آن مالزی نشین ، آن دارای وبلاگ وزین ؛آن خالی از هر گونه کین ؛ آن دارای طنزی شیرین ؛آن اهل شیراز ؛ آن گذارنده پسورد بر راز ، آن همیشه در حال راز و نیاز ؛شیخنا و مولانا مانا دارای وبلاگی بس نیکو بود آراسته به شمایل جودی ابوت و سرامد مالزی نشینان بود در باب روزمره نویسی که هنری است بس خطیر و مشایخ طریقت وبلاگ دانند که لغزیدن پای در این راه همان و پریدن مریدان و کامنت گذاران همان . از کرامات ایشان همین بس که به لهجه شیرازی می نوشتند که کاری است بس صعب و از عهده اکثر ابناء بشر بر نیاید.از کرامات دیگر ایشان عضویت در سایت های کلیکی و کسب درآمد است که تاریخ عرفان گواهی دهد که هر عارف وبگردی به این مقام شامخ نرسد و شانی است بس عظیم . در عجائب طبع بلند ایشان همین بس که از درس خواندن در بلاد غریبه خوشش می آمد که از نشانه های نادر و روشن وصول به حقیقت تلقی می شود.عشقش عشقولی موتور سواری دانشجو بود که هرگز به دلیل مقام عظیمش نامش در وبلاگ ذکر نکرد.خدا شیخنا مانا را تا رسیدن اینترنت به کهکشان دور WTO حفظ نماید . آمین.
-2-3 امتحان مي كنيم الو الو خب با سلام خير مقدم عرض مي كنم خدمت مدير وبلاگ مالزي نشين و هيئت همراه به رسم ادب و با اجازه بزرگترها دوستان رو معرفي مي كنم خاله مانيا ما ما خاله مانيا خب بيشتر معرفي مي كنم خاله قاصدك: مدير گروه 27 ساله اصلا هم به مالزي جماعت شووِر نمي كنه يعني مي خواد درسشو ادامه بده عمو رضا: راپورتچيه گروه –روزنامه نگار- فالوده خور با محمد قوچاني عمو نگاه :خيام كوچولو-بچه حافظ-ديوان شعر چاپ كن خاله سارا: روانشناس كل كل كن با كوچولوها عمو زروان:كم نيار – نقاد – دايره المعارف خاله الهام : همشهري خاله مانيا-جوجه دانشجو عمو فرشاد: 18 ساله اي كه زياد مي دانست عمو ماندالايز: مردي كه زياد تر از زياد مي دانست – نقاد بزرگ-رك-عاشق خاله بهانه :مينيمال نويس – مشكوك نويس- اعتياد نويس بقيه هم به مرور كه اومدن معرفي مي شن خودمم يادم رفت : بنده يك عدد م.پارسا 4ساله از تهرانم خوشحالم
حالا نوبت مانياست معرفي بشه به همه دختر شـــیرازو، همدمِ عشـقولي، نرم افزار خون در مالزي، شاگردHajar ، عاشق لواشک، نصب کننده ویندوز7 ، دشمن مارمولک، سوزاننده خورش کلفس، Very Nice به قول دکتر هندی، کلافه از جارو کشی ، آب خور از ظرف آبمیوه گیری ، كل كل كننده با ماماني، نديد بديد در امر تويوتا سخنگو، پست نويس به زبان عمو حافظ، شير داغ ريزنده روي پا، مخ اقتصاد،خثوثي نويس-عشق بنز- تفاصد كننده با كارگران شهرداري.......اينم دوستاش: خاله رويا-خاله زنجبيلي-ميچيكو-غزلك- حنا-علي-گلپونه-انار بانو-هاله مامان ارشيا-مهناز-نويد- بچه مفيدي- درد بي درمون گرفته-شازده خانم .........زيادن كه. خاله آب بگير تو غذا.شيريني هارو هم از وسط نصف كن به همه برسه. خيلي خوش اومديد.
