یک بحث فلسفی آدم تحمل کردن رو هم انتخاب می کنه پس تحمل کردن هم انتخاب ماست .آدم می تونه بجای تحمل مبارزه رو انتخاب کنه . نمی گم مبارزه بهتره یا تحمل ولی در هر حال هم مبارزه و هم تحمل انتخاب ماست. بحث فلسفی کردن اون هم نصف شب نشون میده که چقدر کار بهم فشار آورده :))
@ قاصدك (ننه) :"> ممنون خجالتمون مي دي ما جلو شما لنگ مي ندازيم دستت درد نكنه :*:))
@ زروان آره درسته تحمل كردن هم مي تونه انتخاب باشه اما مبارزه بيشتر از تحمل انتخاب شدنيه چون عزمي مي خواد براي جزم شدن ولي تحمل خيلي از وفت ها آخرين گرينه اي كه راه ديگه اي جز اون نداري و مي تونه دقيقاً بعد ازون مبارزهه باشه منظور من اين آخري بود اما هستن تاب آوردن هايي كه خودشون يك جور مبارزه ن و البته از سخت تريناشون! + نه خسته از كار !:-)
خاله معمار خيلي پست خوبي بود.به درد بخور بود. درباره بحث فلسفيش بايد بگم خيلي از تحملها انتخابي نيست جبر و اجباره. مثلا در مرگ عزيزان فقط بايد تحمل كرد و اين اجباره نه انتخاب البته اين نظر منه
من نمی تونم انتخابم رو تحمل کنم یعنی روزی که به این حس برسم حتما تمومش می کنم حالا می خواد یه ارتباط دوستی باشه یا محلی که توش کار می کنم....
اما اگه انتخاب خودم نباشه و جبری باشه که بهم تحمیل شده مثل همون که پارسا گفت با عذابش همه ی عمر زندگی می کنم و این تنها قسمتی از زندگی که می تونه بهم زور بگه....
ولي خاله اينجوري هم كه گفت نبود زيادي جنائيش كرد كسي كه نبود من بودم و ميچيكو اونم كه كوچيك بود يادش نيست واقعيت اين بود كه هي دستشو آورد جلو منم نذاشتم هي گفتم "خطرناكه حسن" تا اينكه اعصابمو خرد كرد منم اتو رو بردم جلو كه گرماشو بفهمه ولي خيلي آني دستشو زد به اتو. عيب نداره براش تجربه شد ببين ديگه هيچ وقت دست به اتو نميزنه فهميده كه جيزه.
حدسم اینه که این فیل - تر موقتیه و به روز معلم و کارگر مربوط میشه . ولی دوستانی که چیز شکن ندارند یکی تهیه کنند واسه روز مبادا بهترینش هم از نظر من AOL هست
@ سرور این تحمل و مبارزه رو میشه خیلی روش بحث کرد. همانطور که به درستی گفتی تحمل هم یک مبارزه و مبارزه هم نیازمند تحمله . این که انتخاب آخر تحمله یا مبارزه هم میشه خیلی روش بحث کرد . گاهی انتخاب آخر تحمل نیست بلکه مبارزه است انقلاب ها واسه اینکه ملت اول تحمل می کنند بعد مبارزه و انتخاب آخر مبارزه میشه مرسی از لطفت شما هم خسته نباشی چرا پیش نویس هات رو پاک کردی؟ من می خواستم تو به همه بگو راجع بهش نظر بدم :( جز یکی همه شون رو دوست داشتم ولی یکیشون رو خیلی دوست داشتم یعنی رسما عالی بود :) البته تیترش یادم رفته
@ م.پارسا مرسي پارسا كوچولو. آره با نظرت موافقم بعضي چيزا ذاتاً اجباره اصلاً انتخاب نيست و تنها راهشم تحمل @ سارا،سعيده،نگاه و الباقي دوستان مرسي از نظرات من با اين بار 3 بار همه شو خوندم. ويار كامنت خوني دارم كلاً
