دی ۰۹، ۱۳۸۹
کشباف
اگه یکی از خیال چیزی براتون میبافه
و شما سردرنمیاردید
سعی نکنید بشکافیدش
وایسید تموم که شد شاید خوشتون اومد...!
و شما سردرنمیاردید
سعی نکنید بشکافیدش
وایسید تموم که شد شاید خوشتون اومد...!
دی ۰۸، ۱۳۸۹
دی ۰۶، ۱۳۸۹
دی ۰۵، ۱۳۸۹
تاریخ حیران
از کار دنیا وآدمهاش
نه خوشحال شدیم و نه ناراحت
فقط ازاین همه خوشحالی و غمگینی آنها
تعجب کردیم
نه خوشحال شدیم و نه ناراحت
فقط ازاین همه خوشحالی و غمگینی آنها
تعجب کردیم
دی ۰۴، ۱۳۸۹
دی ۰۳، ۱۳۸۹
دی ۰۲، ۱۳۸۹
دی ۰۱، ۱۳۸۹
آذر ۳۰، ۱۳۸۹
پاییز هم تمام !
برای اینکه جوجه ها را بشماریم آنقدر منتظر آخرین روز ماندیم
که جوجه ها ماندند و انتظار ما را کشت
آذر ۲۸، ۱۳۸۹
آذر ۲۷، ۱۳۸۹
سراب خاطرات
دلتنگ که می شوم ، خاطراتم را مرور می کنم
چون کویری که به یاد روزهای بارانی
سراب می سازد در دل خود
آذر ۲۶، ۱۳۸۹
آذر ۲۴، ۱۳۸۹
آذر ۲۳، ۱۳۸۹
آذر ۲۲، ۱۳۸۹
آذر ۲۰، ۱۳۸۹
آذر ۱۹، ۱۳۸۹
آذر ۱۸، ۱۳۸۹
آذر ۱۷، ۱۳۸۹
آذر ۱۶، ۱۳۸۹
آذر ۱۵، ۱۳۸۹
آذر ۱۴، ۱۳۸۹
آذر ۱۳، ۱۳۸۹
آذر ۱۲، ۱۳۸۹
آذر ۱۱، ۱۳۸۹
آذر ۱۰، ۱۳۸۹
آذر ۰۹، ۱۳۸۹
آذر ۰۷، ۱۳۸۹
آذر ۰۴، ۱۳۸۹
آذر ۰۳، ۱۳۸۹
چاه
مي گويند علي درد دلش را به چاه ميگفت
ولي من باور نمي كنم
شايد عاشق يوسفي بوده ،كه در زلال آب گريه ميكرده.
ولي من باور نمي كنم
شايد عاشق يوسفي بوده ،كه در زلال آب گريه ميكرده.
آذر ۰۲، ۱۳۸۹
آبان ۳۰، ۱۳۸۹
آبان ۲۸، ۱۳۸۹
آبان ۲۷، ۱۳۸۹
آبان ۲۶، ۱۳۸۹
در خیابان های این شهر
روحمان را ، عشقمان را ، خودمان را
هر روز قربانی می کنیم
و خدا هِی گوسفند می فرستد !
آبان ۲۵، ۱۳۸۹
آبان ۲۴، ۱۳۸۹
آبان ۲۳، ۱۳۸۹
آبان ۲۲، ۱۳۸۹
آبان ۲۰، ۱۳۸۹
آبان ۱۹، ۱۳۸۹
آبان ۱۸، ۱۳۸۹
آبان ۱۷، ۱۳۸۹
آبان ۱۶، ۱۳۸۹
آبان ۱۵، ۱۳۸۹
آبان ۱۴، ۱۳۸۹
آبان ۱۳، ۱۳۸۹
آبان ۱۲، ۱۳۸۹
سفرهای استانی
درسته سعدی گفته"بسیار سفر باید تا پخته شود خامی"
ولی به این ضرب المثل هم توجه کن که
نرود میخ آهنی در سنگ!!
ولی به این ضرب المثل هم توجه کن که
نرود میخ آهنی در سنگ!!
آبان ۱۰، ۱۳۸۹
آبان ۰۹، ۱۳۸۹
آبان ۰۸، ۱۳۸۹
آبان ۰۷، ۱۳۸۹
آبان ۰۶، ۱۳۸۹
آبان ۰۵، ۱۳۸۹
خشت ششم : بی ستون
حکایتِ مردم ما ، حکایت یه دیوار باربر ِ که داره بار ِ یه سقف کاذب رو به دوش می کشه ...
آبان ۰۴، ۱۳۸۹
آبان ۰۲، ۱۳۸۹
آبان ۰۱، ۱۳۸۹
خاک سرد
عشق مرده اش را با احترام خاک کرد
و برایش سوم ، هفتم و چهلم گرفت
این بهترین کار برای دل داغدیده اش بود...
و برایش سوم ، هفتم و چهلم گرفت
این بهترین کار برای دل داغدیده اش بود...
مهر ۳۰، ۱۳۸۹
مهر ۲۹، ۱۳۸۹
مهر ۲۸، ۱۳۸۹
مهر ۲۷، ۱۳۸۹
مهر ۲۶، ۱۳۸۹
محبت
كوچولو فقط ميخواست محبتش را به قاصدك نشان دهد
ولي در آغوش گرفتن همانا و...
قاصدك زياد لطيف بود؟ يا كوچولو زيادي نادان؟
ولي در آغوش گرفتن همانا و...
قاصدك زياد لطيف بود؟ يا كوچولو زيادي نادان؟
خاطرات یک شاه مات شده
بازیش چنان تعریفی هم نداشت...
دور و برم را مهره های خودی بی مصرف محاصره کرده بودند...
دور و برم را مهره های خودی بی مصرف محاصره کرده بودند...
مهر ۲۴، ۱۳۸۹
مهر ۲۳، ۱۳۸۹
مهر ۲۲، ۱۳۸۹
سرنوشت
یوسف نیستم
ولی از خوابها همینقدر می دانم
که تعبیر هیچ کدامشان
نمی تواند تورا روی پیشانی خالی ام نقاشی کند
ولی از خوابها همینقدر می دانم
که تعبیر هیچ کدامشان
نمی تواند تورا روی پیشانی خالی ام نقاشی کند
مهر ۲۱، ۱۳۸۹
مهر ۲۰، ۱۳۸۹
نیازمندیها (3)
نوشداروی اصل ، بدون عوارض جانبی
بازرگانی رستم دستان
(از سهراب اطلاعی نداریم ، لطفا سوال نفرمایید)
بازرگانی رستم دستان
(از سهراب اطلاعی نداریم ، لطفا سوال نفرمایید)
دیالوگ
+ کیف شما خانوم ها مثل دلتون جاداره و شلوغ
- یاد بگیرید آقا
+ مردها عادت ندارند چیزهای اضافه را نگه دارند...
