سلام خاله بهانه خيلي پست خوبي بود جاي بحث داره(زروان كجايي) نمي دونم چرا اينجا از ظهر اينجوري شده هيچكس نيست كه .صبح شلوغ بودا .نامرده هركي رفته توي چت و ما رو اينجا تنها گذاشته
من خطم قطع بود نبودم چت کجا بوده؟چرا تهمت می زنید؟ فکر را واسه این می خونند که یارو نمی خواد فکرش را بروز بوده فکر خوانی که روانکاوی نیست . که افکار پنهان طرف را بخونی . فکرهای روشن و واضحش را می خونی که خودش هم ازش خبر داره
سارا و زروان@اگه قبول کنید که گاهی پشت این فکر خونی ها یه قضاوت نا صحیح و عجولانه اتفاق می افته...جمله من هم یه کم معنی دار میشه سعیده و نگاه @سلام خیلی ممنون بابت لطفتان..
خودمونيما خيلي مسخره ايم يه دفعه اينجا خالي ميشه يه دفعه پر ميشه.يه بار اينجا سماق مي مكيم يه بار وقت نميشه كامنتا رو بخونيم.به قول اين وبلاگه "مملكته داريم؟"
@ بهانه قبول دارم که فکرخوانی هر چه کمتر باشه بهتره ولی در عمل گریزی از فکرخوانی نیست. و من قسمت دوم پست را خیلی با مفهوم فکر خوانی هماهنگ نمی دونم ولی جمله ات معنادار و ظریفه @ م.پارسا من دعای ناقصی دارم ؛ آبروی اندکی دارم نزد خدا که آن هم خرج می کنم تا مانا امتحان قبول شه (چقدر مظلوم و فداکارم من )
دوتا نکته بلافاصله اومد تو ذهنم بهانه.جدا از این که پستت خیلی خوب بود و من به شخصه واقعا لذت بردم توی نکته اول با عجز و لابه میگم که بارها مورد این تجاوز قرار گرفتم.این که یه آدمی با سواد نصف نیمه اکابری مثلا فکرمو خونده و چه مزخرف خونده.حالا باید کلی با پتک و مته حالیش کنی که بابا!!! اشتباه خوندی.
نکته دوم این که با عرض پوزش از جماعت نسوان متاسفانه خانم ها خیلی عادت به این کار دارند.از اونجایی که همگی شیش ماهه به دنیا اومدن و همیشه خدا حالت رفتن یه دبلیو سی قبل از انفجار رو دارن،نگفته که چه عرض کنم هنوز فکر نکرده به حساب خودشون فکر آدمو میخونن و چون عجله زیادی دارن تا برن به دبلیو سی برسن پر از غلط و غلوط میخونن فکر آدمو. بابا صبر کنین.ما خودمون سواد داریم.به موقع بهتون میگیم چی به چیه.
@بهانه یه چیز دیگه.متنت علیرغم زیباییش یکدست نیست.چون خیلی ساده و روان و خودمونی شروع کردی بهتر بود همون جوری ادامه میدادی.متنت توی خط اول محاوره ایه ولی یهو تو خط دوم و سوم میشه نوشتاری.خط آخر رو اینجوری بنویسی بهتره.
