام كه قطعا اهل مي بودن .حافظ هم از شعراش بر مياد كه مي حقيقي رو حداقل امتحان كرده. تقريبا براي خودم روشن شده ولي مي خوام نظر بقيه رو هم بدونم كه اين مي همون شراب درست شده از عصاره انگوره بوده يا نه تمثيلي از اونه
من که خواهر گرانقدر نیستم من یه خاله ام که پسرام به حرفم گوش نمی دن نمونه اش همین پارسا که حالا فکر کرده چون دیگه 5سالش شده میتونه خاله رو نادیده بگیره ! (البته واسه عمو یه دختر هستم با همون مشخصات خاله)
خب قطعا نمی تونی بگی که خیام و حافظ وشمس؟؟؟( نفهمیدم منظورت از شمس خود شمس تبریزی بود یا مولانا) اهل می بودن و می میزدن و این می همون عصاره انگور بوده یا نه.از شعرهاشونم نمیشه چنین برداشتی کرد.حداقل من به این بیشتر می رو به صورت تمثیل دیدم.
تنها کسی که به طور مشخص به میخواره بودن البته قبل از تحولات درونی شهره است ناصرخسرو قبادیانی است که البته در چهل سالگی در میخانه دچار انقلاب روحی میشه و سبوی می رو میشکنه و میاد بیرون و به قصد کعبه سفری رو شروع میکنه که همه ما قسمت هایی از اون سفرنامه معروف رو خوندیم
@ قاصدک خوبم. خب پارسا اول گفت خواهران گرانقدر منم گفتم اصلا خواهران گرانقدر نخونن.پست دچار اشکاله.بعد دیدیم اصلا اینجا خواهر گرانقدر نداریم همه یا خاله ن یا عمه یا مادر و در نهایت آبجی.پست موضوع خودبخود مرتفع شد.
سلام در مورد فرم کار بگم که جمله اول یعنی " می دو رو دارد" حالت خبری داره و ظرافتی توش نیست.می تونی حذفش کنی و مثلا بنویسی " یک روی می ، مستی و هستی ست و ... " همانطور که رضا گفت سند معتبری که وجود داشته باشه و ثابت کنه حافظ و مولانا و شمس اهل می بودن وجود نداره . خیام حسابش جداست و حتما اهل می بوده . حافظ هم من عقیده دارم اهل می بوده وگرنه این قدر دقیق آدرس خرابات رو نمی دونست :)) مولانا قبل از ملاقات با شمس که اصلا میشه گفت محاله . چون مفتی متعصب شهر بوده و آخوند زاده بعدش را الله اعلم . ولی بعد از اون احتمال اینکه لبی تر کرده باشه رو زیاد می دونم
مولانا رو نمي دونم .فكر هم مي كنم تا آخر مي نخورده باشه.ولي توي كتاب خط سوم خوندم كه يكي از امتحانهاي شمس از مولانا آوردن شراب براش بوده.وقتي شمس به مولانا ميگه برام شراب بيار .بي درنگ مولانايي كه مفتي شهر بوده به بازار مي فروشان ميره و جلوي چشم مردم با جام شراب پيش شمس مياد. خيام كه حتما اهلش بوده حافظ هم سندي نداره ولي از شعراش بر مياد كه از دور دستي بر آتش داشته
@ پارسا عمو ما دستورمون کجا بوده ؟ نظر ناقصی دادیم. لطف کردی عوضش کردی ولی فکر کنم در این شکل جدید پست یا باید یک " و " اول جمله دوم بگذاری یا اینکه " ست " رو ببری آخر جمله اول تا از نظر دستوری جمله درست بشه. @ نگاه راست میگی بچه . چرا به ابراز احساست بچه توجه نمی کنی :)) ( آیکون فردی که به شدت در حال زدن ناخن هاش به هم هستش )
سلام عمو ببخشيد من الان اومدم و كامنت ها رو خوندم معذرت مي خوام
هيچ كس به صورت قطعي نميتونه از ميخواره بودن كسي كه 1000 يا 700 سال پيش زندگي مي كرده بر اساس چند تا كتابي كه خونده و تحليل هاي شخصي يا تحليل هاي ديگه و اعتقادش به اون اشخاص كه حالا اون ها رو پاك و مبرا مي كنه يا نه حرفي بزنه
اينا رو گفتم كه بگم با حرف رضا موافقم كه ميگه نميشه قطعي حرفي زد
خوب براي اين مسئله آدم بايد همه جوانب رو با هم در نظر بگيره به نظر من مي يه سمبله كه بيشتر توضيح نميدم توضيح واضحاته ولي درباره ناصر خسرو تقريبا ميشه اين مطلب رو بيان كرد
1- هرگونه پيشنهاد براي اصلاح قابل قبول است
پاسخحذف2-اين پست به اميد حضور خيام كوچولوي وبلاگ نوشته شده كه بدون حضور ايشان قطعاً محكوم به شهادت است.
