آفرین سارا!! خداییش بعد از عید پست هایی که مینویسی فوق العاده است!! دمت گرم.جالبه توی این دو روزه پست ها شبیه به هم نوشته شده.پست من در مورد قاصدک ها بود،پست پارسا هم همینطور!پست شما هم در مورد آفتاب بود،پست سمیه همه همینطور!
@ سارا من دو دقیقه نبودم . چه جوری دلتون اومد منو استاد کردید ؟نه بابا این وصله ها به ما نمی چسبه ما هنوز در سطح اکابریم. @ میچیکو همینطوری گفتم چون شجاع اولین صفتی بود که به ذهنم رسید حالا مگه شجاع نیستی ؟اگه معلم خوب گیر آوردی من هم خبر کن ما شاگرد شاگردیم.
@ سارا سارا تو چرا اینقدر شکسته نفسی می کنی ؟ بابا کل این پست و سوژه و همه چیزش مال سارا بوده من فقط یک کلمه رو جابجا کردم . همانطور که تو کامنت به بقیه پیشنهاد می دم و گاهی عوضش می کنند. منتهی سارا قبل از انتشار نظرم رو پرسید همین .زیبائی پست هنر خود ساراست نه کس دیگه ای
@زروان: من؟؟شجاع؟؟چرا خیلی!!فقط از سوسک تا حد مرگ میترسم!! (نخندید دیگه!!آخه نامردا ییهویی حمله میکنن طرف آدم!!اینی هم که میگن حیوونا میترسن از آدما و در میرن همش دروغه!جاتون خالی دو سه شب پیش احساس کردم یه سوسک رو از گردنم اندختم پایین!تا صبح روی مبل خوابم نبرد از ترس اینکه دوباره بیاد!!)
میچیکو خیلی سعی می کنم نخندم ولی قبول کن مشکله :))) دیگه از چی می ترسی ؟ من از سگی که باز باشه نه اینکه بترسم ولی فاصله ایمنی رو بیش از حد رعایت می کنم
@زروان: دمه شما گرم!به سخره میگیری من رو؟؟ البته این چیزهارو باید اونور تو به همه بگو بپرسی که جزو همون لبیک به حساب بیاد!!ولی ایرادی نداره! درسته شما هیچی نگفتی ولی من میگم!(تو این موارد خیلی شجاعم!و البته هوشمندانه مثل شما عمل نمیکنم و همه چیز رو میریزم وسط!!!) از سگ چرا ولی نه اونقدر منم فاصله ایمنی رو رعایت میکنم!یادم بنداز اونور یه خاطره در مورده همین سگ تعریف کنم!
من از خیلی از آدم ها هم میترسم!! مثل... و خیلی های دیگه که سعی میکنم فاصله ام رو تا جایی که امکان داره حفظ کنم تا اصطکاکی پیش نیاد! از آدم ها باید بیشتر از حیوانات ترسید!اونا بر حسب غریضه عمل میکنن ولی آدما بر حسب ...
میچیکو نوشابه نبود واقعیت بود. خاله قاصدک هم میاد یک دوره کوتاه مرخصی رفته میاد . دائی تو چرا نیومده؟آن هم مرخصیه انگار . نگاه هم که بدون دائی تو نمیاد. من هم کاری پیش آمد میرم ظهر بر می گردم .یک چیزی تو توئیتر خیلی وقت پیش نوشته بودم عجیب با این حرف تو و ترس تو هماهنگی داره نوشته بودم : عجیب است که آدم ها از سوسک می ترسند ولی از آدم نمی ترسند فعلا بای تا ظهر
یه چند روز دیگه میخوام ترین های اینجا رو اعلام کنم!!!احتمالا هم توی به همه بگو !شما جزو مرموز ترین ها هستی!!!!!! خداییش خیلی مرموزی!!همه یه چیزی از خودشون گفتن(منم که همه چیز رو گفتم!)ولی شما یه اسمت رو هم حتی نگفتی!!اصلا از کجا معلوم مرد باشی؟؟ ((((;
البته این مورد خاص اسنادش موجوده عمو . اتفاقا اسناد خیلی معتبر و محکمه پسند و روشنی داره . من کجام مرموزه ؟ هویت ناقصی دارم، آبروی اندکی دارم که آن را هم شما به من داده اید :)))
آفرین سارا!!
پاسخحذفخداییش بعد از عید پست هایی که مینویسی فوق العاده است!!
دمت گرم.جالبه توی این دو روزه پست ها شبیه به هم نوشته شده.پست من در مورد قاصدک ها بود،پست پارسا هم همینطور!پست شما هم در مورد آفتاب بود،پست سمیه همه همینطور!