خاله مانيا سلام شما مگه امتحان نداري؟ اينجا رسمه چون من از همه كوچيكترم صبح زود بيدار ميشم و صبحونه آماده مي كنم تا بقيه بيدار شن.فعلا خاله قاصدك و نگاه دارن توي رخت خوابشون اينور و اونور ميشن بقيه هنوز خوابن.:)) تا شما يه چايي بخوري بقيه ميان
خاله قاصدك سلام مهمونمون تازه رسيده به نظرت بذاريم بعد صوبحانه كه همه جمعن يا از همين الان ببريمش سر دار؟ نگاه هم كه بيدار شده .عمو جون خجالت نكش بيا وسط حالا كت شلوار نپوشي نميشه. خاله مانيا ببخشيد بچه ها تا نصف شب رفته بودن هيئت خواب موندن
سلام به م.پارسای گل و قاصدک عزیـــــــــــــز ببین به چه ...! وسط کلاس اومدم نشستم اینجو!(الان سر کلاسم. یه ساعت و نیم دیگه هم برا کلاس بعدی امتحان دارم) ای م.پارسا خدا ازت نگذره! بگذریم! فقط تصحیح کنم که من عقش بنز نیستم. نمیدونم عشق چی ام. گاهی شاسی بلند! گاهی شاسی کوتا! گاهی بی شاسی! گاهی پر شاسی!!! ولی از موتور بیشتر خوشم میاد! بقیه اش هم... بعدا که بقیه گفتن میگم! فعلا برم به این استاده گوش بدم! هی میاد سر سیستم من! فک میکنه دارم بازی میکنم! نمیفمه که کار فرهنگیه که! :دی
عمو زروان سلام ممنون از كامنت اولت.قشنگ بود.(اينو فقط بچه هاي خودمون يواش بخونن .بچه ها فعلا ازش تعريف كنيد تا بعد به خدمتش برسيم.اگه فكر كرديد كه كم مياره عمرا دمار از روزگار اين شرقيا درآورده ملاحظشو نكنيد)خب حال و احوال عشقولي چطوره مامان اينا خوبن؟:)
@قاصدک من به جای م.پارسا جواب بدم؟ اجازه خاله؟ (الان فرض کن م.پارسا داره میگه): خاله یهو یه طوری نشه ما مجبور شیم یه وبلاگ هم بذاریم روو وبلاگش بهش بدیم تا بی خیال شه؟ این زیاد مظلوم به نظر نمیرسه ها!!! :دی
الان مثلا توي كلاسه ها خب مثل اينكه تا من شروع نكنم كسي وارد بحث نميشه. از اينجا شروع مي كنم كه اگه يادتون باشه چند وقت پيش يه بحثي داشتيم كه وقتي به كسي رو بدي سوارت ميشه و پاشو از گليمش درازتر مي كنه.يكي از مشكلات خاله مانيا هم همينه.نه اينكه خيلي خودموني مينويسه و خودشو پايين نشون ميده كه البته اين به خاطر بزرگمنشيشه ولي بعضيها سرشون گيج ميره و فكر ميكنن هرچي دلشون خواست ميتونن بهش بگن.يه وقتي خودش توي يه پست از اين قضيه انتقاد كرده بود و اين جمله رو نوشته بود"آدم ها به شوخي به سوي قورباغه ها سنگ پرتاب ميكنند. اما قورباغه ها كاملاً جدي مي ميرند..." به قول خودش فرق شوخي و مسخره كردن رو نمي فهمن و دل طرف رو ميشكنن در حالي كه خودشون نمي فهمن. حالا به نظرتون با اين احوال چه جوري بايد نوشت كه سر بعضي ها گيج نره. نوشتن به سبك مانيا درسته؟
@ م.پارسا هرطور که بنویسی بالاخره یکی سرش گیج میره مخصوصا اگه وبلاگ روزمره باشه.روزمره نویسی به نظر من کار سختیه.مگه تو زندگی هر آدمی چقدر اتفاق جالب میفته که برای بقیه هم جذاب باشه و بشه مثلا هفته ای سه پست؟یکی از شگردها همین خودمونی نوشتنه.مثل اینکه آدم با خواننده ها نشسته دور مثلا میز داره یک چیزی را تعریف می کنه. اگه این اتفاق واسه یه غریبه افتاده باشه جذاب نیست ولی وقتی خودمونی تعریف میشه و آدم طرف را خودمونی می بینه جذب وبلاگ و اتفاق میشه.