- یاد بگیرید آقا
+ مردها عادت ندارند چیزهای اضافه را نگه دارند...
مهر ۱۸، ۱۳۸۹
چشمه!
خیلی ها تا لب چشمه بردن را بلدند...
اما خیلی از تشنه ها هم شیوه های جدید آب خوردن را یاد گرفته اند!
اما خیلی از تشنه ها هم شیوه های جدید آب خوردن را یاد گرفته اند!
مهر ۱۷، ۱۳۸۹
قدر مطلق آدمها
یه کم زیر صفر با یه کم بالای صفر فرق چندانی نداره. فقط زیر صفر یه خط کنارته که میتونی بهش تکیه کنی!
مهر ۱۶، ۱۳۸۹
مهر ۱۵، ۱۳۸۹
مهر ۱۲، ۱۳۸۹
مهر ۱۰، ۱۳۸۹
مهر ۰۹، ۱۳۸۹
مهر ۰۸، ۱۳۸۹
چه کنم ؟ (7)
خدایا !
صدقه ای هستم که
باید به دست کودک گرسنه ایرانی میرسیدم
ولی به دست یک مرد سیر لبنانی رسیدهام
چه کنم ؟
صدقه ای هستم که
باید به دست کودک گرسنه ایرانی میرسیدم
ولی به دست یک مرد سیر لبنانی رسیدهام
چه کنم ؟
مهر ۰۷، ۱۳۸۹
کتیبههای گمشده (17)
عادت ِدلشکستن، شاید از جواب دادن به همین سوال احمقانه آغاز میشود:
«کوچولو، مامانتو بیشتر دوست داری یا باباتو؟»
«کوچولو، مامانتو بیشتر دوست داری یا باباتو؟»
مهر ۰۶، ۱۳۸۹
مهر ۰۵، ۱۳۸۹
اندازهگیری
هر روز میپرسید که چقدر دوستش دارم؟
و نمیدانست
چیزی که تغییر نمیکند نیازی به سنجش ندارد...
و نمیدانست
چیزی که تغییر نمیکند نیازی به سنجش ندارد...
مهر ۰۴، ۱۳۸۹
مهر ۰۳، ۱۳۸۹
شهریور ۳۱، ۱۳۸۹
اینجا که من هستم (19)
پزشکها چندین برابر یک استاد دانشگاه درآمد دارند
و چند برابر یک کارگر از بیپولی مینالند
و چند برابر یک کارگر از بیپولی مینالند
شهریور ۳۰، ۱۳۸۹
شهریور ۲۹، ۱۳۸۹
شهریور ۲۸، ۱۳۸۹
شهریور ۲۷، ۱۳۸۹
نقطه، سر ِ خط
از سر خط شروع کردن فقط یه بلوفه.
وگرنه تمام سرخطها وسط یه متنان،
که اول و آخرش همیشه دست تو نیس!
وگرنه تمام سرخطها وسط یه متنان،
که اول و آخرش همیشه دست تو نیس!
شهریور ۲۶، ۱۳۸۹
شهریور ۲۵، ۱۳۸۹
شهریور ۲۴، ۱۳۸۹
پر از خالي
کسی که هرگز نبوده جای خالی اش معنا ندارد
جای خالی برای کسانی است که بی بهانه آمده اند وباهزار بهانه رفته اند...
جای خالی برای کسانی است که بی بهانه آمده اند وباهزار بهانه رفته اند...
شهریور ۲۳، ۱۳۸۹
شهریور ۲۲، ۱۳۸۹
شهریور ۲۱، ۱۳۸۹
خودت دردی و درمان نیز هم....
این روزها خندیدن با تو شد دلیل گریه هایم
بازم شکر که دستمال را تو به دستم دادی
بازم شکر که دستمال را تو به دستم دادی
شهریور ۱۸، ۱۳۸۹
شهریور ۱۷، ۱۳۸۹
شهریور ۱۶، ۱۳۸۹
شهریور ۱۵، ۱۳۸۹
شهریور ۱۴، ۱۳۸۹
شهریور ۱۳، ۱۳۸۹
و خدایی که در این نزدیکیست؟!
چیزهای خوب کم یافت می شود و چیزهای خیلی خوب یافت نمی شود؛
احتمالا خدا زیادی خوب است!
احتمالا خدا زیادی خوب است!
روزگارم بد نیست.....
اما چی کسی پشت هر پلک زدن منتظر لحظه ای غفلت من است
تا تمام نفسم به یک اه کشیدن نرسد
تا تمام نفسم به یک اه کشیدن نرسد
شهریور ۱۱، ۱۳۸۹
شهریور ۰۹، ۱۳۸۹
یا رب بلا بگردان!
میدانم همین شبهاست که مقدر میگردانی
برای عده ای ،سفره هایی خالی...
و برای عده ای تظاهر به علی وار زیستن را...
برای عده ای ،سفره هایی خالی...
و برای عده ای تظاهر به علی وار زیستن را...
شهریور ۰۸، ۱۳۸۹
شهریور ۰۷، ۱۳۸۹
شهریور ۰۶، ۱۳۸۹
خشت سوم : زلزله
گر زلزله شد تزلزلی ما را نیست
در اوج ِ تکان تنزلی ما را نیست
ایران اگر از زلزله گردد ویران
در پای گودر تحولی ما را نیست
در اوج ِ تکان تنزلی ما را نیست
ایران اگر از زلزله گردد ویران
در پای گودر تحولی ما را نیست
شهریور ۰۴، ۱۳۸۹
شهریور ۰۳، ۱۳۸۹
لایحه حمایت از خانواده !
- از کی بپرسم ؟
+ از عروس خانوم شماره 4 بپرسید حاج آقا
- عروس خانوم شماره 4 ، آیا بنده وکیلم ؟
+ از عروس خانوم شماره 4 بپرسید حاج آقا
- عروس خانوم شماره 4 ، آیا بنده وکیلم ؟
شهریور ۰۲، ۱۳۸۹
شهریور ۰۱، ۱۳۸۹
مرداد ۳۱، ۱۳۸۹
اینجا که من هستم (13)
کلاغ ها روی آنتن های تلویزیون لانه کرده اند .