3-منتظر نقدهاي زيباي دوستان به خصوص زروان و ماندالايز و رضا هستيم.
4-اين پست در راستاي همان 60 درصد و اينها نگاشته شده است
5-از حضور خواهران گرانقدر كمال تشكر را داريم
سلام يادم رفت
پاسخحذفسلام
در این زمانه به دادم برس عصاره ی انگور
پاسخحذف(این جمله ی خودم بود ، مدیونید اگه فکر کنید جمله ی پارساست)
;-)
سلام
@پارسا
پاسخحذفسلام عزيزم منو ياد اين شعر فريدون مشيري انداختي:
جام دریا از شراب بوسه ی خورشید لبریز است
جنگل شب تا سحر تن شسته در باران
خیال انگیز!
ما به قدر جام چشمان خود
از افسون این خمخانه
سرمستیم
در من این احساس
مهر می ورزیم
پس هستیم
من تازه الان کامنت اولت رو خوندم
پاسخحذفحالا دیگه من شدم خواهر گرانقدر ؟!
باشه پارسا خان
به هم می رسیم
:))
اين برام هميشه سوال بوده كه اين شرابي كه پستي مياره چه جوري براي امثال خيام و شمس هستي مي آورده
پاسخحذفشمس و خيام كه قطعا اهل مي بودن .حافظ هم از شعراش بر مياد كه مي حقيقي رو حداقل امتحان كرده.
تقريبا براي خودم روشن شده ولي مي خوام نظر بقيه رو هم بدونم كه اين مي همون شراب درست شده از عصاره انگوره بوده يا نه تمثيلي از اونه
@ پارسا
پاسخحذفبگو خواهرای گرانقدر نخونن این پست رو
"خواهراي گرانقدر نخونن اين پست رو"
پاسخحذفحالا چرا، نمي دونم از عمو رضا بپرسيد
من که خواهر گرانقدر نیستم
پاسخحذفمن یه خاله ام که پسرام به حرفم گوش نمی دن
نمونه اش همین پارسا که حالا فکر کرده چون دیگه 5سالش شده میتونه خاله رو نادیده بگیره !
(البته واسه عمو یه دختر هستم با همون مشخصات خاله)
چون تو این وبلاگ خواهر نداریم خواندن این پست برای جماعت نسوان بلامانع تشخصی داده شد
پاسخحذف@عمورضا
پاسخحذفخوبی عمو ؟
:))
خب قطعا نمی تونی بگی که خیام و حافظ وشمس؟؟؟( نفهمیدم منظورت از شمس خود شمس تبریزی بود یا مولانا) اهل می بودن و می میزدن و این می همون عصاره انگور بوده یا نه.از شعرهاشونم نمیشه چنین برداشتی کرد.حداقل من به این بیشتر می رو به صورت تمثیل دیدم.
پاسخحذفتنها کسی که به طور مشخص به میخواره بودن البته قبل از تحولات درونی شهره است ناصرخسرو قبادیانی است که البته در چهل سالگی در میخانه دچار انقلاب روحی میشه و سبوی می رو میشکنه و میاد بیرون و به قصد کعبه سفری رو شروع میکنه که همه ما قسمت هایی از اون سفرنامه معروف رو خوندیم
@ قاصدک
پاسخحذفخوبم.
خب پارسا اول گفت خواهران گرانقدر منم گفتم اصلا خواهران گرانقدر نخونن.پست دچار اشکاله.بعد دیدیم اصلا اینجا خواهر گرانقدر نداریم همه یا خاله ن یا عمه یا مادر و در نهایت آبجی.پست موضوع خودبخود مرتفع شد.
