سلام من یک مقدار به این شعر نقد دارم. علاوه بر اینکه مصرع سوم پارسا به نظرم بهتره.انسجام معنایی کارهای اخیر نگاه که من خیلی دوستشون داشتم تو این شعر نیست. و اصلا آن واقعه ذکر شده را هم تداعی نمی کنه
ممنون كه مصرع سوم رو خواستي اصلاح كني ولي موضوع اينكه احساس مي كنم مصرع سوم خودم خيلي مفهوم رو بهتر مي رسونه چون تو غرور و غريبگي با عشق رو از هم جدا كردي ولي من خواستم دليل اين غرور رو غريبگي با عشق بيان كنم
@زروان
اين كار رو موضوعي گفتم دليل خاصي داشتم احساس مي كنم كه با توجه به كامنت ها هم به هدفم رسيدم البته از نقدت متشكرم بعد هم سلسله شعرهاي جديد من كه از لحاظ معنايي يك اتصال خاصي داره و احساس مي كنم تو اون رو مي دوني رو از اين يكي جدا كن اين يكي تراوش ناهنجاري هاي فكري من بود نه بازتاب آينه روحم
عمو زروان اتفاقا برعكس مني من وقتي مي خوام به بچه هاي به كسي نگو فكر كنم نفس كشيدن يادم ميره خب مگه يه بچه چهار ساله چقدر توانايي داره؟هم نفس بكشه هم به شما فكر كنه.دوتا كار به اين مهمي .
خاله همه توي برخورد با يه بچه چهار ساله اينجورين.معلوم نيست كه با شما هم اين رفتارو داشته باشه نگاه@ عمو من كه نخواستم درستش كنم.وزنش هم خيلي خوبه ولي نمي تونم بفهمم جمله خبريه يا سوالي يا .... مثلا داري به طرف مي گي مغرور يا ...ببخشيد نمي تونم منظورمو برسونم. من چند ساعتي نيستم.دارم ميرم تعميرگاه ماشينمون يعني ماشين بابامون خراب شده آب رادياتور مياد زير پا .مي خوايم سوار شيم بايد چكمه بپوشيم.مامانمون ميگه چندتا ماهي قرمز بندازيم كف ماشين هم فاله هم تماشا.:) عمو زروان تو هم اون چيزت منو كشته.همون چيز ديگه...معرفتت.
@ قاصدک خاله ما کجامون بداخلاقه . یک کم چیز بلد نیستیم. تعارف بلد نیستیم.خوش اخلاق تر از من نیست. چیزم (ماهم) :)) @ م.پارسا چیز ( معرفت) ما که به پای چیز شما نمی رسه .چیز (مرام) شما کجا چیز ما کجا ((=
ادمي را ادميت لازم است نه عشق عاشقي عزيزم
پاسخحذفموافقم عزيزم
پاسخحذفآدميت بهتر از عشقه
اولا كه صاحاب اين پست كيه؟
پاسخحذفبعدش هم مصراع سوم رو متوجه نشدم
"مغرور" درسته يا اشتباه تايپيه.
نگاه ماله توئه؟
زود اعتراف كن
به نظرم اگه تو مصراع سوم به جاي مغرور بازم افسوس بگذاري قشنگتر ميشه و شعر معني پيدا ميكنه
پاسخحذف@ناشناس
پاسخحذفآشنايي چقدر برايم
عزيزم ...
@پارسا
ببخشيد عمو جون ماله من بود
درست خوندي مغرور درسته
مشكلي داري باهاش؟
با ملودی باران موافقم
پاسخحذف@م.پارسا
پاسخحذفسلام خاله
خوبی ؟
@ملودي باران
پاسخحذفهمه اين شعر به همون مغرور بر مي گرده اين شعر جنبه تاريخي داره
ماجرايي مولانا و كلاس درس و بحث عشق و سوال و كسي كه با غرور گفت كه عاشق نيست و مولانا گفت او آدم نيست
همين
شايد مي خواستي بنويسي
پاسخحذف"مغروري و با عشق غريبي افسوس"
شايدم من دارم اشتباه مي خونم
ناشناس@
پاسخحذفآدم بی عشق که اصلا اسمش آدم نیست....