مرداد ۳۰، ۱۳۸۹
مرداد ۲۹، ۱۳۸۹
خودویرانگر
مستبدند خاطرات؛
ناخوانده جاخوش می کنند،
و ذهن را به برده گی می برند.
خوب می دانند شوریدن ِ تو، به مسلخ رفتن ِ خود ِ توست.
ناخوانده جاخوش می کنند،
و ذهن را به برده گی می برند.
خوب می دانند شوریدن ِ تو، به مسلخ رفتن ِ خود ِ توست.
مرداد ۲۸، ۱۳۸۹
مرداد ۲۷، ۱۳۸۹
مرداد ۲۶، ۱۳۸۹
Eyes Wide Shut
همیشه کارش همین بود؛
چشمانش را باز می گذاشت و تا می توانست رویا می دید
این روزها اما
چشمانش را می بندد و به تاریکی زل می زند.
چشمانش را باز می گذاشت و تا می توانست رویا می دید
این روزها اما
چشمانش را می بندد و به تاریکی زل می زند.
مرداد ۲۵، ۱۳۸۹
مرداد ۲۴، ۱۳۸۹
مرداد ۲۳، ۱۳۸۹
مرداد ۲۲، ۱۳۸۹
مرداد ۲۱، ۱۳۸۹
مرداد ۲۰، ۱۳۸۹
مرداد ۱۹، ۱۳۸۹
مرداد ۱۸، ۱۳۸۹
مرداد ۱۷، ۱۳۸۹
مرداد ۱۶، ۱۳۸۹
مرداد ۱۴، ۱۳۸۹
دلخواه
دلم دل می خواد
آی آدمهایی که دلتون دل میخواد من تو تیم شمام
اونایی که دلشون دل نمیخواد پس چی میخواد؟
آی آدمهایی که دلتون دل میخواد من تو تیم شمام
اونایی که دلشون دل نمیخواد پس چی میخواد؟
مرداد ۱۳، ۱۳۸۹
مرداد ۱۲، ۱۳۸۹
بابا جان داد
از کلاس اول اون قدر بهمون گفتن:
بابا آب داد
بابا نون داد
الان که یه بابایی! شدیم واسه خودمون
بازم منتظریم که بابا آب و نونمونو بده...
بابا آب داد
بابا نون داد
الان که یه بابایی! شدیم واسه خودمون
بازم منتظریم که بابا آب و نونمونو بده...
مرداد ۱۰، ۱۳۸۹
یک عدد کلنگ لطفا
استاد میگفت چاله ها رو پرکنید...
یکی بهش بگه
من اون قدر پُرش کردم که ازش یه تپّه!زده بیرون!
یکی بهش بگه
من اون قدر پُرش کردم که ازش یه تپّه!زده بیرون!
مرداد ۰۹، ۱۳۸۹
مرداد ۰۷، ۱۳۸۹
مرداد ۰۶، ۱۳۸۹
متهم ردیف اول (3)
حالا امام زمان نمی تواند بیانیه بدهد ، هرگونه ارتباط با بعضی ها را رسما تکذیب کند ،
خودمان که عقل داریم !
مرداد ۰۵، ۱۳۸۹
مرداد ۰۴، ۱۳۸۹
مرداد ۰۳، ۱۳۸۹
مرداد ۰۲، ۱۳۸۹
مرداد ۰۱، ۱۳۸۹
تیر ۳۱، ۱۳۸۹
تیر ۳۰، ۱۳۸۹
تیر ۲۹، ۱۳۸۹
تیر ۲۸، ۱۳۸۹
تیر ۲۶، ۱۳۸۹
متهم رديف اول (2)
تا وقتي عده اي باشند كه آب را به جاي دوغ بخرند
عده اي هم خواهند بود كه آب را به جاي دوغ بفروشند .
عده اي هم خواهند بود كه آب را به جاي دوغ بفروشند .
کتیبه های گمشده(11)
حق ندارید زیباتر از چیزی که هستید به نظر برسید...
ولی بعد از ازدواج این از واجبات است!
ولی بعد از ازدواج این از واجبات است!
تیر ۲۵، ۱۳۸۹
کتبیههای گمشده (10)
تاریخ خودش را تکرار کند یا نکند
از زندگی شما عبور خواهد کرد
مراقب وزن خردکنندهاش باشید
از زندگی شما عبور خواهد کرد
مراقب وزن خردکنندهاش باشید
تیر ۲۲، ۱۳۸۹
تیر ۲۱، ۱۳۸۹
خرید امتیاز
به گفته منابع آگاه ، شهردار ارادان در حال مذاکره برای خرید امتیاز تیم ملی اسپانیا و انتقال آن به این شهر برای حضور قدرتمندانه در لیگ برتر است
تیر ۱۸، ۱۳۸۹
کتیبههای گمشده (9)
دو گروه در اشتباهند :
1- کسانی که فکر می کنند خدا همیشه با آنهاست
2- کسانی که فکر می کنند خدا همیشه علیه آنهاست
1- کسانی که فکر می کنند خدا همیشه با آنهاست
2- کسانی که فکر می کنند خدا همیشه علیه آنهاست
تیر ۱۷، ۱۳۸۹
متهم ردیف اول
هیچ آتشی گلستان نمی شود ،
وقتی چشم هایی هست که سوختن ابراهیم را با بی تفاوتی تماشا می کند .
