تیر ۰۷، ۱۳۸۹

تغییر شغل

قصه عجیبی نیست
ابرهایی که نمیگذرند
و گل هایی که به جای عشوه فروشی به آفتاب
میوه های سیاهشان را به حراج گذاشته اند

۱۱ نظر:

  1. چه عجب یه مرد(!!)پیدا شد و یه پست گذاشت.

    پاسخ دادنحذف
  2. آره والا!!
    نه به اون روزایی که نفری ده تا ده تا پست میذاشتین(یم!!) نه به حالا که دوروز یه بار یکی پست میذاره:))
    فصل امتحاناس البته!!

    پاسخ دادنحذف
  3. بله.
    همه چیز عوض شده.
    و واقعا قصه عجیبی نیست.

    پاسخ دادنحذف
  4. خوب بود سمیه تغییراتی که تو پستت دادی بهترش کرده
    از ورژن اولیه اش خیلی بهتر شده

    پاسخ دادنحذف
  5. من دارم در موردش فکر میکنم
    آیکون م.پارسا

    پاسخ دادنحذف
  6. ***

    سلام علیکم

    من اومدم !

    آیکون یه آدمی که کوله پشتی رو دوششه و داره عرقشو پاک می کنه !!!!!


    ***
    Elham
    ***

    پاسخ دادنحذف
  7. @رضا
    هرموقع به نتیجه رسیدی مارو در جریان بذار عامو!!

    @الهام
    خوش اومدی الهام جون
    امتحانا رو ضربه فنی کردی؟!

    پاسخ دادنحذف
  8. خیلی خوب شد
    ای ول :-)

    پاسخ دادنحذف
  9. اون میوه های سیاه؟؟؟؟؟ یعنی چی؟

    پاسخ دادنحذف
  10. @رضا
    اولا که اون گل ها یعنی چی؟!
    گل آقتابگردون و تخمه سیاه و اینطور مسائل دیگه!
    @سرور و زروان

    از راهنماییاتون ممنون
    کمک کننده بو.د واقعا
    بهتر از شکل اولش شد


    @پارسا
    فدای بچه 4 ساله بشم:))

    پاسخ دادنحذف