"شاید خودش سوادش رو داشته باشه"
@م.پارسا من سلام و عرض ادب و ارادت بکنم که باز نگی ما رو تحویل نمیگیری
@عمورضا (همه) کاملا حرفت رو قبول دارم در مورد خانوم ها اما همین هم دلیل داره یه مورد اینه که باید یاد بگیرید تلگرافی صحبت نکنید ، نمیشه سه خط از یه رمان بلند رو برای کسی خوند و انتظار داشت که طرف فکرش به هزار راه دیگه نره در ضمن یه مورد که خیلی اهمیت داره (نمیدونم قبول داری یا نه) میزان بالای دروغگویی آقایون نسبت به خانوم هاست ! شاید به نظرتون ربطی نداشته باشه ولی الان توضیح میدم بیشتر از همه توی محل کارم (فعلی و قبلی ها) با آقایون در ارتباط بودم چقدر دروغ های (ببخشید) چندش آور ازشون شنیده باشم خوبه ؟ طرف داره بعد از ناهار از ناهار خوری میاد بیرون ، خانومش که زنگ میزنه میگه من دارم میرم ناهار بخورم ، بعدا زنگ بزن!! تازه این کوچولو ترینشه یا اینکه بخاطر دوست دخترش خانومشو می پیچونه و با سردترین لحن میگه کار دارم!! (درسته که شاید خانومه هم اخلاق جالبی نداشته باشه ، بر فرض ، ولی هیچ چیز نمی تونه دروغگویی رو برای من توجیه کنه) نمی خوام فکر کنی بیش از حد بد بین شدم ، ولی چندان هم دیگه نمی تونم اعتماد کنم ، همیشه با خودم می گم الان اگه خانوم این آقا واقعیت ها رو بدونه چی فکر می کنه ؟ خیلی وقته که این تفکرات داره اذیتم می کنه ولی اعتقاد دارم دروغ همه ی تعاریف رو تحت الشعاع خودش قرار میده ، اگه یه بار ، دوبار ، سه بار از یه نفر دروغ شنیدی (بعد از اثبات) دیگه به چهارمین جمله اش شک می کنی ، به خصوص اگه خیلی خلاصه باشه ، اونوقته که شروع می کنی به فکر خوانی !
زروان@اصل قضیه فقط تو قسمت اخرشه!! رضا@ نمیدونم من شدیدا باهات موافقم یا تو؟!!ولی خوشحالم که منظورمو گرفتید... در مورد کامنت دومیتون ،انتقاد شما وارده...نمیدونم چرا دقت نکرده بودم پارسا@من اغلب با اشعار مولانا روشن میشم...اینو هرچی استارت زدم نشد!! قاصدک@ خوش به حالت به خاطر تجربه ای که داری راحتت میتونی دروغای (البته خدا نکنه!)عموی آینده ما رو بخونی!!
@قاصدک اون موردی که من ذکر کردم بین آقایون هم هست.ولی خانوم ها شدیدتر گرفتارش هستن.یعنی توی خانوم ها خیلی بارزتره از آقایون.
در مورد مثالی که تو زدی یعنی دروغگویی هم بین آقایون هست و هم بین خانوم ها ولی من فکر نمیکنم بشه گفت آقایون خیلی دروغگوترن از خانومها.چون همون طور که تو دروغای ریز و درشت آقایون همکارت رو دیدی منم دروغای خانم ها رو زیاد شنیدم. مخصوصا وقتی شوهراشون کمی حساس هستن نسبت یه رفت و آمداشون.زنگ میزنه میگه کجایی میگه تازه از اداره اومدم بیرون در حالیکه از 3 ساعت پیشش با خانومای همکارش در حال گردش و چرخ زدن اینور و اونوره.
نکته آخر رو هم فقط از روی تجربه خودم میگم.آقایون بیشتر دروغ میگن ولی خانوما دروغای بدتری میگن.یعنی وقتی دروغای هر دوتا رو میشه خانوما تاوان خیلی سنگینی باید بدن. فقط تجربیات شخصی بوددر طی این سالها.تاکیدی به اثباتش ندارم.
@عمورضا تجربه ی جالبیه ، بیشتر بهش فکر می کنم راستی عمو دیدی که یه خانوم به شوهرش بگه دارم می رم ماموریت! بعد شب بره خونه ی یه پسر مجرد ؟؟ من عکس این مورد رو دیدم این یه دروغ بد نیست ؟ و آیا انتظار داری دیدن این موارد هیچ اثری در ذهن آدم ساده ای مثل من نذاره ؟ اگه حوصله نداری یا بحث خوبی نیست بگو که دیگه ادامه ندم ولی این چیزها واقعا دغدغه ی اصلی منه در این بخش از زندگیم
عمو رضا@بر من ببخشید این بی ادبی را...اون پست دیشب و در طی اثبات بهانه اصلی!!از یک بهانه دیگه ای که به اسم من در وبلاگ یه بنده خدایی کامنت گذاشته بود ،نوشته شده بود...