@ زروان جدي مي خواستي بحث كني ؟ آخه مي دوني چي شد؟ قبل از اينكه ببندم برم يه دور ديگه رفتم خودم خوندمشون ديدم چقد بي خودن بعد همه رو پاك كردم :)) اگه مي دونستم به درد ممكنه بخوره حداقل برا بحث مي ذاشتم الان مي رم دوباره مي ذارمشون الان احساس كسي رو دارم كه جسدشو بعد از مرگ براي تحقيقات آموزشي پزشكي به دانشگاه تقدي كرده =)) مي ذارم بريد تو به همه بگو كالبد شكافيش كنيد باشدي كه رستگار شويم
چی بگم من الان دختر ؟
پاسخحذفموندم تو کف پستت
:-|
این بهترین پستت بود در اینجا
اینو به جرات می گم
آفرین
لعنت به روزهایی که انتخابت را تحمل می کنی
پاسخحذفیک بحث فلسفی آدم تحمل کردن رو هم انتخاب می کنه پس تحمل کردن هم انتخاب ماست .آدم می تونه بجای تحمل مبارزه رو انتخاب کنه . نمی گم مبارزه بهتره یا تحمل ولی در هر حال هم مبارزه و هم تحمل انتخاب ماست.
پاسخحذفبحث فلسفی کردن اون هم نصف شب نشون میده که چقدر کار بهم فشار آورده :))
@ قاصدك (ننه)
پاسخحذف:">
ممنون خجالتمون مي دي ما جلو شما لنگ مي ندازيم
دستت درد نكنه :*:))
@ زروان
آره درسته تحمل كردن هم مي تونه انتخاب باشه اما مبارزه بيشتر از تحمل انتخاب شدنيه چون عزمي مي خواد براي جزم شدن
ولي تحمل خيلي از وفت ها آخرين گرينه اي كه راه ديگه اي جز اون نداري و مي تونه دقيقاً بعد ازون مبارزهه باشه منظور من اين آخري بود
اما هستن تاب آوردن هايي كه خودشون يك جور مبارزه ن و البته از سخت تريناشون!
+
نه خسته از كار !:-)
سلام به همه
پاسخحذفبا مدل قبلی نمی شد کامنت گذاشت
مجبور شدم فعلا این شکلی کنم تا ببینیم چی میشه
سلام
پاسخحذفتوي كف كامنت گذاشتن بوديما
خاله دستت درد نكنه
خاله معمار
پاسخحذفخيلي پست خوبي بود.به درد بخور بود.
درباره بحث فلسفيش بايد بگم خيلي از تحملها انتخابي نيست جبر و اجباره.
مثلا در مرگ عزيزان فقط بايد تحمل كرد و اين اجباره نه انتخاب البته اين نظر منه
@م.پارسا
پاسخحذفخاله فدات شه
خودم اول صبحی حسابی جا خوردم
ماشالله به آرامش نگاه
عین خیالش نبودم
خاله شما در مورد کامنت های آخر پست قبلی چیزی نمی خوای بگی ؟
;-)
شرمندگي مي كشد ما را خاله قاصدك
پاسخحذفچه بگويم كه هرچه بگويم تف سربالاست
دور از جون
پاسخحذفمنم کمتر از تو عذاب وجدان ندارم با این سوال پرسیدنم و کش دادنش
:(
چه پست جالبی نوشتی سرور .....
پاسخحذفمن نمی تونم انتخابم رو تحمل کنم یعنی روزی که به این حس برسم حتما تمومش می کنم حالا می خواد یه ارتباط دوستی باشه یا محلی که توش کار می کنم....
اما اگه انتخاب خودم نباشه و جبری باشه که بهم تحمیل شده مثل همون که پارسا گفت با عذابش همه ی عمر زندگی می کنم و این تنها قسمتی از زندگی که می تونه بهم زور بگه....
