بهانه خیلی قشنگه ولی من چند تا پیشنهاد دارم اول اینکه ترتیب بچگی جوانی پیری تو نوشته رعایت بشه بعدش بجای بچگی بذاری کودکی یعنی این : با کودکی هایم جوانیت را به پیری رساندم به موی سپیدت مرا ببخش
@ بهانه الان ما سه تا تیم شدیم ظاهرا . تثلیث زروان - پارسا - قاصدک می دونم خیلی سخته ولی باید یکیمون رو انتخاب کنی:( تیم ما مزیت هاش اینهاست : ادیت رایگان ، افزایش کامنت به میزان لازم ، حضور همیشگی و مجازی مربی تیم در کنار بازیکنان ، مطرح شدن پست های شما در گودر و هزاران جایزه نقدی دیگر :)))))) حالا خود دانی
پستت خیلی جالب بود ....منم همین حس و نسبت به مادرم دارم با این تفاوت که هنوزم زحمتم رو دوش مادرمِ و نمی دونم یه روز رو بدون اون می تونم سر کنم یا نه...
سلام با زروان درمورد ترتيب بچگي و جواني و پيري موافقم. ولي با خوندن پست كاملا متوجه شدم كه منظور خاله بهانه بچگي و نادونيه نه كودكي. شايد اينو فقط متاهلا مي فهمن. سلام بر مديريت ارشد اينجا و تيمش عمو نگاه اشتباه كردي داداش گفتم توي همه عكسها هستم.البته اوني كه گفتي رفيقمه دكتري داره شايد شخصيتمو مي خواستي بگي:) مي توني از خاله هم كمك بگيري
عمو زروان گفتيم نگاه نگاهي بندازه بشناستمون كه فردا روزي سر قرار نره يكي ديگرو بغل كنه:) ولي خودمونيم هرچي پيرمرده ميگن منم.بابا دنبال يه 4 ساله بگرد عمو نگاه. به جون خودم من الان عكس قاصدك و نگاه و زروانم ميتونم نقاشي كنم چه برسه توي عكس پيداشون كنم. ولي عكس ميچيكو رو نمي تونم مداد رنگيام تموم ميشه:)
@ پارسا همونی هستی که کاپشن سبز داره جی پی اس دستشه عینک کوه هم زده داره چایی می خوره رو قله . دیدی شناختمت؟ چقدر پیر شدی پسرم از چهار سال بیشتر می زنی
به مادری که مویش سسپید گشت تا بهانه رو سفید بماند ... : درخواست خنده داری داره ها ... مگه نه؟ نمی دونه که مادر ... شایدم دنبال یه بهونه می گرده تا ...
به بهانه ی زندگی مادرش : سلام پستت خیلی قشنگه
به م.پارسای دِلنَوَرد : سلام کوهنورد چطوری ؟ خوب بدونِ ما حال می کنیدا (دیشب رو میگم ) باشه... شاعر میگه : هر کَس واسه خود دلبری داره ... با دلبر خود عالمی داره ... ما که نداریم حتی یک دلبر ... با دلای خود می کنیم حالی ...