نگاه@
اگر عاشق بود، غرور نداشت .اونوقت لازم نبود شهره ی عالم بشه خودش موندگار میشد
سلام خاله
پاسخحذفسلام
پاسخحذفمن یک مقدار به این شعر نقد دارم. علاوه بر اینکه مصرع سوم پارسا به نظرم بهتره.انسجام معنایی کارهای اخیر نگاه که من خیلی دوستشون داشتم تو این شعر نیست. و اصلا آن واقعه ذکر شده را هم تداعی نمی کنه
سلام عمو زروان
پاسخحذفمي بينم كه به حرفم گوش كردي و نخ به انگشتت بستي
خب الحمدلله .همش نگران بودم يادت بره و امروز حضور گرمت رو احساس نكنيم:)
با م.پارسا موافقم
پاسخحذفوزن شعر مهمتر از كلمه هست. حتي اگه ميخواي مغرور توشعر بمونه (هرچند كه الزامي نداره) تغيير مصرع به چيزي كه م.پارسا گفت بهتره
@پارسا
پاسخحذفممنون كه مصرع سوم رو خواستي اصلاح كني ولي موضوع اينكه احساس مي كنم مصرع سوم خودم خيلي مفهوم رو بهتر مي رسونه چون تو غرور و غريبگي با عشق رو از هم جدا كردي ولي من خواستم دليل اين غرور رو غريبگي با عشق بيان كنم
@زروان
اين كار رو موضوعي گفتم دليل خاصي داشتم احساس مي كنم كه با توجه به كامنت ها هم به هدفم رسيدم البته از نقدت متشكرم
بعد هم سلسله شعرهاي جديد من كه از لحاظ معنايي يك اتصال خاصي داره و احساس مي كنم تو اون رو مي دوني رو از اين يكي جدا كن
اين يكي تراوش ناهنجاري هاي فكري من بود نه بازتاب آينه روحم
@ملودي باران
پاسخحذفاين شعر از لحاظ وزن هيچ عيبي نداره
يك رباعيه و از لحاظ مفهومي هم مصرع سوم من خيلي درست تره البته از لحاظ مفهومي اين يك نظر شخصيه ولي از لحاظ وزني هيچ نقدي رو نمي پذيرم
@ م.پارسا
پاسخحذفنه نخ نبستم. اما وقتی می خواهد یادم بره به دوست هایی مثل بچه های به کسی نگو فکر می کنم و دوباره یادم میاد باید نفس بکشم :)
عمو زروان اتفاقا برعكس مني
پاسخحذفمن وقتي مي خوام به بچه هاي به كسي نگو فكر كنم نفس كشيدن يادم ميره
خب مگه يه بچه چهار ساله چقدر توانايي داره؟هم نفس بكشه هم به شما فكر كنه.دوتا كار به اين مهمي .
@ م.پارسا
پاسخحذفصفای چیزت ( معرفتت) .بچه به این باحالی و با چیزی( باهوشی) تو دنیا نیست . چیزت (مرامت) را عشق است:))
راستی کسی می دونه این reply چرا کار نمی کنه. یا چطور کار می کنه؟ من که نمی تونم ازش استفاده کنم
نمردیم و شیطونیه زروان ِ بد اخلاق رو هم دیدیم
پاسخحذف(آیکون یه خاله که دنبال دعوا می گرده)
:)))
خاله همه توي برخورد با يه بچه چهار ساله اينجورين.معلوم نيست كه با شما هم اين رفتارو داشته باشه
پاسخحذفنگاه@
عمو من كه نخواستم درستش كنم.وزنش هم خيلي خوبه ولي نمي تونم بفهمم جمله خبريه يا سوالي يا ....
مثلا داري به طرف مي گي مغرور يا ...ببخشيد نمي تونم منظورمو برسونم.
من چند ساعتي نيستم.دارم ميرم تعميرگاه ماشينمون يعني ماشين بابامون خراب شده آب رادياتور مياد زير پا .مي خوايم سوار شيم بايد چكمه بپوشيم.مامانمون ميگه چندتا ماهي قرمز بندازيم كف ماشين هم فاله هم تماشا.:)
عمو زروان تو هم اون چيزت منو كشته.همون چيز ديگه...معرفتت.
@پارسا جان
پاسخحذفببخشيد منم قصدي نداشتم حرفم اين بود كه
افسوس كه از اين مغروري كه با عشق غريبي
@ قاصدک
پاسخحذفخاله ما کجامون بداخلاقه . یک کم چیز بلد نیستیم. تعارف بلد نیستیم.خوش اخلاق تر از من نیست. چیزم (ماهم) :))
@ م.پارسا
چیز ( معرفت) ما که به پای چیز شما نمی رسه .چیز (مرام) شما کجا چیز ما کجا ((=
قشنگ بود. دوست داشتم. ممنون
پاسخحذفچقدر خلوته امروز اینجا !
پاسخحذفزود باشین کامنت بذارین ببینم
(آیکون یه خاله که داره دستور میده)
هی فلانی ...
پاسخحذفهنر زیر افسوس پنهان شود ...
به نگاه :
روا باشد که از چون او کریمی ...
نصیب تو بود افسوس خوردن ...