عمو نگاه فكر نمي كني اگه آدم خودشو به خاطر حرف مردم سانسور كنه و هي يه جاهايي رو پاك كنه ديگه چيزي براش نمونه؟ به نظر من گور پدر آدم بي شعور.اينجور آدما هميشه هستن
من قبلِ همه چیز از عکس جودی ابوت خوشم اومد و هنوز نخونده احساس کردم یه دختر سر حال ، با اعتماد به نفس ، مهربون و خودمونی صاحب این وبلاگه و وقتی نوشته ها رو خوندم بیشتر به این حس نزدیک شدم.
سلااااااااااام. به همگی دوستای عزیزم. صبح همگی به خیر و شادی! م.پارسای عزیز نوشتن که من ازدوستای مانیا هستم. آشنایی من با مانیا وقتی شکل گرفت که خیلی تصادفی رسیدم به وبلاگش و از اونجایی که حدود دوسال پیش رفتم مالزی برام جالب بود که با یه مالزی نشین آشنا شم. به همین دلیل هم پیشنهاد دوستی دادم به مانیا و اون هم با کمال محبت پذیرفت!
@مالزی نشین در مورد مدل نوشتنت می تونم بگم خیلی خاصه و البته همونطور که پارسا جان گفتند ، خیلی خودمونی ، من البته اصلا نمیشه گفت که نویسنده هستم ، ولی یه مدل دلم می خواست اینطوری بنویسم ، اما دقیقا نگران واکنش بعضی افراد که پارسا بهش اشاره کرد بودم . من اهل شوخی هستم ، به شدت ، اینو همه ی همکارام میدونن (میتونی از نگاه بپرسی) ولی نمی تونم شوخی رو از طرف کسی که مثلا اولین باره میاد توی وبلاگم (یا در زندگیم) بپذیرم ، اما چیزی که هست ، این نگرانی باعث شده که همه ی حرف هام در من ببندند و خیلی حرفام رو نگم !
وقتی بهش نزدیکتر شدم روحیه شادش واقعا جذبم کرد و اینکه حتی توی شرایطی که ناراحت به نظر می رسید اون حس طنز رو هیجوقت از دست نمی داد. به نظرم مانیا یه دختر خودساخته و خیلی با روحیه است که براش واقعا آینده خیلی خوبی رو متصورم.
سلاااااام اول اینکه این مانیا خانووم هم اسم مادر شوهر بنده میباشد و بنده ارادت خاصی به ایشان دارم دوم -صبح بخیر بابا مانیا ببین ما چقدر خاطرتو میخوایمممم برو بچ من عاشق خوندن مطالب مانیااااا هستم یعنی میتونم بگم اولین وبلاگی که سر میزنم مالزی نشین(مانیا) عاشق نوشتنشم..... یعنی وقتی مطالبشو میخوونم نیشم همش باز آخه اینقدر وقایع رو قشنگ میبینه و قشنگ مینویسه معلوووم چشمای خاصی داره دختری با چشمهای زیبا و دید متفااوت
عمو جون همه حرف آدم ها همون هايي نيست كه فقط در وبلاگش مي نويسه خودسانسوري يه معضل اداوريه ولي اينكه انسان خودش رو بخواد به صورت كامل هم ارائه بده خيلي هم جذاب نيست البته اين يه نظر شخصيه و خودم سعي مي كنم كه اين كار رو انجام بدم يعني خودم رو مي تراشم تا نوشته هام تأثيرگذار باشن و الا دستم رو كه روي كاغذ بگذارم مي تونم تا دلم بخواد دل نوشته و شعر شپيد و نو بگم ولي آخرش چي ميشه اينكه يه منتقد مثل ماندالايز مياد و مي گه كارات چيپه يا حتي من رو با مريم حيدرزاده مقايسه ميكنه كه خوب حق داره و اينكه واقعا من اين نبودم فقط راهم رو اشتباه رفتم
به عنوان مثال وبلاگ من رو كه خاله برام درستش كرده و همه زحمت هاش رو كشيده نگاه كن تنها به يك مسئله اختصاص داره هر كسي كه بخواد شعر بخونه مياد اونجا مي دونه چي مي نويسم و ميدونه كه چه كامنتي بايد بذاره و همه چي از اول يه جورايي به خاطر شعور بالاي وبلاگي خواننده هاش طبق روال پيش ميره حالا تا هر جا ولي اين ساختاريه كه خود نويسنده وبلاگ از اول براي خودش وبلاگش كامنت ها و كاراش در نظر ميگيره
حالا اگه اشتباه مي گم بگو اشتباه مي گي تا من ديگه ساكت بشم :-)))))))))))
نوع نوشته هاش هم که معرف حضور همه هست.مانیا این هنر رو داره که روزانه هایی رو که ممکنه برای همه ما پیش بیاد وبه سادگی از کنارش میگذریم به بامزه ترین شکل بنویسه .هرچندمی دونم واقعا هدفش از روزانه نویسی ثبت قضایا برای خودشه ولی به واقع خود من که هربار نشستم پای نوشته هاش لذت بردم و این ازهرکسی برنمیاد!
