اولا که الان منظورت این بود که فامیات رناسیانه؟ فامیلی تو که جایزه نداشت عمو نگاه.
در مورد شعر من اظهارنظر نمی کنم.بلد نیستم.ولی یه خورده مصراع آخرش سخت خونده میشه.به روانی مصراع های قبلی نیست.خیلی خوب میشه اگه بتونی با یه تغییر وزنش رو بهتر کنی. همه اش پاک می کند یعنی همه اش را پاک می کند یا این که همه اش در حال پاک کردن است؟
ممنون عمو جان به هر حال شما بهتر مي دوني كه استاد هاي دانشگاه صنعتي چه بادي توي دماغشون بود
@رضا
عمو رضا شما خودت بهتر مي دوني كه اسم و فاميل من توي وبلاگم هست (آيكن يه پسر حق به جانب)
عمو رضا من اين شعر دقيقا همونيه كه روي تخته نوشتم و البته خودم بگم كه مي دونم اين قسمتش ايراد داره ولي راستش چيز بهتري به ذهنم نرسيد البته منظور خيلي واضحه كه همه اش را پاك مي كند درسته
ولي اگه شما جايگزين بهتري براش دارين ممنون ميشم از راهنماييتون
البته من مطمئنم كه زروان هم به ذهنش رسيده اين مطلب و شايد بتونه كمك كنه
البته چون توي مصرع قبل گفتم بودم اين همه حرف حساب را ديگه از را نميتونستم استفاده كنم
@نگاه: به! به! چه خاطره ی قشنگی چه شعره قشنگی! بعد از خوندن خاطره یاده این فیلمهای اواخر دهه 70 و اوایل 80 افتادم!استاد با عینک و کت و شلوار و کیفه سامسونت(اون مواقع مد بود دیگه؟؟)دره کلاس و باز میکنه و میاد تخته کلاس رو میخونه و... خیلی جالب بود.دمه شما گرم عمو! حیف این شعر که به خاطر پسته من مجبور شدین الان بنویسینش!شرمنده ام باز.
@نگاه: عمو گقتی سیالات کردی کبابم! این چرا انقدر سخته لامصب؟؟ سره کلاس دور از جون مثل بزه اخوش فقط سر تکون میدیم و میایم بیرون!!تازه واسه شما هم که سختر از واسه ما بوده! راستی کتابه سیالاته استریتر-ردفورد رو داری؟؟ اگه داری آدرس بده بیام بگیرم!!(چیه خب استفاده بهینه از کتاب میشه دیگه!آخه 11 هزار تومان پولشه!!)
ترم پيش كه مي رفتم كتابخونه دانشكده انساني براي كنكور بخونم ،گاهي عصرا كه تاريك مي شد براي استراحت هندزفري مي ذاشتم مي رفتم تو يكي از كلاسا مي شستم يكي از علايقم شده بود اينكه ماژيك پيدا كنم از يه كلاس و روي تخته كلاسا شعر يا جمله بنويسم تا فردا صبح استاد بخونه و پاكش كنه و نفهمه كار كي بوده به نظرم مرموز و باحال بود
عمو جان شما لطف دارين يكي از كاراي في البداهه ام بود ديگه شما ببخشيد
@ميچيكو
عمو جان ممنون از لطفت ولي من كتاب شيمز رو دارم ولي خوب خيلي هم قديميه اگه به دردت ميخوره برات رديفش كنم برم اصفهان بيارم كه استفاده كني و لي كتاب استيريتر و فاكس و دكتر ملكي و يه ورژن ديگه بود كه الان يادم نمياد رو خوندم البته خيلي هم سخت نيست به نظر من همون استيريتر از همش خيلي بهتر بود و چيزايي داشت كه توي اون كتاب هاي ديگه پيدا نميشد راستي سيالات خيلي كاربرديه و مفهومي سعي كن خيلي خوب يادش بگيري ايشاالله كه موفق باشي در تمام مراحل زندگيت ممنون از لطفت عزيزم