حاصل عمرم سه سخن بیش نیست
پاسخحذفخام بدم پخته شدم سوختم
سارا جمله ات قشنگ بود تصویرسازی و سوژه خوبی داشت.
سلام بر میچیکوی شجاع حاضر در صحنه و کسانی که خواهند آمد
پاسخحذفمیچیکو@
پاسخحذفعزیزم بعد عید استاد گرفتم کارام بهتر شده شما هم می خوای بگو اسمت رو بنویسم :)
ممنونم از محبتت
زروان@
این سوختن مثبت نیس بر عکس سوختنی که شما گفتی و خیلی هم مثبتِ
چاکریم استاد :)
من دیگه دارم نگران میشم!هرچی از دیروز خوندیم که:
پاسخحذفهمه چی آرومه من چقدر خوشحالم ...
دیگه نمیشه.چرا اینجا کسی نیست؟؟؟
@زروان:
پاسخحذفآخیش! داشتم دق(؟؟یا دغ) میکردم دیگه!
چرا شجاع؟؟؟
@سارا:
پاسخحذفآقا(البته خانوم!!!)اسم ما رو هم بنویس!این استاد همون زروان خودمونه؟؟
@زروان:
نگفته بودی شیطون؟!!...چیز ببخشید خیلی خودمونی شد!نگفته بودی عمو؟؟!!کلاس میزنی به ما نمیگی؟؟حالا شهریه اش چقدری هست؟
من امروز خیلی سرم شلوغه شاید اصلا نتونم دیگه بیام اینجا اما جون من شلوغ کنید که این پست منم نشه از اون پستهای شجاعانه....
پاسخحذففعلا بای
میچیکو@
پاسخحذفخدا خفت نکنه بچه اسم استاد رو چرا لو دادی؟؟...
اره همه چی آروم ..... من چقدر خوشحالم
سرو صدا یادت نره
@ سارا
پاسخحذفمن دو دقیقه نبودم . چه جوری دلتون اومد منو استاد کردید ؟نه بابا این وصله ها به ما نمی چسبه ما هنوز در سطح اکابریم.
@ میچیکو
همینطوری گفتم چون شجاع اولین صفتی بود که به ذهنم رسید حالا مگه شجاع نیستی ؟اگه معلم خوب گیر آوردی من هم خبر کن ما شاگرد شاگردیم.
@ سارا
پاسخحذفسارا تو چرا اینقدر شکسته نفسی می کنی ؟ بابا کل این پست و سوژه و همه چیزش مال سارا بوده من فقط یک کلمه رو جابجا کردم . همانطور که تو کامنت به بقیه پیشنهاد می دم و گاهی عوضش می کنند. منتهی سارا قبل از انتشار نظرم رو پرسید همین .زیبائی پست هنر خود ساراست نه کس دیگه ای
@زروان:
پاسخحذفمن؟؟شجاع؟؟چرا خیلی!!فقط از سوسک تا حد مرگ میترسم!!
(نخندید دیگه!!آخه نامردا ییهویی حمله میکنن طرف آدم!!اینی هم که میگن حیوونا میترسن از آدما و در میرن همش دروغه!جاتون خالی دو سه شب پیش احساس کردم یه سوسک رو از گردنم اندختم پایین!تا صبح روی مبل خوابم نبرد از ترس اینکه دوباره بیاد!!)
ولی خیلی ها اینطورین!
پاسخحذفنگاه میکنی بهشون میبینی به به همه چی آرومه من چقدر خوشحالم!!
آمـّـا...
میچیکو خیلی سعی می کنم نخندم ولی قبول کن مشکله :)))
پاسخحذفدیگه از چی می ترسی ؟ من از سگی که باز باشه نه اینکه بترسم ولی فاصله ایمنی رو بیش از حد رعایت می کنم
@زروان:
پاسخحذفدمه شما گرم!به سخره میگیری من رو؟؟
البته این چیزهارو باید اونور تو به همه بگو بپرسی که جزو همون لبیک به حساب بیاد!!ولی ایرادی نداره!
درسته شما هیچی نگفتی ولی من میگم!(تو این موارد خیلی شجاعم!و البته هوشمندانه مثل شما عمل نمیکنم و همه چیز رو میریزم وسط!!!)
از سگ چرا ولی نه اونقدر منم فاصله ایمنی رو رعایت میکنم!یادم بنداز اونور یه خاطره در مورده همین سگ تعریف کنم!
میچیکو خدائیش تو یکی از صادق ترین و خون گرم ترین آدم هایی هستم که من تو این دنیای مجازی دیدم . خیلی از صداقت و دوستی با تو لذت می برم . دم شما گرم
پاسخحذفمن از خیلی از آدم ها هم میترسم!!