@روژین سلام ،خوش اومدی بله ، واقعا دوست داشتنی می نویسه ، البته من از طریق کامنت هایی که در وبلاگ م.پارسا ازشون می دیدم قبلا تا حدی آشنایی داشتم با وبلاگشون ، ولی نه در حد شما
عمو نگاه @ عزيزم حتي تو هم كه اينجوري فكر مي كني نمي توني مطمئن باشي كه با سلايق ديگه برخورد نكني.همين شعر قبليت كه آخرين پستت توي اينجا بود رو ببين خيليها گفتن بهترين چيزي بود كه ازت خونديم ولي بعضي ها هم گفتن بدترينش بود و حتي تو رو با حيدر زاده مقايسه كردن.البته فكر كنم اون شوخي بود.خاله مانيا هم همينه به نظر خيليا خيلي خوب مينويسه.با اينكه معمولا طولانيه ولي آدم مي خواد تا آخر بخونتش.من فكر كنم اين مزيت وبلاگشه كه هرجور دوست داره مي نويسه.به بقيه هم ربطي نداره.
فکر کنم یه کم سخته که بخوایم کامنتی بحث خاصی داشته باشیم. چون تا کامنت جدید نذاری نمیتونی تغییرات صفحه رو ببینی . حالا موضوع خاصی هست که درمورد مانیا و وبش مطرح باشه؟
سلام به خاله روژين اين خاله هم پايه هميشگي وبلاگ مالزي نشينه. خاله رويا ممنون.هنوز ماندالايز و رضا نيومدن.زروان هم داره مهمونداري ميكنه .بذار شروع شه ببين چه بلايي سر مانيا ميارن.افسردگي نگيره خوبه
البته مانیا وافعا سعی می کنه تا اونجایی که ممکنه مخاطبش رو حفظ کنه .هرچند که برای دلش می نویسه ولی گاهی که سو تفاهماتی پیش میاد با نهایت آرامش سعی می کنه حلش کنه . بارها دیدم کسانی درباره مالزی ازش اطلاعات خواستن و به بهترین وجه پاسخ داده و توضیح داده. به نظر من اون درحفظ مخاطبش هم موفق بوده!
نوشته هاي مانيا همه اتفاقات روزمره هستن اتفاقاتی که گاهی فقط واسه خود آدم میوفته. و خوندنشون گاهی فقط لبخند به چهره آدم میاره .... لحن روان و ساده رو با اون لهجه شیرازی دوست دارم. اما اگه بخوام روانشناسی حرف بزنم این نوشته ها یعنی من تویه غربتم و جایی که کسی نیس تا اتفاقات روزمره من و ببینه و بشه باهاش کلی گپ زد و خندید یا به قولی غیبت کرد پس باید یه جایی باشه واسه گفتن و اینجا بهترین جای دنیای منه.... مالزی نشین واقعا مثل یه گپ دوستانست با یه عده دوست که حتی انتظار هم صحبتی از راه دور هم میره....
نظر خاله سارا فوق العاده بود. خب از يه روانشناس همچين نظري هم بر ميومد. ولي يه كم غم به دل آدم ميشنه.ياد ايم ضرب المثل ميوفتم كه "اون كه گريه ميكنه يه غم و اون كه مي خنده هزار تا غم داره" خدا نكنه خاله مانيا اينجوري باشه.ازبس خوشيهاي مانيا رو ديديم يادمون رفته كه به هر حال توي يه كشور غريبه.خاله سارا خوب چيزي رو اشاره كرد.شايد ميشه توي اوج تنهايي هم شاد زيست مثل مانيا.