@سارا
عمو جان من اين پست رو همزمان توي ساحل نگاه و به كسي نگو با هم گذاشتم ولي هر چي گشتم كامنت شما رو پيدا نكردم فكر كنم كه دوباره اينترنت قات زده در هر صورت ممنون از لطفت شما هميشه به من لطف داري
@سميه
عمو من كه هميشه هستم يه مدته كه بيشتر ميخونم تا بنويسم ولي ما هميشه زير سايه شما و بر و بچه هاي به كسي نگو و همچنين خاله قاصدك هستيم و در خدمت گذاري حاضريم ممنون از لطف شما عمو جان
@حيات خلوت
ممنون از لطف شما راستي اين كاري كه شما مي كني رو من هم انجام مي دادم به خدا خيلي هم دوست داشتم
يه مدت كل كل شده بود بين پسرها و دختراي دانشكده خيلي بد يعني ميگم بد كه سايه هم رو با تير ميزدن
منم هر روز ميومدم زودتر پاي همه تخته هاي دانشكده مي نوشتم
خداوندا چه كردي سرنوشتم كه من بدبخت شدم از بس كه زشتم زبانم لال اگر خط تو بد بود تو مي دادي خود من مي نوشتم
البته نميدونم شاعرش كيه ولي هر كي هست خيلي قشنگ گفته
البته خانم ها بدشون نياد اين فقط بخشي از يك كل كل بود
بقیه کجان ؟ نگاه که داره وب گردی می کنه احتمالا پارسا یا داره گزارش عملكرد ارائه میده یا خوابه ! میچیکو یا داره میره دانشگاه یا داره از دانشگاه بر می گرده !! زروان رو خدا میدونه کجاست و در چه حالی !!! :)))) من هم اینجام سلام
من هم میدیدم آخه پارسا گفت از دیروز تا حالا کسی کامنت نگذاشته .خاله یک شعری بود گفته بودی تو کامنت های پارسال من خیلی خوشم اومد . اگه امکانش باشه به عنوان پست بذاریش خیلی خوبه
عمو نگاه و عمو زروان خيلي هم مصراع آخر خوبه من نميدونم چرا همش ميخوايم توي بند وزن و قافيه و رديف باشيم.بابا يه چيز كه قشنگه قشنگه ديگه مهم اينه كه به دل بشينه.خود حافظ هم بعضي جاها مسائل فني رو فداي زيبايي شعرش كرده.
راست ميگي خاله قاصدك دليلش اينه كه هيچ خروجي اي ندارم.من گاهي به يه سبكايي مي نويسم كه هيچ جا عموميش نكردم.فقط يه بار دربارش با نگاه حرف زدم.ولي حتي ديگه اونا هم نميان.نمي دونم چم شده.به قول نگاه توي مخم مي چرخن ولي رام نميشن نگاه ميدونه چي ميگم هرچي اين رام نشدن كلمات طول ميكشه بيشتر اذيت ميشم.
من الان یک پست بحث دار ( کلمه رو حال می کنی ) می گذارم تا بحث کنیم . بازم دود از کنده بلند میشه :))) @ قاصدک خوبه ولی خود نگاه میگه چون مصرع قبلی را آوردم دیگه نمیشه اینجا را بیارم @ پارسا این بحث رو عمو رضا مطرح کرد و خود نگاه هم گفت چیز بهتری پیدا نکردم که وزن حفظ باشه . مسئله ردیف نیست معناش رو کامل نمی رسونه .
ببخشيد همه
پاسخحذفيك روز اومدم سر كلاس سيالات يك و ديدم كه از يكي از غزل هاي حافظ دوبيت اولش رو نوشته بودن كه من خيلي خوشم اومد
ترسم كه اشك در غم ما پرده در شود ...