مادرمو خيلي دوست دارم اما هيچ وقت نخواسته اينو بفهمه شايد براي همين هيچ وقت رابطه م باهاش عين بچه ها و مادراي ديگه نبوده مثلاً حتي يه بار الكي بغلش نكردم يا مثلاً باهاش از خودم چيزي نگفتم. براي همين هر وخ نوشته اي در موردش مي خونم دلم مي گيره
علي اي حال،نوشته ات خيلي قشنگ بود . به خصوص اگر عذرخواهي آخري نبود چون همون دو جمله بالا همه چيزو مي رسوند زيباس :-)
@حیاط خلوت ای ننه قربونت بره نگفته بودی دوسم داری ننه بدو بیا تو بغل خودم :))))
شوخی بود که حال و هوات عوض شه دلت نگیره دختر خیلیا مشکل تورو دارن گاهی تا آخر عمر نمیتونی دست پدرت رو مثلا ببوسی یا بغلش کنی نمیدونم چرا اینجوریه یکی رو میشناختم از بچگی به باباش گفته بود آقا خواهر و برادرش می گفتن بابا ولی این از اول گفته بود آقا حالا پشیمون بود ولی می گفت نمیتونم بگم بابا چون مثل یه جور توهین میشه دیگه الان و من درکش می کنم همه جورش هست عزیزم :-|
بچه هايي كه براي پدر و مادرشون مثل غريبه ها بودن@ بچه ها پيشنهاد مي كنم تا دير نشده رابطتون رو با مادر و پدرتون خوب كنيد.نمي دونيد آدم وقتي دست پدرشو مي بوسه يا مادرشو چه احساس انسانيتي به آدم دست ميده. من( يعني بابامون) واقعا براي پدر و مادرم بچه بودم همينطور خواهر و برادرام. الان هم حركت توي مسير پدرم (خدا بيامرز) آرزومه.عاشق مادرمم هستم. اگه يادم باشه توي پايان نامه ليسانسم اينجوري نوشته بودم: تقديم به مادرم كه روحم را با رنگين كمان وجودش ملون ساخت و پدرم كه با عملش عشق ورزيدن به علم را سرلوحه اعمالم قرار داد. شوق نگاهشون وقتي اينو ديدن وصف نشدنيه. يا وقتي شب عروسيم جلوي همه مهمونا خم شدم و پاي مادرمو بوسيدم از بهترين روزهاي زندگيم بود.
@ قاصدك :))))))) فدات شه بچه ت بغلو پرت كن ننه >:D< ننه نامردي نكن گفته بودم دوست دارم ديگه ببين تو هم نفهميدي :)) (شوخي)
آره همينه . اين چيزيه كه خيليا درگيرشن، اينكه عليرغم كه سالها با هم زندگي مي كنن و شايد قابليت اينو اشته باشن كه نزديك ترين موجود عالم به هم باشن اما هميشه يه فاصله خيلي بزرگ مي مونه . با وجود علاقه زياد اما هيچ وقت نمي تونن با هم حرف بزنن و يا مخالفت كنن حتي بدون اينكه آخرش به دلخوري نرسه. نمي دونم شايد براي اينه كه بعضي وقت ها زيادي به هم شبيه مي ن يا زيادي با هم فرق مي كنن **
گفتنش خيلي راحته پارسا جان. اما به اين آسونيا نيست. به خصوص وقتي نمي فهمي از كجا شروع شد و از كي ديگه حرفي نداشتي كه باهاشون بزني. يا مثلاً وقتي كه يه شرايطي هست كه خارج از اراده و توان خودته وگرنه همه دوست دارن كه بتونن اول پايان نامه شون يه تقديمي داشته باشن (كه من از الان به همه شون گفتم من تقديمي نمي زنم بيخود ناراحت نشيد:)) ) يا اينكه بتونه گاهي بچه گي كنه خودشو لوس كنه ناز كنه چمي دونم با اينكه خرس گنده س اما براشون بچه بمونه.
بعضي بچه ها از وقتي بچه ان مجبورن بزرگ شن،خيلي زود هم بزرگ شن!
@حیاط خلوت نیازی به عذرخواهی نیست (حداقل از نظر من) خوب بود اتفاقا که در موردش صحبت کردیم این موضوع خیلی فکرم رو درگیر کرده خیلی وقته از پشیمونی بعدش میترسم حالا بعد از 120 سال ....
@حیاط خلوت لازم به توضیح نیست که اجازه نداریم پست هایی که کامنت داره پاک کنیم الانم مطمئنم همین پست رو ادیت می کنی و میذاری فقط امیدوارم دیلیت نکرده باشی ...