شما درست مي گي ولي اون شعرمن هم واقعا اون حال رو داشت من به خاطر خاله گذاشتم به عنوان پست و الا با تمام كارهام متفاوت بود اينطور نيست؟
كارايي كه من توي 17 سالگي گفتم خيلي متفاوته با 30 سالگي ولي اين تفاوت ممكنه بين 30 سالگي حتي تا آخر عمر هم خيلي مشهود نباشه منظورم نرخ تفاوته ها نه ميزان تفاوت يه كم مهندسي شد ببخشيد ولي در كل شما درست ميگي انسان مختار هر جور مي خواد بنويسه
به نظر من وبلاگ مالزی نشین خیلی هم راجع به نویسنده و زندگیش اطلاعات خصوصی و محرمانه به خواننده نمیده که بخواد مورد سوء استفاده قرار بگیره و این استراتژی عمدا حفظ میشه. وبلاگ هایی هست که شما کوچکترین کارهای نویسنده را گاهی با اسم های واقعی می تونید توش بخونید. به عنوان نویسنده حاضر نیستم همچین وبلاگی داشته باشم ولی به عنوان خواننده برام جذابه همچین وبلاگ هایی را بخونم. کلا مالزی نشین را در جذب و حفظ مخاطب موفق می دونم
آهان زروان اومده. عمو يه سوالي داشتم.اگه دقت كرده باشي مانيا هرجور كه دلش مي خواد مي نويسه و اصطلاحات خودشو داره و اين باعث ميشه از نظر آيين نگارش خيلي غلط غلوط بنويسه مثلا راستي رو مي نويسه راسّي يا بگو رو ميگه بوگو يا پارك كرديم رو مي نويسه پاركيديم. به نظرت اين طرز نوشتن اگه همه گير بشه به ادبيات ايران ضربه نمي زنه؟
مانیا بیشتر وقتا شیرازی می نویسه ولی اینکه اصطلاحاتی که به کار می بره ضربه بزنه به ادبیات رو قبول ندارم.درواقع خیلی از ماها زبان خاص خودمون رو توی محاوره داریم ولی دامنه به کارگیریش تا یه محدوده خاصیه . دیگه جایی که باید جدی صحبت بشه که ازاین کلمات استفاده نمی کنیم!
@م.پارسا عقیده من اینه که در این مورد نباید سخت گرفت .وبلاگ خونه مجازی آدمه. آدم تو خونه اش که نباید رسمی باشه. هر جور راحته و دوست داره می نویسه .حالا با این لهجه نه ولی کلا نوشتن به زبون گفتاری و عامیانه همه گیر هست تو وبلاگ های ایرانی.و این هم طبیعیه. زبان هم که از اول این شکلی نبوده در حال تحوله.من بدبین نیستم به این سبک نوشتن . اگر هم کسی بخواد جلوی این سبک نوشتن را بگیره نمی تونه بس که فراگیره تو وبلاگ ها
ladies and gentlemans زیاد خودتون را خسته نکنید می ترسم مهمان اصلی که امتحانش را داد وارد مهمونی به کسی نگو شد. دیگه نای بحث و حرکات موزون و غیره نداشته باشید.از ما گفتن بود.
خاله رويا ميچيكو همراه هميشگي ماست خاله قاصدك بهش عضويت هم داده ها ولي خودش هنوز پست نذاشته اولين روزا توي تولدامون از هر دوتا كامنت يكيش براي ميچيكو بود.انقدر كامنت گذاشت كه از ما شد.:))
من وقت نداشتم کامل وبلاگ مانیا رو بخونم.فقط از این که محاوره ای شیرازی مینویسه خوشم میاد.البته این امر ممکنه باعث بشه خیلی ها هم از وبلاگش رونده بشن.ولی من شخصا لهجه ها رو دوس دارم واسه همین نوشته های مانیا رو با صدای بلند میخونم. بعضی پست هاش دیگه خیلی خصوصیه.زیاد دردی از خواننده دوا نمی کنه خوندنش.کاش بیشتر به فکر بیان اون خاطرات و لحظاتی باشه که عمومیت بیشتری داشته باشه
به انارم سلام میدم. بابا انار ظهره؟ دست و صورت؟؟ به آقا رضا هم عرض کنم اصلا هدف مانیا ثبت روزانه هاشه و خیلی به فکر این نیست که پستاش عمومیت داشته باشه.