استاد رسيد و با يك تمسخري گفت اگه به جاي اين مزخرفات يه مقدار درس مي خونديدن جامعه ما اينقدر بدبخت نبود
همون لحظه اين شعر توي ذهنم نقش بست و من هم جلسه بعد زودتر پاي تخته نوشتم و زيرش نوشتم
از من
استاد رسيد و رفت سمتش كه پاك كنه ولي برگشت عقب و از من پرسيد كه آقاي رناسيان اين كار كيه
من هم گفتم كه اسم شاعرش رو نوشته فكر كنم از من باشه
اون هم خنديد و اين شعر تمام ساعت از روي تخته پاك نشد
هم شعر قشنگ بود هم خاطره ای که نوشتی به سبک خودت باید بگم آفرین
پاسخحذفاولا که الان منظورت این بود که فامیات رناسیانه؟ فامیلی تو که جایزه نداشت عمو نگاه.
پاسخحذفدر مورد شعر من اظهارنظر نمی کنم.بلد نیستم.ولی یه خورده مصراع آخرش سخت خونده میشه.به روانی مصراع های قبلی نیست.خیلی خوب میشه اگه بتونی با یه تغییر وزنش رو بهتر کنی. همه اش پاک می کند یعنی همه اش را پاک می کند یا این که همه اش در حال پاک کردن است؟
استاد می رسد همه اش پاک می کند خوب نیست.
@زروان
پاسخحذفممنون عمو جان به هر حال شما بهتر مي دوني كه استاد هاي دانشگاه صنعتي چه بادي توي دماغشون بود
@رضا
عمو رضا شما خودت بهتر مي دوني كه اسم و فاميل من توي وبلاگم هست (آيكن يه پسر حق به جانب)
عمو رضا من اين شعر دقيقا همونيه كه روي تخته نوشتم و البته خودم بگم كه مي دونم اين قسمتش ايراد داره ولي راستش چيز بهتري به ذهنم نرسيد البته منظور خيلي واضحه كه
همه اش را پاك مي كند درسته
ولي اگه شما جايگزين بهتري براش دارين ممنون ميشم از راهنماييتون
البته من مطمئنم كه زروان هم به ذهنش رسيده اين مطلب و شايد بتونه كمك كنه
البته چون توي مصرع قبل گفتم بودم اين همه حرف حساب را
ديگه از را نميتونستم استفاده كنم
آخی، این شعرو با خاطرش دوس داشتم.از اون شعراییت بود که به دلم چسبید.
پاسخحذف@نگاه:
پاسخحذفبه! به!
چه خاطره ی قشنگی چه شعره قشنگی!
بعد از خوندن خاطره یاده این فیلمهای اواخر دهه 70 و اوایل 80 افتادم!استاد با عینک و کت و شلوار و کیفه سامسونت(اون مواقع مد بود دیگه؟؟)دره کلاس و باز میکنه و میاد تخته کلاس رو میخونه و...
خیلی جالب بود.دمه شما گرم عمو!
حیف این شعر که به خاطر پسته من مجبور شدین الان بنویسینش!شرمنده ام باز.
@نگاه:
پاسخحذفعمو گقتی سیالات کردی کبابم!
این چرا انقدر سخته لامصب؟؟
سره کلاس دور از جون مثل بزه اخوش فقط سر تکون میدیم و میایم بیرون!!تازه واسه شما هم که سختر از واسه ما بوده!
راستی کتابه سیالاته استریتر-ردفورد رو داری؟؟
اگه داری آدرس بده بیام بگیرم!!(چیه خب استفاده بهینه از کتاب میشه دیگه!آخه 11 هزار تومان پولشه!!)
گقتی=گفتی!
پاسخحذفعمو من این شعر رو قبلا توی بلاگتون خونده بودم اونجا هم گفتم خیلی از خوندنش لذت بردم ...
پاسخحذفخدائیش کارتون درسته عمو...
خیلی وقته نبودی عمو نگاه...(شایدم من نبودم ما بودین!!!)