تیر ۱۶، ۱۳۸۹
اعتصاب شرف
ای مادران داغدار ایکاش هرگز سر از سجاده ها برندارید
تا نبینید بازاریانی را که برای مال دنیا اعتصاب کردند
همانهایی که جلوی حجره ها را می شستند
تا شلوار مشتریانشان به خون فرزندانتان آغشته نشود
تا نبینید بازاریانی را که برای مال دنیا اعتصاب کردند
همانهایی که جلوی حجره ها را می شستند
تا شلوار مشتریانشان به خون فرزندانتان آغشته نشود
تیر ۱۵، ۱۳۸۹
تیر ۱۴، ۱۳۸۹
داستان همان است
در شكم نهنگي هستم كه روزگاري پينوكيو
و زماني يونس پيامبر را بلعيده بود
شايد هنوز آدم نشده ام تا مرا هم تُف كند
و زماني يونس پيامبر را بلعيده بود
شايد هنوز آدم نشده ام تا مرا هم تُف كند
تیر ۱۳، ۱۳۸۹
تیر ۱۲، ۱۳۸۹
تیر ۱۱، ۱۳۸۹
تیر ۰۹، ۱۳۸۹
تیر ۰۸، ۱۳۸۹
تیر ۰۷، ۱۳۸۹
تغییر شغل
قصه عجیبی نیست
ابرهایی که نمیگذرند
و گل هایی که به جای عشوه فروشی به آفتاب
میوه های سیاهشان را به حراج گذاشته اند
ابرهایی که نمیگذرند
و گل هایی که به جای عشوه فروشی به آفتاب
میوه های سیاهشان را به حراج گذاشته اند
تیر ۰۵، ۱۳۸۹
تیر ۰۴، ۱۳۸۹
پدر فهمیده
پدر ِنسل ما
آن پیرمرد بازنشستهای است
که کمربندش را محکم میبندد
و خود را زیر بار قرض و مسافرکشی میاندازد
تا بچههایش در رفاه زندگی کنند
آن پیرمرد بازنشستهای است
که کمربندش را محکم میبندد
و خود را زیر بار قرض و مسافرکشی میاندازد
تا بچههایش در رفاه زندگی کنند
تیر ۰۳، ۱۳۸۹
تیر ۰۲، ۱۳۸۹
تیر ۰۱، ۱۳۸۹
خرداد ۳۱، ۱۳۸۹
خرداد ۳۰، ۱۳۸۹
خرداد ۲۹، ۱۳۸۹
خرداد ۲۸، ۱۳۸۹
خرداد ۲۷، ۱۳۸۹
خوبی و بدی (4)
خوبی بادبادک اینه که
میدونه زندگیش فقط به یک نخ نازک بنده
ولی بازم تو آسمون میرقصه و میخنده
میدونه زندگیش فقط به یک نخ نازک بنده
ولی بازم تو آسمون میرقصه و میخنده
خرداد ۲۶، ۱۳۸۹
خرداد ۲۵، ۱۳۸۹
خرداد ۲۴، ۱۳۸۹
خرداد ۲۲، ۱۳۸۹
خرداد ۲۰، ۱۳۸۹
خرداد ۱۹، ۱۳۸۹
آغوش
اگر همه كاروانهاي آزادي هم جمع شوند
باز حلقه محاصره ات را نمي شكنم
شايد كمي دستانم را بازتر كنم تا نفسي تازه كني
باز حلقه محاصره ات را نمي شكنم
شايد كمي دستانم را بازتر كنم تا نفسي تازه كني
خرداد ۱۸، ۱۳۸۹
خرداد ۱۷، ۱۳۸۹
خرداد ۱۶، ۱۳۸۹
این روزها (1)
این روزها باید تعریفمان را از اسطوره عوض کنیم :
اسطوره همان چیزی است که برای سوء استفاده می سازند
و برای سوء استفاده بیشتر خردش می کنند !
خرداد ۱۵، ۱۳۸۹
آزادی
این روزها آزادی چقدر شبیه آب نبات چوبی بچه ها شده ؛ فقط به درد پز دادن می خورد ، توی دهانت که بگذاری زود آب می شود !
خرداد ۱۴، ۱۳۸۹
خرداد ۱۲، ۱۳۸۹
خرداد ۱۱، ۱۳۸۹
گل یا پوچ ؟
در بازی گل یا پوچ آنقدر نگران پوچ بودن هر دو دستت بودی ،
که نفهمیدی با چه اشتیاقی به دستانت خیره شده ام ،
نه به تویشان !
که نفهمیدی با چه اشتیاقی به دستانت خیره شده ام ،
نه به تویشان !
خرداد ۱۰، ۱۳۸۹
خرداد ۰۹، ۱۳۸۹
یاد ایامی که ...
پاهایم دیگر دیوارهای بلند باغ سیب را به سخره نمی گیرند .
چشم هایم به جای لبخند باغبان سیم خاردار می چینند.
چشم هایم به جای لبخند باغبان سیم خاردار می چینند.
خرداد ۰۸، ۱۳۸۹
خرداد ۰۷، ۱۳۸۹
خرداد ۰۶، ۱۳۸۹
خرداد ۰۵، ۱۳۸۹
خرداد ۰۴، ۱۳۸۹
خرداد ۰۳، ۱۳۸۹
خرداد ۰۲، ۱۳۸۹
اِندوی دل
قلبم را عصب کشی کردم...!
دیگر از سردی نگاهی ،نخواهد لرزید...
و از گرمی آغوشی، نخواهد تپید...
دیگر از سردی نگاهی ،نخواهد لرزید...
و از گرمی آغوشی، نخواهد تپید...
خرداد ۰۱، ۱۳۸۹
اینجا که من هستم.....(1)
فقط یک دل ِ تنگ برایت گریه نمی کند
دنیا هم این روزها بوی تو را گرفته بس که آسمان باریده
دنیا هم این روزها بوی تو را گرفته بس که آسمان باریده
کتیبه های گمشده (2)
کاهن بزرگ گفت :
ایرانیان قوم عجیبی خواهند بود
که غذای نذری باعث بسته شدن اتوبان هایشان می شود!
کتیبه دوم
ایرانیان قوم عجیبی خواهند بود
که غذای نذری باعث بسته شدن اتوبان هایشان می شود!
کتیبه دوم
اردیبهشت ۳۰، ۱۳۸۹
اردیبهشت ۲۹، ۱۳۸۹
اردیبهشت ۲۸، ۱۳۸۹
کتاب گمشده
در کتاب گمشده آمده است
آزاد کردن پرنده متولد شده در قفس
گربه را بیشتر از پرنده خوشحال می کند
آزاد کردن پرنده متولد شده در قفس
گربه را بیشتر از پرنده خوشحال می کند
اردیبهشت ۲۷، ۱۳۸۹
پروژه قهرمان سازی
شهید هاشمی ،"همت" مضاعف!
درد نوشت:
افسوس که این روزها با استخوانهایت باتوم می سازند.
درد نوشت:
افسوس که این روزها با استخوانهایت باتوم می سازند.
اردیبهشت ۲۶، ۱۳۸۹
آقای سوتی!
جواد خیابانی عزیز!
برخلاف نظر شما که تلاش رو دنبال میکنی،
بقیه مردم دنیا تلاش میکنند!
توضیح نوشت:در راستای گزارش دیشب ایشون، موقع بازی بایرن مونیخ-وردربرمن که فرمودن این بازیکن تلاشش رو دنبال میکنه!