قاصدک@منظور همون بنده خدایی بود که دل را به دریا بزند و ایشاءالله بشود آقای شما و عموی ما!! چیه؟؟حق نداریم بهش بگیم عمو؟ تازه قسم میخورم این مورد آخری رو که از رضا پرسیدی رو سراغ دارم...یعنی بعضی از خانوم ها هم متاسفانه آره....
@بهانه الهی که عمو فدات شه! :))) از این عموها حالا حالا نخواهی داشت اصلا حوصله ی فکر کردن به این نوع عمو رو هم ندارم ... چو تخته پاره بر موج ، رها رها رها من راستی تو واسه تولدم نبودی نه ؟ شنبه ؟
@قاصدک متاسفانه بله.خانوم رو نمیشناسم ولی پسر مجردی رو میشناسم که خانومی پس از این که شوهرش میرفت سرکار میرفت خونه این آقا پسر. دختر من اگه شما یه مورد دیدی من هزارتا دیدم.بازم فرقی نداره.دروغ بده.واسه هر دوتا.من اون بالا هم تجربه خودمو گفتم فقط.
@زروان سلام بله ، من هم همون موقع که پارسا (سلام پارسا) شعر رو گذاشت متوجه شدم و رفتم دیدم حتی راستی خاله صبح از یه کوچه رد شدم به اسم "زروان" ، خیلی جالب بود برام :))
درضمن من هم الان این مصرع از حافظ توی ذهنمه : جانها فدای مردم نیکو نهاد باد
بچه ها ببخشيد امروز صبح خيلي سر حال بودم ولي فيلم حمله به كوي دانشگاه رو دانلود كردم .از اين رو به اون رو شدم.اصلا حالم خوب نيست. فقط خواستم بگم مانيا(مالزي نشين) يه پست توي وبلاگش برامون زده خواستيد بخونيد.
عمو زروان درست ميگي برخور درسته ولي من همون برشو رو دوست دارم براش هم كلي حرف دارم.هميشه هم اينجوري مي خونمش. البته ديگه حال اينجور خوندن رو ندارم.الان فريدون مشيري اومده نشسته توي ذهنم.... هيچ حيواني به حيواني نمي دارد روا آنچه اين نامردمان با جان انسان مي كنند صحبت از پژمردن يك برگ نيست.........................................................................................................................................................تتارذهخهعغقزطفخ8خمئ وقبطتدخعخنمو.خحجمنئ ذدتاتاهعهخخه
@ قاصدک خیلی جالبه اصلا فکر نمی کردم در حد اسم کوچه شدن پیشرفت کرده باشم :)) یک آماری می خواستم در مورد خیانت و دروغ بین دو جنس ذکر کنم به علت خودسانسوری و از ترس اخراج دیگه نمی گم
یه هفته ای نبودم...
پاسخحذفنبودنم را بر بودن خاموشم نگذارید!!
سلام خاله بهانه
پاسخحذفخيلي پست خوبي بود جاي بحث داره(زروان كجايي)
نمي دونم چرا اينجا از ظهر اينجوري شده هيچكس نيست كه .صبح شلوغ بودا .نامرده هركي رفته توي چت و ما رو اينجا تنها گذاشته
خدایی
پاسخحذفمحشر بود پستت بهانه
پاسخحذفبه قول پارسا جاي بحث داره واقعا
من البته الان دارم مي رم
ولي فردا پايه ام واسه بحث درباره ي اين مطلب
سلام پارساخان
پاسخحذفچت؟؟!!