مطمئن باشيد خيلي پشيمون ميشيد. يه راه هايي داره مثلا اين درد بي درمون گرفته راه خوبي پيدا كرده بود اين درد گرفته خيلي بچه قد و يه دنده ايه و همش ميخواد احساساتشو مخفي كنه.خيليها هم فكر ميكنن مثلا نسبت به ميچيكو احساسش به مادر و پدرش سرده ولي چند روز پيش توي يه وبلاگ براي روز تولد مادرش نوشته بود "شايد باور نكني ولي خيلي دوست دارم مادر" شايد شما هم براتون سخت باشه ولي مادراتون هميشه زير چشمي منتظر ابراز احساساتتون هستن شما متوجه نيستيد.
@ قاصدك پاك نكردم درفت كردم كه تغييراتي كه لازمه رو بدم البته فقط يك دونه كامنت داشت كه اونم زروان گذاشته بود كامنتي كه تو به همه بگو بوده و من نديدم و چون قرار بود حتماً اينا با اديت بقيه پابليش بشن فعلاً ورش داشتم :-)
به جون بابامون از اينم ارحتتره فقط يه بهونه كوچيك مي خواد اونم بايد شما پيدا كنيد.نگراني اونموقع هست كه مطمئن نباشي طرفت چه عكس العملي داره.مثلا بين دونفر كه قهر هستن اين نگراني هست كه نكنه من بهش سلام بدم و خودمو كوچيك كنم بعد طرف جوابمو نده يا بي محلي كنه ولي اين درباره پدر و مادر استثناست اونا هميشه منتظرن شايد وقتي مثلا به بابات گفتي "بابا فكر مي كني من چقدر دوست دارم؟" اون بهت بگه "برو خودتو لوس نكن" يا بگه "اعصاب ندارما برو پي كارت" ولي همون لحظه كار تمومه ديگه حواسش به تلوزيون و روزنامه نيست اگرچه مثلا داره بهش نگاه ميكنه.اونموقع دلش داره قيلي ويلي ميره.
به نظر من حل کردن اختلافات خانوادگی نیاز به گذشت زیادی از دو طرف داره ساده نیست ولی ارزشش رو داره که آدم وقت بذاره و رابطه اش رو مخصوصا با پدر و مادرش ترمیم کنه اینو به عنوان کسی میگم که تجربه این نوع تیرگی روابط رو داشته و الان رابطه اش خیلی خوبه با والدینش. @ سرور مگه خاله شما رو مشترک همه ایمیل های به همه بگو نکرده ؟
پست محشر بود حرف دل خیلی ها بود این پست بعدش حیاط خلوت اینجا پست گذاشته بود چی شده ؟ کی حذفش کرد ! بعدترش بارسا بازی نداره امشب ! عجب طرفدارای تیری داره بارسا !
با تشکر از قاصدک و زروان
پاسخحذفمن میخوام بیام تو گروه شما ها
بهانه خیلی قشنگه
پاسخحذفولی من چند تا پیشنهاد دارم اول اینکه ترتیب بچگی جوانی پیری تو نوشته رعایت بشه بعدش بجای بچگی بذاری کودکی یعنی این :
با کودکی هایم
جوانیت را به پیری رساندم
به موی سپیدت مرا ببخش
@ بهانه
پاسخحذفالان ما سه تا تیم شدیم ظاهرا . تثلیث زروان - پارسا - قاصدک
می دونم خیلی سخته ولی باید یکیمون رو انتخاب کنی:(
تیم ما مزیت هاش اینهاست : ادیت رایگان ، افزایش کامنت به میزان لازم ، حضور همیشگی و مجازی مربی تیم در کنار بازیکنان ، مطرح شدن پست های شما در گودر و هزاران جایزه نقدی دیگر :))))))
حالا خود دانی
زروان@اینو بگم و برم
پاسخحذفمنظور از بچگی ،فقط کودکی نیست
ندانم کاری هاو بچه بازی هایی که گاهی با وجود اینکه بزرگ هم شدیم انجام میدیم...
اصلا من میخوام خود مختار باشم!!!
پاسخحذفشاید هم حزب بادی...
هر تیمی که سیبیلامو بیشتر چرب کنه!!
بهانه@
پاسخحذفپستت خیلی جالب بود ....منم همین حس و نسبت به مادرم دارم با این تفاوت که هنوزم زحمتم رو دوش مادرمِ و نمی دونم یه روز رو بدون اون می تونم سر کنم یا نه...