برخلاف نظر شما که تلاش رو دنبال میکنی،
بقیه مردم دنیا تلاش میکنند!
توضیح نوشت:در راستای گزارش دیشب ایشون، موقع بازی بایرن مونیخ-وردربرمن که فرمودن این بازیکن تلاشش رو دنبال میکنه!
آهنگر ِ زنجیر ِخودم
طی سال ها
دو نیم بودم
یک نیم پتک می کوبید
نیم ِدیگر کز کرده روبرو گوش خود را فشار می داد !
دو نیم بودم
یک نیم پتک می کوبید
نیم ِدیگر کز کرده روبرو گوش خود را فشار می داد !
کارت بازی
چندسال قبل برای راحتی کارش دنبال کارت سلامت بود
این روزها فکر میکند بهتر است کارت خوش حجابی بگیرد
این روزها فکر میکند بهتر است کارت خوش حجابی بگیرد
اردیبهشت ۲۵، ۱۳۸۹
بانوی دو عالم
نشانی ات را از کوچه های بی شرم عرب نمیگیرم...
در همین نزدیکی،
مادرانمان بوی نجابت تو را میدهند...
اردیبهشت ۲۴، ۱۳۸۹
مسنجر
دو نفر پشت چراغهاي سبزشان انتظار ميكشند،
تا بالاخره يكي از چراغ قرمز درونش عبور كند،
و بگويد «سلام!».
اردیبهشت ۲۳، ۱۳۸۹
اردیبهشت ۲۲، ۱۳۸۹
اردیبهشت ۲۱، ۱۳۸۹
اردیبهشت ۲۰، ۱۳۸۹
عدّه
تو ؛
در آینه بگرد با زیباترین آرایش ات
من ؛
سه ماه و ده روز باید به رشد ِ تدریجی ِ ریشم بیاندیشم.
در آینه بگرد با زیباترین آرایش ات
من ؛
سه ماه و ده روز باید به رشد ِ تدریجی ِ ریشم بیاندیشم.
مردانگی
نامردهای عالم به این دلیل از مردها بیشتر هستند که
نامردها
مردها را می کشند
مردها
نامردها را می بخشند
اردیبهشت ۱۹، ۱۳۸۹
چه فرزاد ها رفته بر دارها
شاگردانت با هدیه های روز معلم، چشم به راهت بودند...
نیامدی...
بهشان خواهم گفت:
آقا معلم امروز هدیه اش را از خدا گرفت.
نیامدی...
بهشان خواهم گفت:
آقا معلم امروز هدیه اش را از خدا گرفت.
اردیبهشت ۱۸، ۱۳۸۹
اندر حوالات دوستی های امروزه !
یه gf دارم گل گلیه... سرخ و سفید و آبیه!
نمیبینمش هوا میره... نمیدونی تا کجا میره...!
نمیبینمش هوا میره... نمیدونی تا کجا میره...!
اردیبهشت ۱۷، ۱۳۸۹
اردیبهشت ۱۶، ۱۳۸۹
اردیبهشت ۱۵، ۱۳۸۹
اردیبهشت ۱۴، ۱۳۸۹
اردیبهشت ۱۳، ۱۳۸۹
در اين نزديكي
دنيا چه بزرگ است وقتي ميشماري:آدمها و فاصلهها را
اما عجيب كوچك است هنگامي كه آن سوي اين اعداد
كسي به انتظارت نشسته باشد، در فاصلهاي كه تنها به اندازه يك دنياست
اما عجيب كوچك است هنگامي كه آن سوي اين اعداد
كسي به انتظارت نشسته باشد، در فاصلهاي كه تنها به اندازه يك دنياست
آخرین خطوط
حالا هم که میروی ... خواهم ماند در پس سکوتی هزار ساله ...
در پشت همان نگاه خشک فروخورده همیشه ام ...
در پشت همان نگاه خشک فروخورده همیشه ام ...
اردیبهشت ۱۲، ۱۳۸۹
اردیبهشت ۱۱، ۱۳۸۹
به بهانه روز معلم
یک شاگرد میداند برای کدام معلمش دلتنگ شده،
ولی هیچ معلمی نمیداند
کدامیک از شاگردانش دلتنگش هستند...
ولی هیچ معلمی نمیداند
کدامیک از شاگردانش دلتنگش هستند...
روز كارگر!
وقتي به مناسبت روز كارگر در كارخانه شيريني پخش مي شود
احساس گوسفندي را دارم كه كاسه اي آب جلويش گرفته اند
احساس گوسفندي را دارم كه كاسه اي آب جلويش گرفته اند
اردیبهشت ۱۰، ۱۳۸۹
من و خودم
كاغذهايم را بخشيدهام به سبزي فروش و قلمم را به كودكي كه روي خاك لاو* مينوشت
كم و بيش به آنها نيازي نيست
ديگر اين داستان است كه مرا مينويسد
*Love
كم و بيش به آنها نيازي نيست
ديگر اين داستان است كه مرا مينويسد
*Love
اردیبهشت ۰۹، ۱۳۸۹
خود کفایی در توليد مواد مخدر!
و فتح قله ی افتخاری دیگر توسط ذهنِ خلاقِ ایرانی
در نیل به اهدافِ
همت مضاعف، کار مضاعف
در نیل به اهدافِ
همت مضاعف، کار مضاعف
(+)
اردیبهشت ۰۸، ۱۳۸۹
آخرین خطوط
یادت می آید، تلاطم دلهای برآشفته را از ارتباط گم شده ای پاک؟
ریرا! من غرق شدم در آن لحظه ها؛ من هنوز در پی معنا کردن سکوت هستم؛
یا شاید مرده ام از شدت فراموشی چشمهایت ...
ریرا! من غرق شدم در آن لحظه ها؛ من هنوز در پی معنا کردن سکوت هستم؛
یا شاید مرده ام از شدت فراموشی چشمهایت ...
اردیبهشت ۰۷، ۱۳۸۹
خواستنی نیستی....
زمین و زمان را بهم می دوزی که با من باشی ، کاش می دانستی اگر بخواهمت یک بوسه هم کافیست
فريب
خيلي وقتها قالبي داري كه با آن روابطت را شكل مي دهي. ولي امان از وقتي كه بخواهي رابطهي شكل گرفته را به زور به قالبي ديگر بكشي
اردیبهشت ۰۶، ۱۳۸۹
اردیبهشت ۰۵، ۱۳۸۹
اردیبهشت ۰۴، ۱۳۸۹
خواست ناخواسته
فرق است ميان اينكه چيزي را انتخاب كني يا تنها تحملش كني؛ و ناگزيرند روزهايي كه انتخابت را تحمل ميكني.