پاسخحذفمثل... و خیلی های دیگه که سعی میکنم فاصله ام رو تا جایی که امکان داره حفظ کنم تا اصطکاکی پیش نیاد!
از آدم ها باید بیشتر از حیوانات ترسید!اونا بر حسب غریضه عمل میکنن ولی آدما بر حسب ...
نوشابه بدم نوشابه!!!
پاسخحذفهندونه هم هست؟؟؟
عمو داری شیرم میکنی بازم بگم؟؟؟؟(((((:
دمه شما گرم لطف داری!!!
خبری از خاله قاصدک نداری؟؟؟
پاسخحذفدلمون هم داره تنگ میشه!هم شور میزنه!!!
هیچکس هم نیست اینجا.بدتر آدم دلشوره میگیره.
از انتظار کشیدن متنفرم!
میچیکو نوشابه نبود واقعیت بود. خاله قاصدک هم میاد یک دوره کوتاه مرخصی رفته میاد . دائی تو چرا نیومده؟آن هم مرخصیه انگار . نگاه هم که بدون دائی تو نمیاد. من هم کاری پیش آمد میرم ظهر بر می گردم .یک چیزی تو توئیتر خیلی وقت پیش نوشته بودم عجیب با این حرف تو و ترس تو هماهنگی داره نوشته بودم :
پاسخحذفعجیب است که آدم ها از سوسک می ترسند ولی از آدم نمی ترسند
فعلا بای تا ظهر
هی روزگار!!!
پاسخحذفمن مانده ام تنهای تنهااااا....
من مانده ام تنها میان سیل غم هااااا...عزیزم سیل غم ها
)))):
دلم گرفته ای جان
نمیدونم چرا ولی بغضم گرفته....
برای قاصدک:
پاسخحذفوقتی تو نیستی
نه هست های ما چونان که بایدند،نه بایدها!
مثل همیشه آخر حرفم را و حرف آخرم را با بغض می خورم!!
زودتر برگردید دیگه!!
پاسخحذفدارم دیوونه میشم یواش یواش.
میچیکو ندای درونت را شنیدم و اینک بازگشته ام تا تسکین موقتی باشم بر غصه های قلب پاکت بیا تو بغل عمو :)
پاسخحذفعـــــــــــــمــــــــــــــــــــــــــــوووووو!!!!!
پاسخحذفکجا بودی تا حالا!
عمو سرکار بودم ! تو کجا بودی وقتی آمدم رفته بودی ؟چه خبر ؟
پاسخحذفخبر؟؟؟
پاسخحذفخبر خوبی نیست!!
قاصدک ها رفته اند!!
داشتم گودر میخوندم.
خدایی مشکوک میزنیا!
پاسخحذفهمه پنجشنبه ها تعطیلن شما رفتی سر کار؟؟؟
کار من هم مثل خودم عجیب غریبه .سرکار بودم یعنی داشتم کار می کردم نه اینکه رفته بودم اداره یا شرکت :))
پاسخحذفگودر به فصل چند رسیدی ؟تا کجاش رو خوندی ؟
یه چند روز دیگه میخوام ترین های اینجا رو اعلام کنم!!!احتمالا هم توی به همه بگو !شما جزو مرموز ترین ها هستی!!!!!!
پاسخحذفخداییش خیلی مرموزی!!همه یه چیزی از خودشون گفتن(منم که همه چیز رو گفتم!)ولی شما یه اسمت رو هم حتی نگفتی!!اصلا از کجا معلوم مرد باشی؟؟
((((;
البته این مورد خاص اسنادش موجوده عمو . اتفاقا اسناد خیلی معتبر و محکمه پسند و روشنی داره . من کجام مرموزه ؟ هویت ناقصی دارم، آبروی اندکی دارم که آن را هم شما به من داده اید :)))
پاسخحذفهیچ جات مرموز نیست عمو جون!!!
پاسخحذفهمون:
من چقدر خوشحالم همه چی آرومه!
میچیکو می خواهم یک پست سوزناک و احساسی بذارم. بذارم؟
پاسخحذفایها الناس کسی نمی خواد پست بگذاره ؟ من این پست سوزناکم رو بگذارم؟میچیکو کجا رفتی؟ این آنلاین ها پس کی هستن؟
پاسخحذفبذار عمو!
پاسخحذفگریه کردنش با من!!
نذار عمو نذار!!!
پاسخحذفخوندمش گریه ام گرفته!!
باشه میام!!! دیگه قول میدم نرم!!!
پاسخحذفچیه؟؟؟ من توهم زدم؟؟!! نه بابا داشتم با پست صحبت میکردم:)))
عمو پس کو پست جدید؟؟؟