زروان@
مربی مخلصیم:)
@ بهانه
پاسخحذفدیگه من انواع و اقسام جوایز نقدی و غیر نقدی رو گذاشتم . تیم های دیگه نصف این حقوق و مزایا رو نمی دن . هر کاری میکنی فقط تو تیم پارسا نرو :)))
@ سارا
پاسخحذففوروارد فیکس تیم ما بیشتر
سلام
پاسخحذفبا زروان درمورد ترتيب بچگي و جواني و پيري موافقم.
ولي با خوندن پست كاملا متوجه شدم كه منظور خاله بهانه بچگي و نادونيه نه كودكي.
شايد اينو فقط متاهلا مي فهمن.
سلام بر مديريت ارشد اينجا و تيمش
عمو نگاه اشتباه كردي داداش گفتم توي همه عكسها هستم.البته اوني كه گفتي رفيقمه دكتري داره شايد شخصيتمو مي خواستي بگي:)
مي توني از خاله هم كمك بگيري
من فردا امتحان دارم همون که هفته پیش کنسلش کردم واسه همین هر چند ساعت یه بار میام می خونمتون و میرم....
پاسخحذففعلا بای
@ م.پارسا
پاسخحذفمن هم عکس می خواهم :((
@بهانه
پاسخحذفجداً که پست خوبی بود
حرفی ندارم در موردش بزنم
چون حرف نداره
@م.پارسا
پاسخحذفکدوم یکی هستی بچه ؟
من که نتونستم پیدات کنم
راستی سلام
:)
عمو زروان شما رقيبي عكس بي عكس.با اينكه مطمئنم تا حالا سرچ رو زدي و ديدي:)
پاسخحذفمن فقط توي تيم نگاهم نگاه هرجا بره منم همونجا هستم.حتي اگه زير يوغ استبداد شما يا خاله قاصدك بره.
(ياد انصاريان افتادم كه گفت هرجا پروين بره منم ميرم)
@م.پارسا
پاسخحذفبه جون خودم از کار و زندگی افتادم
زود باش بگو کدومی
بی ریخت باشی من دیگه باهات حرف نمی زنم ها
:))))
عمو زروان گفتيم نگاه نگاهي بندازه بشناستمون كه فردا روزي سر قرار نره يكي ديگرو بغل كنه:)
پاسخحذفولي خودمونيم هرچي پيرمرده ميگن منم.بابا دنبال يه 4 ساله بگرد عمو نگاه.
به جون خودم من الان عكس قاصدك و نگاه و زروانم ميتونم نقاشي كنم چه برسه توي عكس پيداشون كنم.
ولي عكس ميچيكو رو نمي تونم مداد رنگيام تموم ميشه:)
@ پارسا
پاسخحذفخیلی شیطونی . ما که استبداد نداریم این جا همش آزادی خواهیه . حالا که اینجور شد من در نگاه اول شناختمت همونی هستی که ...