ولي خاله اينجوري هم كه گفت نبود
پاسخحذفزيادي جنائيش كرد
كسي كه نبود من بودم و ميچيكو اونم كه كوچيك بود يادش نيست
واقعيت اين بود كه هي دستشو آورد جلو منم نذاشتم هي گفتم "خطرناكه حسن" تا اينكه اعصابمو خرد كرد منم اتو رو بردم جلو كه گرماشو بفهمه ولي خيلي آني دستشو زد به اتو.
عيب نداره براش تجربه شد ببين ديگه هيچ وقت دست به اتو نميزنه فهميده كه جيزه.
راستی همگی سلام
پاسخحذفبر روح هر کس که بلاگر رو فیل -تر کرده چه به روح اعتقاد داشته باشه چه نباشه لعنت .
پاسخحذف@م.پارسا
پاسخحذفحالا دعوات نکردیم دیگه قرار نشد شیطونی کنی ها
دایی بد
@زروان
پیش باد
:)
حدسم اینه که این فیل - تر موقتیه و به روز معلم و کارگر مربوط میشه . ولی دوستانی که چیز شکن ندارند یکی تهیه کنند واسه روز مبادا بهترینش هم از نظر من AOL هست
پاسخحذفسلام
پاسخحذفچه زیبا گفتی . واقعا دستت درد نکنه.
واقعا قبول دارم كاري به زيبايي هاي مينيماليش ندارم ولي كليتش رو خيلي دوست داشتم
پاسخحذف@ سرور
پاسخحذفاین تحمل و مبارزه رو میشه خیلی روش بحث کرد. همانطور که به درستی گفتی تحمل هم یک مبارزه و مبارزه هم نیازمند تحمله . این که انتخاب آخر تحمله یا مبارزه هم میشه خیلی روش بحث کرد . گاهی انتخاب آخر تحمل نیست بلکه مبارزه است انقلاب ها واسه اینکه ملت اول تحمل می کنند بعد مبارزه و انتخاب آخر مبارزه میشه
مرسی از لطفت شما هم خسته نباشی
چرا پیش نویس هات رو پاک کردی؟ من می خواستم تو به همه بگو راجع بهش نظر بدم :( جز یکی همه شون رو دوست داشتم ولی یکیشون رو خیلی دوست داشتم یعنی رسما عالی بود :) البته تیترش یادم رفته
منم سلام
پاسخحذفپيشاپيش بر خودم لازم مي دونم كه به نوبه خودم فك و فاميل مونث اون مرتيكه رو كه نشسته پشت اين سيستم و هي هيتلر مي كنه بهش يادآوري كنم
اومدم صفحه وبمو وا كنم ديدم تيكه پاره هاي صحفه هيتار داره بهم چشمك مي زنه خوب شد اين كامنتا رو ديدم توي ميلم وگرنه سكته مي كردم
زدن بردن يه آبم روش؟ اي تو روحشون
@ زروان
اگه معتقد نباشنم من معتقدشون مي كنم
@ م.پارسا
پاسخحذفمرسي پارسا كوچولو. آره با نظرت موافقم بعضي چيزا ذاتاً اجباره اصلاً انتخاب نيست و تنها راهشم تحمل
@ سارا،سعيده،نگاه و الباقي دوستان
مرسي از نظرات من با اين بار 3 بار همه شو خوندم. ويار كامنت خوني دارم كلاً
@ زروان
پاسخحذفجدي مي خواستي بحث كني ؟
آخه مي دوني چي شد؟ قبل از اينكه ببندم برم يه دور ديگه رفتم خودم خوندمشون ديدم چقد بي خودن بعد همه رو پاك كردم :))
اگه مي دونستم به درد ممكنه بخوره حداقل برا بحث مي ذاشتم الان مي رم دوباره مي ذارمشون
الان احساس كسي رو دارم كه جسدشو بعد از مرگ براي تحقيقات آموزشي پزشكي به دانشگاه تقدي كرده =))
مي ذارم بريد تو به همه بگو كالبد شكافيش كنيد
باشدي كه رستگار شويم
کاری که من دارم می کنم
پاسخحذف:(