منم میخوام!!!
من نمی فهمم یعنی چی؟؟.... وقتی فکر کسی رو می خونی واسه این نیس که حتما سوادش رو نداره گاهی واسه اینکه خودش حاضر نیس به زبون بیاره و تو مجبوری بخونی
پاسخحذفپارسا @
من هستم اما نمی دونم بقیه کجان.... راستی ممنون بابت لطفت در به همه بگو
یه پیشنهادم داشتم اونجا نظرت رو بگو
قاصدک@سلام عزیزم...دلم واست تنگ شده بود حسابی..
پاسخحذفسارا@واسه همینم گفتم که صبر کن...
خيلي زيبا بود آفرين بهت تبريك ميگم
پاسخحذفبهانه@
پاسخحذفاینکه میگم گاهی خودش نمیگه منظورم این نبود دوست نداره بگه و تو می خونی ها ....می خواستم بگم گاهی لازمه تو فکرش رو بخونی
من خطم قطع بود نبودم چت کجا بوده؟چرا تهمت می زنید؟
پاسخحذففکر را واسه این می خونند که یارو نمی خواد فکرش را بروز بوده فکر خوانی که روانکاوی نیست . که افکار پنهان طرف را بخونی . فکرهای روشن و واضحش را می خونی که خودش هم ازش خبر داره
سلام:
پاسخحذفانصافا خیلی با معنیه دست شما درد نکنه.
زروان@
پاسخحذفمنم باهات موافقم...
بابا شما چرا با چت مشکل دارین به نظرم خوبه همه آی هم رو داشته باشیم
منظورم آی دی بود ( یاهو مسنجر)
پاسخحذفسارا و زروان@اگه قبول کنید که گاهی پشت این فکر خونی ها یه قضاوت نا صحیح و عجولانه اتفاق می افته...جمله من هم یه کم معنی دار میشه
پاسخحذفسعیده و نگاه @سلام خیلی ممنون بابت لطفتان..
جماعتی که چت دارند@@
پاسخحذفمسنجر جی میل و یاهوی من قطعه...میبو هم که فیلتره...شماها کجا میچتید؟؟؟!!
[حسادت شدید]
بهانه جان من که هنوز چت نکردم فقط پیشنهاد دادم اما اگرم بخوام بچتم مسنجرم بازه.....
پاسخحذفخودمونيما خيلي مسخره ايم
پاسخحذفيه دفعه اينجا خالي ميشه يه دفعه پر ميشه.يه بار اينجا سماق مي مكيم يه بار وقت نميشه كامنتا رو بخونيم.به قول اين وبلاگه "مملكته داريم؟"
بچه ها مانا(مالزي نشين)
پاسخحذفساعت 9و نيم تا 11و نيم به وقت ايران امتحان داره.گفتش برام دعا كنيد .حتما بعد از امتحان ميام
خاله سارا وبلاگ پيشنهاديت يه وبلاگ شعره پس بايد نگاه نظر بده.به نظرم بدم نيست يه شاعر رو نقد كنيم ولي نقد يه شاعر خيلي سخته كار هر كسي نيست
م.پارسا@
پاسخحذفاتفاقا اول به عمو نگاه گفتم چون اون خوشش اومد اینجا معرفی کردم بازم نظر همه مهمه
@ بهانه
پاسخحذفقبول دارم که فکرخوانی هر چه کمتر باشه بهتره ولی در عمل گریزی از فکرخوانی نیست. و من قسمت دوم پست را خیلی با مفهوم فکر خوانی هماهنگ نمی دونم ولی جمله ات معنادار و ظریفه
@ م.پارسا
من دعای ناقصی دارم ؛ آبروی اندکی دارم نزد خدا که آن هم خرج می کنم تا مانا امتحان قبول شه (چقدر مظلوم و فداکارم من )
دوتا نکته بلافاصله اومد تو ذهنم بهانه.جدا از این که پستت خیلی خوب بود و من به شخصه واقعا لذت بردم توی نکته اول با عجز و لابه میگم که بارها مورد این تجاوز قرار گرفتم.این که یه آدمی با سواد نصف نیمه اکابری مثلا فکرمو خونده و چه مزخرف خونده.حالا باید کلی با پتک و مته حالیش کنی که بابا!!! اشتباه خوندی.