دیدی شناختمت :))))
@م.پارسا
پاسخحذفتو عکس اول
سمت راستیه
اون کاپشن آبی فیروزه ایه هستی خاله ؟
اگه اونی که خاله فدات شه
:)))))
@ پارسا
پاسخحذفهمونی هستی که کاپشن سبز داره جی پی اس دستشه عینک کوه هم زده داره چایی می خوره رو قله . دیدی شناختمت؟ چقدر پیر شدی پسرم از چهار سال بیشتر می زنی
عمو زروان درست گفتي همونه
پاسخحذفخاله قاصدك اين كاپيشن فيروزه ايه كه خيلي قرتيه تازه سوسولم هست.من با اين شخصيت اينجوريم؟منو شلوار جين؟
ولي بذار ببينم بيشتر كه دقت مي كنم ميبينم خيلي شبيه منه ها كولش كه عين مال خودمه بوتاش هم همونه قد و هيكلشم كه مثل منه داستي چقدر شبيه ها:)
خيلي كارت درسته خاله :)ميچيكو كه قابل نيست اين مموتي فدات شه
من كشته مرده اين كامنتاتم عمو زروان:)
پاسخحذفحدسات درسته ها ولي اينبار لباس سبزه رو نپوشيدم اون بالا هم منفي30 درجه بود سرپا نمي شد موند چايي بخورم؟
@م.پارسا
پاسخحذفخاله فداااااااات
دست و هورا به افتخار خودم
:)))
دیدی حالا ، حالا هی بگو نگاه نگاه
چي شد كجا رفتيد؟
پاسخحذفمن که هستم خاله
پاسخحذفاتفاقا من یه کوله خریدم
نمیشه گفت حرفه ایه
خب منم حرفه ای نیستم
گرون هم نخریدم
اونم قرمزه
شاید جمعه افتتاحش کنم
:)
م.پارسا@
پاسخحذفمنم عکس می خوام ... نمیشه حالا ما امتحان داریم دیر دیر میایم فراموشمون کنید
به مادری که مویش سسپید گشت تا بهانه رو سفید بماند ... :
پاسخحذفدرخواست خنده داری داره ها ... مگه نه؟ نمی دونه که مادر ...
شایدم دنبال یه بهونه می گرده تا ...
به بهانه ی زندگی مادرش :
سلام
پستت خیلی قشنگه
به م.پارسای دِلنَوَرد :
سلام کوهنورد
چطوری ؟
خوب بدونِ ما حال می کنیدا (دیشب رو میگم ) باشه...
شاعر میگه :
هر کَس واسه خود دلبری داره ...
با دلبر خود عالمی داره ...
ما که نداریم حتی یک دلبر ...
با دلای خود می کنیم حالی ...
پارسا منم می خوام ببینمت...... اصلا گریه می کنم
پاسخحذفمن عکس می خوامممممممممممممممممم( جیغم می کشم )
مادرمو خيلي دوست دارم
پاسخحذفاما هيچ وقت نخواسته اينو بفهمه
شايد براي همين هيچ وقت رابطه م باهاش عين بچه ها و مادراي ديگه نبوده
مثلاً حتي يه بار الكي بغلش نكردم يا مثلاً باهاش از خودم چيزي نگفتم.
براي همين هر وخ نوشته اي در موردش مي خونم دلم مي گيره
علي اي حال،نوشته ات خيلي قشنگ بود . به خصوص اگر عذرخواهي آخري نبود چون همون دو جمله بالا همه چيزو مي رسوند
زيباس :-)
@حیاط خلوت
پاسخحذفای ننه قربونت بره
نگفته بودی دوسم داری ننه
بدو بیا تو بغل خودم
:))))
شوخی بود که حال و هوات عوض شه
دلت نگیره دختر
خیلیا مشکل تورو دارن
گاهی تا آخر عمر نمیتونی دست پدرت رو مثلا ببوسی
یا بغلش کنی
نمیدونم چرا اینجوریه
یکی رو میشناختم از بچگی به باباش گفته بود آقا
خواهر و برادرش می گفتن بابا
ولی این از اول گفته بود آقا
حالا پشیمون بود
ولی می گفت نمیتونم بگم بابا
چون مثل یه جور توهین میشه دیگه الان
و من درکش می کنم
همه جورش هست عزیزم
:-|
بچه هايي كه براي پدر و مادرشون مثل غريبه ها بودن@
پاسخحذفبچه ها پيشنهاد مي كنم تا دير نشده رابطتون رو با مادر و پدرتون خوب كنيد.نمي دونيد آدم وقتي دست پدرشو مي بوسه يا مادرشو چه احساس انسانيتي به آدم دست ميده.
من( يعني بابامون) واقعا براي پدر و مادرم بچه بودم همينطور خواهر و برادرام.
الان هم حركت توي مسير پدرم (خدا بيامرز) آرزومه.عاشق مادرمم هستم.