اردیبهشت ۰۳، ۱۳۸۹
نطلبيده مراد نيست
تواضع بيش از حد شما را به حساب حماقتتان ميگذارند و محبت بي تقاضا را به حساب وظيفه
اردیبهشت ۰۲، ۱۳۸۹
اردیبهشت ۰۱، ۱۳۸۹
پس از باران...
آنقدر محو تماشاي آسمان شدم
كه عكسش را زير پا گل آلود كردم.
ر
ف
ت
م
چيزي كه ماند ، قاصدكي شكسته بود ميان گودال آب
كه عكسش را زير پا گل آلود كردم.
ر
ف
ت
م
چيزي كه ماند ، قاصدكي شكسته بود ميان گودال آب
فروردین ۳۱، ۱۳۸۹
فروردین ۳۰، ۱۳۸۹
فروردین ۲۹، ۱۳۸۹
فروردین ۲۸، ۱۳۸۹
فروردین ۲۷، ۱۳۸۹
رنگ تو ، نگاه من
وقتی سرخی گونه هایت از سیلی شبانه است
حق می دهم برق نگاهم را به نور خورشید ربط بِدهی
حق می دهم برق نگاهم را به نور خورشید ربط بِدهی
فروردین ۲۶، ۱۳۸۹
عقده ی کودکی!
دو متر قد داره، رفته ردیف اول هم نشسته!
چرا ما باید تقاص عقده ای شدن تو رو توی مدرسه پس بدیم؟؟
چرا ما باید تقاص عقده ای شدن تو رو توی مدرسه پس بدیم؟؟
سفسطه
آدم ها دو دسته اند:
1 - دسته ای که در دسته 1 یا 2 قرار می گیرند
2 - دسته ای که در دسته 1 یا 2 قرار نمی گیرند
1 - دسته ای که در دسته 1 یا 2 قرار می گیرند
2 - دسته ای که در دسته 1 یا 2 قرار نمی گیرند
فروردین ۲۵، ۱۳۸۹
فروردین ۲۴، ۱۳۸۹
فروردین ۲۳، ۱۳۸۹
پسته دربسته
جرمش اين بود كه به هر كس و ناكس نخنديد
و قسمتي از بدن عريان نكرد
اينگونه بود كه گوشه نشين كاسه آجيل شد
و قسمتي از بدن عريان نكرد
اينگونه بود كه گوشه نشين كاسه آجيل شد
فروردین ۲۲، ۱۳۸۹
فروردین ۲۱، ۱۳۸۹
فروردین ۲۰، ۱۳۸۹
فروردین ۱۹، ۱۳۸۹
محكوم به بيداري
خوش به حال ماهيا كه وقتي يه گوشه آروم گرفتن يعني با چشماي باز خوابيدن. اون وقت ما با چشماي بسته تو خواب هم، بيداريم
فروردین ۱۸، ۱۳۸۹
پست های برتر سال 88
1- باغ بی برگی
بیچاره بهار با آن مچ بندهای سبز
می ترسم بدجوری کتک بخورد
2-استقامت
زانو نمی زنم حتی اگر سقف آسمان کوتاه تر از قامت من باشد
3- آش نخورده
خدایا شکرت که عکس نداری
وگرنه پاره می کردن می نداختن گردن ما
4- ضد زنگ داری ؟
صفر را بسته اند که ما به بیرون زنگ نزنیم
از شما چه پنهان ما از درون زنگ زده ایم
5- من تو من
در حساس ترین بازی عشاق
وظیفه لب من یارگیری فشرده با لب توست
-----------------------------------------------------------
پ.ن: پست ها با رای نویسندگان وبلاگ انتخاب شده اند.شما هم می توانید بهترین پست از دید خودتان را به ما بگویید
بیچاره بهار با آن مچ بندهای سبز
می ترسم بدجوری کتک بخورد
2-استقامت
زانو نمی زنم حتی اگر سقف آسمان کوتاه تر از قامت من باشد
3- آش نخورده
خدایا شکرت که عکس نداری
وگرنه پاره می کردن می نداختن گردن ما
4- ضد زنگ داری ؟
صفر را بسته اند که ما به بیرون زنگ نزنیم
از شما چه پنهان ما از درون زنگ زده ایم
5- من تو من
در حساس ترین بازی عشاق
وظیفه لب من یارگیری فشرده با لب توست
-----------------------------------------------------------
پ.ن: پست ها با رای نویسندگان وبلاگ انتخاب شده اند.شما هم می توانید بهترین پست از دید خودتان را به ما بگویید
حضور قلب
سجادهاش رو جلوي تلويزيون پهن كرده بود. حين تماشا بلند بلند الله اكبر ميگفت يعني يكي بياد بشقاب قورمه سبزي كنار سجاده رو برداره تا حضور قلبش قطع و وصل نشه!
فروردین ۱۷، ۱۳۸۹
ابعاد دنيا
دنيا زيادي كوچيك و تنگ شده. انقدر كه خوف دارم اگه پامو دراز كنم، شستم بره تو چشم يكي ديگه
پسر نوح
دلم به حال پسر نوح می سوزد
همه برای ایمان نیاوردن به نوح سرزنشش می کنند
ولی کسی به 900 سال اختلاف سنی او و پدرش توجهی نمی کند
همه برای ایمان نیاوردن به نوح سرزنشش می کنند
ولی کسی به 900 سال اختلاف سنی او و پدرش توجهی نمی کند
فروردین ۱۶، ۱۳۸۹
حرف حساب ...
ما را اسيـر قوه ادارك مي كنـد
دل را درون مدفن غم خاك مي كنـد
ناخوانده، باز اين همه حرف حساب را
استاد مي رسد، همه اش پاك مي كند
آذرماه 1379
دل را درون مدفن غم خاك مي كنـد
ناخوانده، باز اين همه حرف حساب را
استاد مي رسد، همه اش پاك مي كند
آذرماه 1379
فروردین ۱۵، ۱۳۸۹
فروردین ۱۴، ۱۳۸۹
فروردین ۱۳، ۱۳۸۹
فروردین ۱۲، ۱۳۸۹
فروردین ۱۱، ۱۳۸۹
فروردین ۱۰، ۱۳۸۹
فروردین ۰۹، ۱۳۸۹
چرا جا نداریم؟
گاهی
چیزهایی که وارد زندگیمون میشند،
خیلی بیشتر از چیزهاییند که دور میریزیم...