پاسخحذفنکته دوم این که با عرض پوزش از جماعت نسوان متاسفانه خانم ها خیلی عادت به این کار دارند.از اونجایی که همگی شیش ماهه به دنیا اومدن و همیشه خدا حالت رفتن یه دبلیو سی قبل از انفجار رو دارن،نگفته که چه عرض کنم هنوز فکر نکرده به حساب خودشون فکر آدمو میخونن و چون عجله زیادی دارن تا برن به دبلیو سی برسن پر از غلط و غلوط میخونن فکر آدمو.
بابا صبر کنین.ما خودمون سواد داریم.به موقع بهتون میگیم چی به چیه.
سلام صبح بخير
پاسخحذفاول صبحي يه بيت از حضرت حافظ مي نويسم همچين روشن شيم
تا كي از سيم و زرت كيسه تهي خواهد بود
بنده من شو بر شو ز همه سيم تنان
@بهانه
پاسخحذفیه چیز دیگه.متنت علیرغم زیباییش یکدست نیست.چون خیلی ساده و روان و خودمونی شروع کردی بهتر بود همون جوری ادامه میدادی.متنت توی خط اول محاوره ایه ولی یهو تو خط دوم و سوم میشه نوشتاری.خط آخر رو اینجوری بنویسی بهتره.
"شاید خودش سوادش رو داشته باشه"
@م.پارسا
من سلام و عرض ادب و ارادت بکنم که باز نگی ما رو تحویل نمیگیری
@عمورضا (همه)
پاسخحذفکاملا حرفت رو قبول دارم در مورد خانوم ها
اما همین هم دلیل داره
یه مورد اینه که باید یاد بگیرید تلگرافی صحبت نکنید ، نمیشه سه خط از یه رمان بلند رو برای کسی خوند و انتظار داشت که طرف فکرش به هزار راه دیگه نره
در ضمن یه مورد که خیلی اهمیت داره (نمیدونم قبول داری یا نه) میزان بالای دروغگویی آقایون نسبت به خانوم هاست !
شاید به نظرتون ربطی نداشته باشه
ولی الان توضیح میدم
بیشتر از همه توی محل کارم (فعلی و قبلی ها) با آقایون در ارتباط بودم
چقدر دروغ های (ببخشید) چندش آور ازشون شنیده باشم خوبه ؟
طرف داره بعد از ناهار از ناهار خوری میاد بیرون ، خانومش که زنگ میزنه میگه من دارم میرم ناهار بخورم ، بعدا زنگ بزن!!
تازه این کوچولو ترینشه
یا اینکه بخاطر دوست دخترش خانومشو می پیچونه و با سردترین لحن میگه کار دارم!!
(درسته که شاید خانومه هم اخلاق جالبی نداشته باشه ، بر فرض ، ولی هیچ چیز نمی تونه دروغگویی رو برای من توجیه کنه)
نمی خوام فکر کنی بیش از حد بد بین شدم ، ولی چندان هم دیگه نمی تونم اعتماد کنم ، همیشه با خودم می گم الان اگه خانوم این آقا واقعیت ها رو بدونه چی فکر می کنه ؟
خیلی وقته که این تفکرات داره اذیتم می کنه
ولی اعتقاد دارم دروغ همه ی تعاریف رو تحت الشعاع خودش قرار میده ، اگه یه بار ، دوبار ، سه بار از یه نفر دروغ شنیدی (بعد از اثبات) دیگه به چهارمین جمله اش شک می کنی ، به خصوص اگه خیلی خلاصه باشه ، اونوقته که شروع می کنی به فکر خوانی !