اتفاقا خاله رويا خيلي هم آسونه .انقدر مدير ديكتاتوري .... نه بخشيد مهربوني داريم.هركي ميگه "من كه جيك جيك ميكنم برات بذارم برم؟" ميگه نه تو هم بمون فقط يوزر جيميلتو بده:))
عارضه به حضور منورتون که :سر خط! اون اوایل که میرفتم وبلاگ مانی شیوه نگارشش به دلیل همون بدیع بودنش کمی برام غریب بود و نمیتونستم خیلی باهاش ارتباط برقرار کنم ولی بعد از مدتی کم کم برام شیرین و خواندنی شد .بدون اغراق میگم که هر روز اولین وبلاگی که چک میکردم وبلاگ مانی بود تا حالم سر صبحی جا بیاد بگذریم از پست های گاها غمناکش که اصلا هم بهش نمیاد . یادم رفت بگم که یکی از مهمانهای هر روزه خاله رویا جونم هستم.
سلام به دوست هميشه همراه خاله مانيا(انار) بچه ها بازم ميگم يه وقت فكر نكنيد ما توي به كسي نگو كسي رو نقد مي كنيم .نه فقط يه مهمونيه سادست.ممكنه اين وسط ايرادا هم رو هم بگيريم ولي بيشتر يه آشنائيه. البته هنوز منتظزيم مانيا از زير بار امتحان بيرون بياد تا دور هم باشيم.
آقا اجازه یه چی بگم؟ با م.پارسا موافقیم شدیدا...به نظرم جلسات نقد وبلاگ در واقع یک مهمونیه. وبلاگ شخصی یعنی یه جایی که آزادی از هر چی که دلت میخواد و خوشت میاد بنویسی. بنابراین نمیشه قاعده و قانون خاصی براش تعریف کنی و بگی مثلا چون وبلاگ شما اینو نداشت پس ردی.. نه!وبلاگ که صدا و سیمای جمهوری ا.س.ل.ا.م.ی نیست!! یه پنجره است که از دلت تا قلمت ..یا به عبارتی کیبوردت کشیده شده.
ما هم سرمون رو کردیم تو پنجره خونه مانیا اینا ..دیدیم به به ..چه وزشی داره!! عشقولی که بنده خدا همیشه سرش تو کتابه و به قول مانی کتاب متحرکه..گاها پروژه هایی هم داره و خلاصه یه بچه مثبت کامل.. حالا بماند که مانی جون چه سختیهایی که به عشقولی موتورسوارش نمیده. اولا ماشین رو که برمیداره برای خودش..ثانیا با سوزوندن غذاهاش به این بنده خدا غذا نمیده!!وقت شد میگردم لینکش رو براتون پیدا میکنم . ثالثا به زور میبرتش استخر مجتمع و رابعا و خامسا هم به خودش میگم !!
خسته نباشی اناری .ببخش خاله جان.دیگه درگوشی حرف نمی زنیم. من بیشتر با چت بامانیا اطلاعات گرفتم. آخه لزوما پستای مانیا به مالزی مربوط نیست اما هروقت خبری بوده وسوالی داشتم جواب داده به من!
عمو زروان جوابتو من مي دم . انقدر خوب درباره مالزي مينويسه و اطلاعاتش خوبه كه ما تصميم گرفتيم بريم مالزي زندگي كنيم.شايد عيد هم به سر رفتم اونجا.اطلاعاتش توي روزمرگيهاش نهفته .اتفاقا بهترين جنبه وبلاگش همين اطلاعات واقعي و به روزشه.هر كس از من سوالي درباره مالزي داره فقط بهش ميگم مالزي نشين رو بخون انگار سه ماه اونجا بودي.