پاسخحذفشعرتون دوس داشتنی بود و خاطره تون هم:)
كامنت اول چقدر قشنگ بود
پاسخحذفترم پيش كه مي رفتم كتابخونه دانشكده انساني براي كنكور بخونم ،گاهي عصرا كه تاريك مي شد براي استراحت هندزفري مي ذاشتم مي رفتم تو يكي از كلاسا مي شستم
يكي از علايقم شده بود اينكه ماژيك پيدا كنم از يه كلاس و روي تخته كلاسا شعر يا جمله بنويسم تا فردا صبح استاد بخونه و پاكش كنه و نفهمه كار كي بوده
به نظرم مرموز و باحال بود
اما كار تو قشنگ بود
سلام به همگي
پاسخحذف@ماريه
عمو جان شما لطف دارين يكي از كاراي في البداهه ام بود ديگه شما ببخشيد
@ميچيكو
عمو جان ممنون از لطفت ولي من كتاب شيمز رو دارم ولي خوب خيلي هم قديميه اگه به دردت ميخوره برات رديفش كنم برم اصفهان بيارم كه استفاده كني و لي كتاب استيريتر و فاكس و دكتر ملكي و يه ورژن ديگه بود كه الان يادم نمياد رو خوندم البته خيلي هم سخت نيست به نظر من همون استيريتر از همش خيلي بهتر بود و چيزايي داشت كه توي اون كتاب هاي ديگه پيدا نميشد
راستي سيالات خيلي كاربرديه و مفهومي سعي كن خيلي خوب يادش بگيري ايشاالله كه موفق باشي در تمام مراحل زندگيت ممنون از لطفت عزيزم
@سارا
عمو جان من اين پست رو همزمان توي ساحل نگاه و به كسي نگو با هم گذاشتم ولي هر چي گشتم كامنت شما رو پيدا نكردم فكر كنم كه دوباره اينترنت قات زده در هر صورت ممنون از لطفت شما هميشه به من لطف داري
@سميه
عمو من كه هميشه هستم يه مدته كه بيشتر ميخونم تا بنويسم ولي ما هميشه زير سايه شما و بر و بچه هاي به كسي نگو و همچنين خاله قاصدك هستيم و در خدمت گذاري حاضريم ممنون از لطف شما عمو جان
@حيات خلوت
ممنون از لطف شما راستي اين كاري كه شما مي كني رو من هم انجام مي دادم به خدا خيلي هم دوست داشتم
يه مدت كل كل شده بود بين پسرها و دختراي دانشكده خيلي بد يعني ميگم بد كه سايه هم رو با تير ميزدن
منم هر روز ميومدم زودتر پاي همه تخته هاي دانشكده مي نوشتم
خداوندا چه كردي سرنوشتم
كه من بدبخت شدم از بس كه زشتم
زبانم لال اگر خط تو بد بود
تو مي دادي خود من مي نوشتم
البته نميدونم شاعرش كيه ولي هر كي هست خيلي قشنگ گفته
البته خانم ها بدشون نياد اين فقط بخشي از يك كل كل بود
ممنون عمو جان
بقیه کجان ؟
پاسخحذفنگاه که داره وب گردی می کنه احتمالا
پارسا یا داره گزارش عملكرد ارائه میده یا خوابه !
میچیکو یا داره میره دانشگاه یا داره از دانشگاه بر می گرده !!
زروان رو خدا میدونه کجاست و در چه حالی !!!