اگه يادم باشه توي پايان نامه ليسانسم اينجوري نوشته بودم:
تقديم به مادرم كه روحم را با رنگين كمان وجودش ملون ساخت و پدرم كه با عملش عشق ورزيدن به علم را سرلوحه اعمالم قرار داد.
شوق نگاهشون وقتي اينو ديدن وصف نشدنيه.
يا وقتي شب عروسيم جلوي همه مهمونا خم شدم و پاي مادرمو بوسيدم از بهترين روزهاي زندگيم بود.
@ قاصدك
پاسخحذف:)))))))
فدات شه بچه ت
بغلو پرت كن ننه >:D<
ننه نامردي نكن گفته بودم دوست دارم ديگه ببين تو هم نفهميدي :)) (شوخي)
آره همينه . اين چيزيه كه خيليا درگيرشن، اينكه عليرغم كه سالها با هم زندگي مي كنن و شايد قابليت اينو اشته باشن كه نزديك ترين موجود عالم به هم باشن اما هميشه يه فاصله خيلي بزرگ مي مونه . با وجود علاقه زياد اما هيچ وقت نمي تونن با هم حرف بزنن و يا مخالفت كنن حتي بدون اينكه آخرش به دلخوري نرسه. نمي دونم شايد براي اينه كه بعضي وقت ها زيادي به هم شبيه مي ن يا زيادي با هم فرق مي كنن
**
مرسي ننه جونم براي مهربونيت :****
@ م.پارسا
پاسخحذفگفتنش خيلي راحته پارسا جان. اما به اين آسونيا نيست. به خصوص وقتي نمي فهمي از كجا شروع شد و از كي ديگه حرفي نداشتي كه باهاشون بزني. يا مثلاً وقتي كه يه شرايطي هست كه خارج از اراده و توان خودته
وگرنه همه دوست دارن كه بتونن اول پايان نامه شون يه تقديمي داشته باشن (كه من از الان به همه شون گفتم من تقديمي نمي زنم بيخود ناراحت نشيد:)) ) يا اينكه بتونه گاهي بچه گي كنه خودشو لوس كنه ناز كنه چمي دونم با اينكه خرس گنده س اما براشون بچه بمونه.
بعضي بچه ها از وقتي بچه ان مجبورن بزرگ شن،خيلي زود هم بزرگ شن!
@م.پارسا
پاسخحذفممنون برای درسی که دادی
نمیدونم چی هست که گاهی مانع آدم میشه در رفتار بهتر
:-|
یه نگاهی هم به کامنت خصوصیت بنداز یه جوابی چیزی بده
لطفا
اه
پاسخحذفچه جو مزخرفي دادم به اينجا
ببخشيد واقعاً . خواستم كامنت اولمو پاك كنم اما روش جواب اومده بود
@حیاط خلوت
پاسخحذفنیازی به عذرخواهی نیست
(حداقل از نظر من)
خوب بود اتفاقا که در موردش صحبت کردیم
این موضوع خیلی فکرم رو درگیر کرده
خیلی وقته
از پشیمونی بعدش میترسم
حالا بعد از 120 سال
....
@ قاصدك
پاسخحذفاوهوم
منم مي ترسم
@حیاط خلوت
پاسخحذفلازم به توضیح نیست که اجازه نداریم پست هایی که کامنت داره پاک کنیم
الانم مطمئنم همین پست رو ادیت می کنی و میذاری
فقط امیدوارم دیلیت نکرده باشی
...
مطمئن باشيد خيلي پشيمون ميشيد.
پاسخحذفيه راه هايي داره
مثلا اين درد بي درمون گرفته راه خوبي پيدا كرده بود
اين درد گرفته خيلي بچه قد و يه دنده ايه و همش ميخواد احساساتشو مخفي كنه.خيليها هم فكر ميكنن مثلا نسبت به ميچيكو احساسش به مادر و پدرش سرده ولي چند روز پيش توي يه وبلاگ براي روز تولد مادرش نوشته بود
"شايد باور نكني ولي خيلي دوست دارم مادر" شايد شما هم براتون سخت باشه ولي مادراتون هميشه زير چشمي منتظر ابراز احساساتتون هستن شما متوجه نيستيد.