نمیدونم رویا.. ولی نگران نباش مانیا آفت نداره(آیکون قهقهه) . . خانم یا آقای زروان باید بگم با اینکه هیچ وقت نیاز نشده تا اطلاعات خاصی در مورد کشور مالزی داشته باشم ولی با وب مانیا با خیلی چیزها توی این کشور آشنا شدم .مراکز دانشگاهی و رتبه بندی که این دانشگاهها دارند ..شیوه تدریس جایی که مانیا درس میخونه ..تا حدی اخلاقها و رسوم مردم این کشور..مراکز خرید و به لطف فامیلهای مانیا اینا با تعدادی از مراکز تفریحی تاریخی شون هم آشنا شدیم
ببخشید آقای زروان ..خوب باهاتون آشنایی نداشتم. هر چند رویا جوابتون رو داده ولی اینم جواب من : بله.عشقولی میدونه که مانیا وب نگاری میکنه ..تا حالا چیزی ننوشته .. اما دو بار که با مانیا چت داشتیم حضور خودشون رو از طریق مانیا به ما اعلام داشتن و گپ غیر مستقیم هم با عشقولی معروف!! پشت صحنه فعالیت دارند
خبر تازه از مالزي******** خانم مانيا مالزي نشين به دليل تقلب در امتحان دستگير و به بند 209 زندان اوين کوآلالامپور منتقل شد. حكم ايشون قبل از تستگير محارب و به ايشون تفهيم اتهام شد.منتظرش نباشيد
@همه: ســــــــلام! سلام بر آبجی مانیا که در حال امتحان دادنه. سلام بر به کسی نگویی ها و مهمانهای عزیزشون! راستی سلام بر خاله رویا! خوبی شما؟؟ چه خبر شده اینجا!! به به به به
@م.پارسا خدا بگم چیکارت کنه بچه :))))) آخه آدم وسط مهمونی حرف از زندان و انفرادی می زنه ؟ هی به مامان و بابات می گم جلوی بچه این حرفارو نزنن ، مگه گوش میدن ؟
سلام بر همه هندونه فروشای عزیز (ببقشین! نقادان محترم!) بنده به کوری چشم امتحانا! زنده برگشتم از امتحان و بسی به مرهمت (مرحمت؟) تقلبهای کثیر و قلیل صفر نمیشم! الان هم همچنان دانشگاهم! اومدم یه فوضولی کنم و برم! دیدم ووووووووووووی! نود و هفت تا کامنت هست (یعنی من تا 97 رو خوندم!) تا اونجا که نگار جون گفته هی میخونه و لذت میبره (شاید هم توو دلش به من میخنده و روو نکرده! نمیدونم (چشمک)) این سیستمای دانشگاه هم نمیدونم چرا بلاگ به کسی نگو رو نشون نمیدن با سیستم عاملاشون! مجبور شدم با لینوکس بیام بالا! تصور کن!!! بعد تازه فارسی هم که نداره! اومدم توی ادیتور پرشین بلاگ دارم تایپ و کپی میکنم! (یعنی کشف کنین چقد عاشققتونم که این همه دارم زجر میکشم) حالو یه دوتا چیز میز که اون وسطا یادم موند از کامنتا براتون بگم و برم! موندم توی این نیم ساعتی که من میرسم خونه اینجا نترکه از کامنت خوبه! اول که من از مالزی چیز خاصی نمی نویسم چون وبلاگ معرفی مالزی نیستم بلکه فقط یه مالزی نشین هستم که خب توی بلاگم هم نوشتم که روزمرگی هام رو مینویسم. ولی خب آدرس ایمیلم توی بلاگ هس. هر کی هر سوالی از مالزی یا دانشگاه یا تفریح یا تور یا هر چی ازم پرسیده باشه تا حالا بعید میدونم که بیش از دو روز طول کشیده تا جواب بگیره. حتی اگه ندونم هم براش تحقیق میکنم و میگم بهش... دیم هم: نترس پارسا جون خاله! من غم و غصه ندارم! سیم که: عشقولی میدونه من بلاگ دارم. و هر روز تا یه طوری میشه زود میگه: حالا تو هم زودی برو بنویسش ها!!! بعد تازه کلی وختا هم به امر ایشون بعضی پستا داغون مشین! (یعنی خصوصی! مث یه ماه پیش که حتی بلاگم رو هم یه مدت غیرفعال کردم! فک کنم رویا و انار و م.پارسا یادشون باشه). ولی این که خودش بنویسه؟ عمرا عامو! این بشر وختی مامان اینا میان هم به زور میاد باهاشون چت میکنه! کلا اعتقاد داره که نت و بلاگ اتلاف وقت میباشه! ولی خب قبول کرده که من علافم!!! ولی جدای از شوخی یکی از خواننده های پر و پا قرص من همون عشقولی هست (کامنت هم میذاره گاهی. ولی چون با اسم خودش میذاره کسی نمی فهمه اونه!!) و همچنین مامانم (مامانک) و خواهرم (نادیا)... دیگه چی چی میخواستم بگم؟ ووی! یادم رف! صب کن یه نیگای اجمالی به کامنتا بندازم! (حالو اگه گذاشتین من برم خونه!!) بعد به زروان خان هم عرض کنم که: بابا زندگی من محرمانه اش کجا بود که بلاگم بخواد به کسی اطلاعاتش رو بده؟هر چی هست همینه اول تا آخرش! باور کن... دیگه چی؟ نمیدونم! دیگه مخ ام قد نمیده! هر چی هم گفتین که شکر خدا یه خیری پیدا شده جواب داده. پس من تعطیل فعلا! مخصوصا که نه صبونه خوردم و نه ناهار! الان هم که اینجا چار و بیس دقه اس (از ایران چارساعت و نیم جلوتر!) شماها حالو میرین ناهار میخورین سر من بی کلاه می مونه! حالو فعلا تا اینجو رو داشته باشین. راحت هم بیشینین به غیبت هاتون برسین تا من یه چرخی این دور و برها بزنم! اگه طلبید هم که خب برم خونه....