سلام
پاسخحذفدر مورد فرم کار بگم که جمله اول یعنی " می دو رو دارد" حالت خبری داره و ظرافتی توش نیست.می تونی حذفش کنی و مثلا بنویسی " یک روی می ، مستی و هستی ست و ... "
همانطور که رضا گفت سند معتبری که وجود داشته باشه و ثابت کنه حافظ و مولانا و شمس اهل می بودن وجود نداره . خیام حسابش جداست و حتما اهل می بوده . حافظ هم من عقیده دارم اهل می بوده وگرنه این قدر دقیق آدرس خرابات رو نمی دونست :))
مولانا قبل از ملاقات با شمس که اصلا میشه گفت محاله . چون مفتی متعصب شهر بوده و آخوند زاده بعدش را الله اعلم . ولی بعد از اون احتمال اینکه لبی تر کرده باشه رو زیاد می دونم
مولانا رو نمي دونم .فكر هم مي كنم تا آخر مي نخورده باشه.ولي توي كتاب خط سوم خوندم كه يكي از امتحانهاي شمس از مولانا آوردن شراب براش بوده.وقتي شمس به مولانا ميگه برام شراب بيار .بي درنگ مولانايي كه مفتي شهر بوده به بازار مي فروشان ميره و جلوي چشم مردم با جام شراب پيش شمس مياد.
پاسخحذفخيام كه حتما اهلش بوده
حافظ هم سندي نداره ولي از شعراش بر مياد كه از دور دستي بر آتش داشته
عمو زروان @
پاسخحذفدستور شما اجرا شد.
پست ويرايش شد.
نگاه
پاسخحذفميكشمت.همون يه كامنتم نميذاشتي سنگينتر بودي.
@ پارسا
پاسخحذفعمو ما دستورمون کجا بوده ؟ نظر ناقصی دادیم. لطف کردی عوضش کردی ولی فکر کنم در این شکل جدید پست یا باید یک " و " اول جمله دوم بگذاری یا اینکه " ست " رو ببری آخر جمله اول تا از نظر دستوری جمله درست بشه.
@ نگاه
راست میگی بچه . چرا به ابراز احساست بچه توجه نمی کنی :))
( آیکون فردی که به شدت در حال زدن ناخن هاش به هم هستش )
حالا نمیشه زیاد هم به این طبقه بندی قایل بود چرا که رسما می بعیده هستی تو کارش باشه.نتیجه به آدمها بیشتر وابسته س تا خود می.
پاسخحذفدر مورد حافظ اگه بخواین از روی اشعار و شخصیتش نظر بدین به نظر اهل می و میگساری نبوده چون به هر حال حافظ قرآن بوده.
البته به هر حال اونم مث ما ایرانی بوده و ایرانی ها عاشق اینن که یه چیزی رو بپذیرن ولی بعد از قوانین همون چیزی که پذیرفتن سرپیچی کنن.
جلل الخالق
پاسخحذفميگم منم برم ضايست تنهايي اينجا بودن
ايكاش دستم ميشكست امروز پست نمي نوشتم.ببين چجوري فراري شدن مردم.
دريغ از اينقدر ميچيكو
نگاه سرش شلوغه
پاسخحذفزروان هم اینترنتش مشکل داره امروز
@پارسا
پاسخحذفسلام عمو ببخشيد من الان اومدم و كامنت ها رو خوندم معذرت مي خوام
هيچ كس به صورت قطعي نميتونه از ميخواره بودن كسي كه 1000 يا 700 سال پيش زندگي مي كرده بر اساس چند تا كتابي كه خونده و تحليل هاي شخصي يا تحليل هاي ديگه و اعتقادش به اون اشخاص كه حالا اون ها رو پاك و مبرا مي كنه يا نه حرفي بزنه
اينا رو گفتم كه بگم با حرف رضا موافقم كه ميگه نميشه قطعي حرفي زد
خوب براي اين مسئله آدم بايد همه جوانب رو با هم در نظر بگيره به نظر من مي يه سمبله كه بيشتر توضيح نميدم توضيح واضحاته ولي درباره ناصر خسرو تقريبا ميشه اين مطلب رو بيان كرد
@ پارسا
پاسخحذفاین چه حرفیه عمو ؟ من علاوه بر این که سرم به شدت شلوغ شد یکهو . اینترنتم هم تق و لقه .ارادتمندیم پارسا جان
نمی دونم چرا ولی اصلن خوشم نیومد
پاسخحذففکر کنم این بازی زبانی با آوردن کلمات هم آهنگ اون هم توی نوشته ای به این کوتاهی به شدت توی ذوق می زنه .