:))))
من هم اینجام
سلام
سلام به بچه های گل به کسی نگو
پاسخحذفآن که خوابه پارسا نیست من خواب بودم همه اش هم تقصیر این ناصر شفقه که کند حرف می زنه
کجایید چرا پست نمی گذارید ملت ؟ چرا کامنت نمی دید مملکته داریم ؟
پاسخحذفيعني از ديروز تا الان هيچ كامنتي نذاشتيد.نكنه اينترنت مريض شده؟
پاسخحذف@ م.پارسا
پاسخحذفکامنت ها انگار مشکل داره . من دو تا کامنت گذاشتم همین الان ؟ نمی تونی ببینیش ؟
@زروان
پاسخحذفمن که می بینم خاله
الان مي بينم
پاسخحذفسلام
من هم میدیدم آخه پارسا گفت از دیروز تا حالا کسی کامنت نگذاشته .خاله یک شعری بود گفته بودی تو کامنت های پارسال من خیلی خوشم اومد . اگه امکانش باشه به عنوان پست بذاریش خیلی خوبه
پاسخحذف@زروان
پاسخحذفمرسی خاله جان
ولی من زیاد دوسش ندارم
طولانیه
شاید یکی از بچه ها آپ کرد
زياد عجله اي كه نيست براي آپ كردن
پاسخحذفنگاه@
شعرت مثل هميشه خوب بود.
من بودم در جواب اين استاد بي ذوق مي نوشتم
خر چه داند مزه نقل و نبات
@پارسا
پاسخحذفسلام خوبي عزيزم به هر حال سال خره امسال همت و كار مضاعف فكر خوبيه ولي اون موقع كه سال خر نبود
@ نگاه
پاسخحذفهی دارم فکر می کنم چطور میشه این مصرع آخر رو تغییر داد بهترش کرد عقلم به جایی نمی رسه
عجب روز مزخرفيه
پاسخحذفچرا كسي چيزي نمينويسه.
عمو زروان يه بحث بنداز بخنديم....نه چيز كنيم يعني بحث كنيم
@زروان
پاسخحذفمن دیروز بهش گفتم
میشه گفت :
همه را پاک می کند
نظرت چیه ؟
@م.پارسا
پاسخحذفچند روزه یه چیزیت هست شما !
با میچیکو
نمی خوای چیزی بگی ؟
عمو نگاه و عمو زروان
پاسخحذفخيلي هم مصراع آخر خوبه
من نميدونم چرا همش ميخوايم توي بند وزن و قافيه و رديف باشيم.بابا يه چيز كه قشنگه قشنگه ديگه مهم اينه كه به دل بشينه.خود حافظ هم بعضي جاها مسائل فني رو فداي زيبايي شعرش كرده.
راست ميگي خاله قاصدك
پاسخحذفدليلش اينه كه هيچ خروجي اي ندارم.من گاهي به يه سبكايي مي نويسم كه هيچ جا عموميش نكردم.فقط يه بار دربارش با نگاه حرف زدم.ولي حتي ديگه اونا هم نميان.نمي دونم چم شده.به قول نگاه توي مخم مي چرخن ولي رام نميشن نگاه ميدونه چي ميگم هرچي اين رام نشدن كلمات طول ميكشه بيشتر اذيت ميشم.
من الان یک پست بحث دار ( کلمه رو حال می کنی ) می گذارم تا بحث کنیم . بازم دود از کنده بلند میشه :)))
پاسخحذف@ قاصدک
خوبه ولی خود نگاه میگه چون مصرع قبلی را آوردم دیگه نمیشه اینجا را بیارم
@ پارسا
این بحث رو عمو رضا مطرح کرد و خود نگاه هم گفت چیز بهتری پیدا نکردم که وزن حفظ باشه . مسئله ردیف نیست معناش رو کامل نمی رسونه .
@م.پارسا
پاسخحذفبا اینکه داری اذیت میشی
ولی امیدوارم همینی باشه که میگی
نه چیز دیگه
:-|
@پارسا
پاسخحذفغلامم عمو جان
@زروان
ميشه به جاي همه اش، گذاشت به خدا ولي باز هم خوب نيست
@قاصدك
نميشه خاله نوشت همه را به اين دليل كه مصرع سوم اون رايي كه شما مي گين رو آوردم بنابراين از لحاظ دستوري اشتباه ميشه
من هم خيلي بهش فكر كردم ولي چيزي به ذهنم نرسيد