حالا تصمیم با خودت..
چیزهایی که وارد زندگیمون میشند،
خیلی بیشتر از چیزهاییند که دور میریزیم...
حالا تصمیم با خودت..
فروردین ۰۸، ۱۳۸۹
فروردین ۰۷، ۱۳۸۹
فروردین ۰۵، ۱۳۸۹
فروردین ۰۴، ۱۳۸۹
فروردین ۰۳، ۱۳۸۹
فرافکنی
حتی اگر به همه شاخه های درخت ها طناب دار بیاویزند ، باز هم همه می دانند که درخت ها قاتل نیستند !
مردان آهنین
اینهایی که مسابقه مردان آهنین برگزار می کنند
واقعا کل این نه ماه اخیر خواب بودند؟
لطفا یکی مردان آهنین واقعی رو بهشون نشون بده
واقعا کل این نه ماه اخیر خواب بودند؟
لطفا یکی مردان آهنین واقعی رو بهشون نشون بده
فروردین ۰۲، ۱۳۸۹
فروردین ۰۱، ۱۳۸۹
دل خوش سیری چند ...
می دهم در دل خود یک شبه تغییری چند
همچو خواب است فقط شامل تعبیری چند
بازهم گردش دوری دگر از چرخه عمر
حال گوییم مبارک، دل خوش سیری چند
فروردین ماه 1380
همچو خواب است فقط شامل تعبیری چند
بازهم گردش دوری دگر از چرخه عمر
حال گوییم مبارک، دل خوش سیری چند
فروردین ماه 1380
اسفند ۲۹، ۱۳۸۸
هفت سین 88 در یک نگاه
سبزه زندانی شد
سکه از رونق افتاد
سیب توقیف شد
آزادی سماق مکید
سنجد پوک شد
سمنو تلخ بود
سیر به قدرت رسید
سکه از رونق افتاد
سیب توقیف شد
آزادی سماق مکید
سنجد پوک شد
سمنو تلخ بود
سیر به قدرت رسید
اسفند ۲۸، ۱۳۸۸
می نویسم برات
گفتم چیزی بنویسم که اگه خواستم بدمش به تو ، خوشت بیاد
بعد گفتم حالا چی بنویسم که خوشت بیاد ؟
گفتی
حالا تو بنویس
من
خوشم میاد ...
بعد گفتم حالا چی بنویسم که خوشت بیاد ؟
گفتی
حالا تو بنویس
من
خوشم میاد ...
رشت برف باريد ، شديد
خدايا ! مثل اينكه سيتم عامل تو رو هم ارتش سايبري تو عمليات مرصاد دستكاري كرده ...
اسفند ۲۷، ۱۳۸۸
اسفند ۲۶، ۱۳۸۸
اسفند ۲۵، ۱۳۸۸
آتش و سیاوش
آتش پاک ما را نمی سوزاند چون
از نسل سیاوشیم و بی گناه
ای دست های به خون سیاوش آلوده
از آتش بترسید
اسفند ۲۴، ۱۳۸۸
تعجب می کنم....
وقتی دلم شکست
پاهایت را روی هم می گذاری ، دستهایت را در هوا می تکانی و با چشمهایت می گویی
همه می دانند حق با من است
با خود فکر کرده ای چه کسی مرا از زمینی که زده ای بلند خواهد کرد؟؟....
پاهایت را روی هم می گذاری ، دستهایت را در هوا می تکانی و با چشمهایت می گویی
همه می دانند حق با من است
با خود فکر کرده ای چه کسی مرا از زمینی که زده ای بلند خواهد کرد؟؟....
اسفند ۲۳، ۱۳۸۸
دكتر / پاستور
قديما از ميدون پاستور كه رد مي شديم يه فاتحه اي مي خونديم
الان لعن و نفرينيه كه به آسمون ميره
الان لعن و نفرينيه كه به آسمون ميره
اسفند ۲۱، ۱۳۸۸
اسفند ۲۰، ۱۳۸۸
اسفند ۱۹، ۱۳۸۸
موشك جواب موشك
در پاسخ به لغو امتياز مجله ايراندخت
مجوز زندگي مدير مسئول كيهان توسط حضرت حق لغو گرديد.
مجوز زندگي مدير مسئول كيهان توسط حضرت حق لغو گرديد.
اسفند ۱۸، ۱۳۸۸
اسفند ۱۷، ۱۳۸۸
خودت را بتکان مفلوک !
لکه های سرخ دیوارهای سیاه خانه ات ، با کاغذهای سبز دزدی پاک نمی شود
خانه خراب !
خانه خراب !
آدم ها و آدامس ها
می تونی مثل زایلیتول گرون و موندنی باشی
یا مثل شیک ارزون و زود گذر
فقط مثل خرسی فَکَمو پائین نیار !!
اسفند ۱۶، ۱۳۸۸
خطر در کمین است،جدی بگیرید
حساب هایی که باز می کنیم روی دوستی ها گاه بیش از دوستی هاییست که به حسابمان می ریزند.
اسفند ۱۵، ۱۳۸۸
برداشت آزاد
بعد درد آمد ، كلمه آمد ، حرف آمد و سرسام را محكم بستم ؛ كوفت
درد سرخ ، كلمه سرخ ، سرسام سرخ ؛ بگو ، بگو يواشكي سرخ مي شوي گاهي
مي خواستم نقطه نقطه در تو نطفه ببندم ؛ غم ِزمانه خورم يا فراق ِيار كشم؟
گاهي اتفاق نمي افتد ؛ پس به قدم زدن هاي طولاني من گوش بسپار
همه دوست ات دارند ؛ بميري؟
درد سرخ ، كلمه سرخ ، سرسام سرخ ؛ بگو ، بگو يواشكي سرخ مي شوي گاهي
مي خواستم نقطه نقطه در تو نطفه ببندم ؛ غم ِزمانه خورم يا فراق ِيار كشم؟
گاهي اتفاق نمي افتد ؛ پس به قدم زدن هاي طولاني من گوش بسپار
همه دوست ات دارند ؛ بميري؟
اسفند ۱۴، ۱۳۸۸
اسفند ۱۳، ۱۳۸۸
اسفند ۱۲، ۱۳۸۸
یک دقیقه سکوت
به آقای "باتوم به دست" گفتن با «یک دقیقه سکوت» جمله بساز.