@قاصدك
پاسخحذفخاله حالا ما داريم مي ريم غذا بخوريم يا داريم مياييم از غذا خوري
شوخي كردم درسته منم از اين مورد رنج مي برم
زروان@اصل قضیه فقط تو قسمت اخرشه!!
پاسخحذفرضا@ نمیدونم من شدیدا باهات موافقم یا تو؟!!ولی خوشحالم که منظورمو گرفتید...
در مورد کامنت دومیتون ،انتقاد شما وارده...نمیدونم چرا دقت نکرده بودم
پارسا@من اغلب با اشعار مولانا روشن میشم...اینو هرچی استارت زدم نشد!!
قاصدک@ خوش به حالت به خاطر تجربه ای که داری راحتت میتونی دروغای (البته خدا نکنه!)عموی آینده ما رو بخونی!!
@قاصدک
پاسخحذفاون موردی که من ذکر کردم بین آقایون هم هست.ولی خانوم ها شدیدتر گرفتارش هستن.یعنی توی خانوم ها خیلی بارزتره از آقایون.
در مورد مثالی که تو زدی یعنی دروغگویی هم بین آقایون هست و هم بین خانوم ها ولی من فکر نمیکنم بشه گفت آقایون خیلی دروغگوترن از خانومها.چون همون طور که تو دروغای ریز و درشت آقایون همکارت رو دیدی منم دروغای خانم ها رو زیاد شنیدم.
مخصوصا وقتی شوهراشون کمی حساس هستن نسبت یه رفت و آمداشون.زنگ میزنه میگه کجایی میگه تازه از اداره اومدم بیرون در حالیکه از 3 ساعت پیشش با خانومای همکارش در حال گردش و چرخ زدن اینور و اونوره.
نکته آخر رو هم فقط از روی تجربه خودم میگم.آقایون بیشتر دروغ میگن ولی خانوما دروغای بدتری میگن.یعنی وقتی دروغای هر دوتا رو میشه خانوما تاوان خیلی سنگینی باید بدن.
فقط تجربیات شخصی بوددر طی این سالها.تاکیدی به اثباتش ندارم.
@بهانه
پاسخحذفدر حالی که منم نمیدونم من شدیدا با تو موافقم یا تو حالا خواهر من در وبلاگت رو قفل میکنی رو ما دیگه؟
@بهانه
پاسخحذفعموی آینده ی شما ؟؟
ها ؟
@عمورضا
تجربه ی جالبیه ، بیشتر بهش فکر می کنم
راستی عمو دیدی که یه خانوم به شوهرش بگه دارم می رم ماموریت! بعد شب بره خونه ی یه پسر مجرد ؟؟
من عکس این مورد رو دیدم
این یه دروغ بد نیست ؟
و آیا انتظار داری دیدن این موارد هیچ اثری در ذهن آدم ساده ای مثل من نذاره ؟
اگه حوصله نداری یا بحث خوبی نیست بگو که دیگه ادامه ندم
ولی این چیزها واقعا دغدغه ی اصلی منه در این بخش از زندگیم
عمو رضا@بر من ببخشید این بی ادبی را...اون پست دیشب و در طی اثبات بهانه اصلی!!از یک بهانه دیگه ای که به اسم من در وبلاگ یه بنده خدایی کامنت گذاشته بود ،نوشته شده بود...
پاسخحذفقاصدک@منظور همون بنده خدایی بود که دل را به دریا بزند و ایشاءالله بشود آقای شما و عموی ما!!
پاسخحذفچیه؟؟حق نداریم بهش بگیم عمو؟
تازه قسم میخورم این مورد آخری رو که از رضا پرسیدی رو سراغ دارم...یعنی بعضی از خانوم ها هم متاسفانه آره....
@بهانه
پاسخحذفالهی که عمو فدات شه!
