بیصدا نشکنید
درد بیصدا شکستن از رنج ِایستادن بیشتر است
تیر ۰۹، ۱۳۸۹
تیر ۰۸، ۱۳۸۹
تیر ۰۷، ۱۳۸۹
تغییر شغل
قصه عجیبی نیست
ابرهایی که نمیگذرند
و گل هایی که به جای عشوه فروشی به آفتاب
میوه های سیاهشان را به حراج گذاشته اند
ابرهایی که نمیگذرند
و گل هایی که به جای عشوه فروشی به آفتاب
میوه های سیاهشان را به حراج گذاشته اند
تیر ۰۵، ۱۳۸۹
تیر ۰۴، ۱۳۸۹
پدر فهمیده
پدر ِنسل ما
آن پیرمرد بازنشستهای است
که کمربندش را محکم میبندد
و خود را زیر بار قرض و مسافرکشی میاندازد
تا بچههایش در رفاه زندگی کنند
آن پیرمرد بازنشستهای است
که کمربندش را محکم میبندد
و خود را زیر بار قرض و مسافرکشی میاندازد
تا بچههایش در رفاه زندگی کنند
تیر ۰۳، ۱۳۸۹
تیر ۰۲، ۱۳۸۹
تیر ۰۱، ۱۳۸۹
خرداد ۳۱، ۱۳۸۹
خرداد ۳۰، ۱۳۸۹
خرداد ۲۹، ۱۳۸۹
خرداد ۲۸، ۱۳۸۹
خرداد ۲۷، ۱۳۸۹
خوبی و بدی (4)
خوبی بادبادک اینه که
میدونه زندگیش فقط به یک نخ نازک بنده
ولی بازم تو آسمون میرقصه و میخنده
میدونه زندگیش فقط به یک نخ نازک بنده
ولی بازم تو آسمون میرقصه و میخنده
خرداد ۲۶، ۱۳۸۹
خرداد ۲۵، ۱۳۸۹
خرداد ۲۴، ۱۳۸۹
خرداد ۲۲، ۱۳۸۹
خرداد ۲۰، ۱۳۸۹
خرداد ۱۹، ۱۳۸۹
آغوش
اگر همه كاروانهاي آزادي هم جمع شوند
باز حلقه محاصره ات را نمي شكنم
شايد كمي دستانم را بازتر كنم تا نفسي تازه كني
باز حلقه محاصره ات را نمي شكنم
شايد كمي دستانم را بازتر كنم تا نفسي تازه كني
خرداد ۱۸، ۱۳۸۹
خرداد ۱۷، ۱۳۸۹
خرداد ۱۶، ۱۳۸۹
این روزها (1)
این روزها باید تعریفمان را از اسطوره عوض کنیم :
اسطوره همان چیزی است که برای سوء استفاده می سازند
و برای سوء استفاده بیشتر خردش می کنند !
خرداد ۱۵، ۱۳۸۹
آزادی
این روزها آزادی چقدر شبیه آب نبات چوبی بچه ها شده ؛ فقط به درد پز دادن می خورد ، توی دهانت که بگذاری زود آب می شود !
خرداد ۱۴، ۱۳۸۹
خرداد ۱۲، ۱۳۸۹
خرداد ۱۱، ۱۳۸۹
گل یا پوچ ؟
در بازی گل یا پوچ آنقدر نگران پوچ بودن هر دو دستت بودی ،
که نفهمیدی با چه اشتیاقی به دستانت خیره شده ام ،
نه به تویشان !
که نفهمیدی با چه اشتیاقی به دستانت خیره شده ام ،
نه به تویشان !
اشتراک در:
پستها (Atom)