گفت: همش یه دیقه س. کوتاه بیا، بذار ما هم وظیفه مون رو انجام بدیم !
گفت: همش یه دیقه س. کوتاه بیا، بذار ما هم وظیفه مون رو انجام بدیم !
اسفند ۱۱، ۱۳۸۸
اسفند ۱۰، ۱۳۸۸
چه جوریه که
چه جوریه که
خدا خودشو جای خیلی از آدمها نمی ذاره
ولی بعضی آدمها خودشونو جای خدا می ذارن؟
خدا خودشو جای خیلی از آدمها نمی ذاره
ولی بعضی آدمها خودشونو جای خدا می ذارن؟
بانوي من ...
شما بانوي من از بس كه لوسيد
دلم از هر چه ناز و عشوه پوسيد
چه خواهد شد كمي در خلوت عشق
به جاي غر زدن ما را ببوسيد
دلم از هر چه ناز و عشوه پوسيد
چه خواهد شد كمي در خلوت عشق
به جاي غر زدن ما را ببوسيد
بهاریه
بهار نزدیک است ، با این حال چند روز بیشتر نیست که خزان من رو به زمستان گذاشته. برای شبیه سازی تقویم درونی با بیرونی، یک روسری انباشته از بهارنارنج گذاشته ام کنار پنجره. حالا با هر نسیم خواب زمستانی ام آغشته به عطر عیدیانه بهار می شود.
اسفند ۰۹، ۱۳۸۸
باران بی موقع
دیشب هوس کردم دیوانگی هایم را یکجا آتش بزنم...اما نشد.
لطفا یکی به من بگوید،این باران نامربوط از کجا آب میخورد؟؟؟
لطفا یکی به من بگوید،این باران نامربوط از کجا آب میخورد؟؟؟
رنگ در بي رنگي...
صبح ها زيباترين رنگي كه به چشمم مي آيد..
قرمزي رژلبي است كه مستخدم مهد كودك به طرز ناشيانه اي ماليده است...
قرمزي رژلبي است كه مستخدم مهد كودك به طرز ناشيانه اي ماليده است...
...
هر لحظه حرفي در ما زاده ميشود ، هر لحظه دردي سر بر ميدارد و هر لحظه نيازي از اعماق مجهول روح پنهان و رنجور ما جوش ميکند اين ها بر سينه ميريزند و راه فراري نمی يابند مگر اين قفس کوچک استخواني گنجايشش چه اندازه است ؟
اسفند ۰۸، ۱۳۸۸
چت ...
ز دنياي حقيقي دل بريدن
نشستن پاي نِت دائم چتيدن
چرا بُعد نگاه ما يكي نيست؟
چتيدن كِي بُود مانند ديدن!
نشستن پاي نِت دائم چتيدن
چرا بُعد نگاه ما يكي نيست؟
چتيدن كِي بُود مانند ديدن!
اسفند ۰۷، ۱۳۸۸
اسفند ۰۶، ۱۳۸۸
اسفند ۰۵، ۱۳۸۸
مهمان 1 : مالزی نشین
فک کنم امروز تصمیم گرفتم یه کم حرف بزنم شاید هم تصمیم نگرفتم. خودِ حرفها میخوان زده شن .
اسفند ۰۴، ۱۳۸۸
اسفند ۰۳، ۱۳۸۸
اسفند ۰۲، ۱۳۸۸
اسفند ۰۱، ۱۳۸۸
وبلاگ و گرمابه
نقاد وبلاگ مثل دلاک حموم میمونه!
شاید کارش یه خرده درد و سوزش داشته باشه،
اما تر و تمیزت میکنه.
شاید کارش یه خرده درد و سوزش داشته باشه،
اما تر و تمیزت میکنه.
بهمن ۳۰، ۱۳۸۸
بهمن ۲۹، ۱۳۸۸
بهمن ۲۸، ۱۳۸۸
افسوس ...
محبوب دل و شهره عالم بودي
دور از غم عشق و درد و ماتم بودي
مغرور كه با عشق غريبي افسوس
اي كاش كمي شبيه آدم بودي
بهمن ماه 1388
دور از غم عشق و درد و ماتم بودي
مغرور كه با عشق غريبي افسوس
اي كاش كمي شبيه آدم بودي
بهمن ماه 1388
بهمن ۲۷، ۱۳۸۸
تو ، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
تو را با خوابت ربودم ؛
گفتی بیداری را برایم معنا کن
اما
بیدارم نکن .
گفتی بیداری را برایم معنا کن
اما
بیدارم نکن .
بهمن ۲۶، ۱۳۸۸
بهمن ۲۵، ۱۳۸۸
بادبادك
من از باد نمي ترسم. از آناني مي ترسم كه با باد اين طرف و آن طرف مي روند و در راه به صورتم مي خورند
بهمن ۲۴، ۱۳۸۸
بهمن ۲۳، ۱۳۸۸
بهمن ۲۱، ۱۳۸۸
آينه دق
گفتي به دروغ، صاف و صادق بودي
ما را نه كه معشوق، كه عاشق بودي
امروز كه فكر مي كنم مي بينم
يك عمر مرا آينه دق بودي
تيرماه 1380
ما را نه كه معشوق، كه عاشق بودي
امروز كه فكر مي كنم مي بينم
يك عمر مرا آينه دق بودي
تيرماه 1380
بهمن ۲۰، ۱۳۸۸
خـ ـ ـ ـر
نه دل شیر به دادت می رسد ، نه پر پروانه ، نه چشمان آهو
وقتی روی پیشانی ات نوشته باشی : خـر
وقتی روی پیشانی ات نوشته باشی : خـر
بهمن ۱۹، ۱۳۸۸
بهمن ۱۸، ۱۳۸۸
تولد
24 سال پیش یه شبی مثل حالا توی شکم آبستن ِ زنی 15 ساله بودم
و بر این شدم تا درست 21:10َ وارونه از جایی در بیام که به قول کوندرا
عمومی ترین جای دنیاست ...
و بر این شدم تا درست 21:10َ وارونه از جایی در بیام که به قول کوندرا
عمومی ترین جای دنیاست ...
بهمن ۱۷، ۱۳۸۸
بهمن ۱۶، ۱۳۸۸
بهمن ۱۵، ۱۳۸۸
بهمن ۱۴، ۱۳۸۸
اشتراک در:
پستها (Atom)