@ قاصدك
پاسخحذفپاك نكردم درفت كردم كه تغييراتي كه لازمه رو بدم البته فقط يك دونه كامنت داشت كه اونم زروان گذاشته بود كامنتي كه تو به همه بگو بوده و من نديدم و چون قرار بود حتماً اينا با اديت بقيه پابليش بشن فعلاً ورش داشتم :-)
@حیاط خلوت
پاسخحذفخوب کاری کردی
سعی کن در یکی دو ساعت آینده بذاریش
:)
@م.پارسا
پاسخحذفکاش به همین راحتی بود
.........
به جون بابامون از اينم ارحتتره فقط يه بهونه كوچيك مي خواد اونم بايد شما پيدا كنيد.نگراني اونموقع هست كه مطمئن نباشي طرفت چه عكس العملي داره.مثلا بين دونفر كه قهر هستن اين نگراني هست كه نكنه من بهش سلام بدم و خودمو كوچيك كنم بعد طرف جوابمو نده يا بي محلي كنه
پاسخحذفولي اين درباره پدر و مادر استثناست اونا هميشه منتظرن شايد وقتي مثلا به بابات گفتي "بابا فكر مي كني من چقدر دوست دارم؟" اون بهت بگه "برو خودتو لوس نكن" يا بگه "اعصاب ندارما برو پي كارت" ولي همون لحظه كار تمومه ديگه حواسش به تلوزيون و روزنامه نيست اگرچه مثلا داره بهش نگاه ميكنه.اونموقع دلش داره قيلي ويلي ميره.
خاله معمار@
پاسخحذفاين بحثها مفيده فقط زمانشو بيشتر كنيد:)
@م.پارسا
پاسخحذفکاش به همین راحتی بود
.........
:-|
@م.پارسا
پاسخحذفخوندی کامنتت رو یا نه بچه جون ؟
من خوابهاي كودكيم را با گريه هاي پيري ام تعبيير كردم ...!
پاسخحذفمن خواب هاي كودكيم را با گريه هاي پيري تعبير ميكنم ...
پاسخحذفبه نظر من حل کردن اختلافات خانوادگی نیاز به گذشت زیادی از دو طرف داره ساده نیست ولی ارزشش رو داره که آدم وقت بذاره و رابطه اش رو مخصوصا با پدر و مادرش ترمیم کنه اینو به عنوان کسی میگم که تجربه این نوع تیرگی روابط رو داشته و الان رابطه اش خیلی خوبه با والدینش.
پاسخحذف@ سرور
مگه خاله شما رو مشترک همه ایمیل های به همه بگو نکرده ؟
راستی امروز اگه بارسلونا صعود کنه من حتما باید یک پست بارسائی بگذارم دلم رضا نمیده بارسا یک بازی حماسی رو ببره من پست نگذارم :))
پاسخحذف@زروان
پاسخحذفالان مثلا داری اجازه میگیری ؟
:))
@زروان
پاسخحذفآن شوید و در نظرسنجی ما شرکت کنید
:))
الان لطفا
خوندم خاله قاصدك
پاسخحذفپست محشر بود حرف دل خیلی ها بود این پست
پاسخحذفبعدش حیاط خلوت اینجا پست گذاشته بود چی شده ؟ کی حذفش کرد !
بعدترش بارسا بازی نداره امشب ! عجب طرفدارای تیری داره بارسا !
@ سید
پاسخحذفمن اونقدر هیجان بازی بارسا اینتر رو دارم فکر می کردم امشبه بارزی . حالا پستم رو که گذاشتم می بینی چقدر بارسا رو عشق است . این که چیزی نیست :))
@ زروان
پاسخحذفنه پدر جان
من همچنان به صورت مكانيكي دونه دونه مشترك مي شم
اللللللللللللللله اكبــــــــــــــــــــــر
پاسخحذفشنوندگان عزيز توجه فرماييد
شنوندگان عزيز توجه فرماييد
بلاگر آزاد شد