:)))
از این عموها حالا حالا نخواهی داشت
اصلا حوصله ی فکر کردن به این نوع عمو رو هم ندارم
... چو تخته پاره بر موج ، رها رها رها من
راستی تو واسه تولدم نبودی نه ؟ شنبه ؟
@بهانه
پاسخحذفدر مورد اون چیزی که قسم خوردی دیدی ، به شدت متاسفم
واقعا
:|
سلام به همه
پاسخحذف@ م.پارسا
فکر کنم شعرت ایراد تایپی داره.یا تصحیح حافظت با من فرق میکنه . من اینطوری خوانده بودم:
بنده من شو و برخور ز همه سیم تنان
قاصدک@اوووووووه خدای من ...یادم بود که یادم باشه که تبریکی تاریخ گذشته بگم ولی بازم یادم رفت...
پاسخحذفمن یه چند روزی رو مشهد بودم...
@قاصدک
پاسخحذفمتاسفانه بله.خانوم رو نمیشناسم ولی پسر مجردی رو میشناسم که خانومی پس از این که شوهرش میرفت سرکار میرفت خونه این آقا پسر.
دختر من اگه شما یه مورد دیدی من هزارتا دیدم.بازم فرقی نداره.دروغ بده.واسه هر دوتا.من اون بالا هم تجربه خودمو گفتم فقط.
@بهانه
پاسخحذفزیارت قبول عزیزم
به هر حال یه توبیخ کتبی با درج در پرونده واست رد کردم ، تبریک تاریخ گذشته هم به درد خودت می خوره بهانه خانوووم !
:)))))
@عمورضا
اصلا ذهنم نمی تونه این مسائل رو درک و هضم کنه
بهتره بهش فکر نکنم ، نه ؟
واقعا که دوره ی ما ، دوره ی ارزانیست !
@زروان
پاسخحذفسلام
بله ، من هم همون موقع که پارسا (سلام پارسا) شعر رو گذاشت متوجه شدم و رفتم دیدم حتی
راستی خاله صبح از یه کوچه رد شدم به اسم "زروان" ، خیلی جالب بود برام
:))
درضمن من هم الان این مصرع از حافظ توی ذهنمه :
جانها فدای مردم نیکو نهاد باد
بچه ها ببخشيد امروز صبح خيلي سر حال بودم ولي فيلم حمله به كوي دانشگاه رو دانلود كردم .از اين رو به اون رو شدم.اصلا حالم خوب نيست.
پاسخحذففقط خواستم بگم مانيا(مالزي نشين) يه پست توي وبلاگش برامون زده خواستيد بخونيد.
@م.پارسا
پاسخحذفمن هم برام اومد ، ولی دانلود نکردم
میدونستم مثل الان تو می شم
:(
عمو زروان درست ميگي برخور درسته ولي من همون برشو رو دوست دارم براش هم كلي حرف دارم.هميشه هم اينجوري مي خونمش.
پاسخحذفالبته ديگه حال اينجور خوندن رو ندارم.الان فريدون مشيري اومده نشسته توي ذهنم....
هيچ حيواني به حيواني نمي دارد روا
آنچه اين نامردمان با جان انسان مي كنند
صحبت از پژمردن يك برگ نيست.........................................................................................................................................................تتارذهخهعغقزطفخ8خمئ وقبطتدخعخنمو.خحجمنئ ذدتاتاهعهخخه
@ قاصدک
پاسخحذفخیلی جالبه اصلا فکر نمی کردم در حد اسم کوچه شدن پیشرفت کرده باشم :))
یک آماری می خواستم در مورد خیانت و دروغ بین دو جنس ذکر کنم به علت خودسانسوری و از ترس اخراج دیگه نمی گم
@زروان
پاسخحذفالبته شهید و اینجور چیزا نداشت ها ، فقط "زروان" بود
درضمن اگه اون آمار رو الان مطرح نکنی اخراج میشی ، میل خودته