به رسم ادب و با اجازه از مدیر وبلاگ و اعضای آن اول سلام به دوستان صدر نشین دوم سلام به مهمان شرق نشین می دونم بی ربطه ولی حیفم میاد اینجا گفته نشه بعدش این ما و شما و بزم و ... به مهندس موسوی و همه ی مهندسان به کسی نگو : دوباره می سازمت وطن اگر چه با خشت جان خویش ستون به سقف تو می زنم اگر چه با استخوان خویش
اینم اگه نگم قبل از رفتنم می میرم!! به این م.پارسا و میچیکو بگین الکی دلشون واسه این عشقولی سرتق نسوزه! این بشر بجز من 3 تا زن داره! (کم زرنگ نیس بچه!) اگه از اونا نجات بیاد تازه یادش میفته منم هستم! (1. کتاب 2. لپ تاپ 3. پروژه) البته صادق بود بچه! همون موقع عقد هم توی محضر به همه گفت که سه تا زن داره!(البته اون موقع دوتا داشت! پروژه نداشت هنوز!) حالو من یه بار غذا سوزوندما! هی بیاین بزنین توو ذوقم! بعدتر هم: کیه که ببینه من طفلک صبحا یه ساعت زودتر پامیشم برا آقا ناهار می پخم میدم ببره دانشگاه که خدای نکرده غذای مالایی نخوره و دوست نداشته باشه! حالا هی برا اون دل بسوزونین! ببینم من کمبود محبت میگیرم دق کنم یا نه! بعد اگه سرطان دق گرفتم نگین عاملش چی بود! اینا! همینه آقا! همــــــــــــــــــــین!!!
اولاً دم عشقولی گرم که سه تا زنو تحمل می کنه دوماً من از اینجا از خاله مانیا می خوام که تو پستاش به 45 تا پست قبلیش لینک نده آخه نه اینکه ما جامعه ی احمقان که داریم درس می خونیم وقت نداریم، وقتی بخوایم یه پست یه خطیش رو بخونیم یه ربع طول می کشه. در ضمن فکر نکنین من الان اینجا ام یعنی از مدرسه اخراج شدم. من اومدم به قولم عمل کنم
وای چه خبر میشه اینجا!!! پاشدم اومدم بیرون خونه!اونم کی؟؟من که حتی از گشنگی هم که بیمرم نمیرم بیرون آخه انقدر که بدم میاد! حالو(کمال همنشین در من اثر کرده!!)هم اومدم کافی نت!!فکر کن!من!کافی نت!جل الخالق! از دوستان هم میخوام که آقا یکم یواشتر بنویسید آخه چجوری اینهمه رو بخونیم!!
یه خصوصیت آبجی مانیا رو بگم!!؟؟ با اجازه آبجیمون! بیست و پنجم! بیست و پنجم توی زندگی مانیا خیلی مهمه! اینا همش از این فضولی های منه توی وبلاگ مانیا! بیشتر آرشیوش رو خوندم!ببین آدم چقدر بیکار میتونه باشه و چقدر عاشقه نوشتن آبجیش!!
بچه ها معمار آريايي يه چيزي رو يادمون انداخت.امروز ديدم همه دارن كامنت ميذارن براي هم كه روز مهندس بر مير حسين مبارك بادا. منم اين روز رو به خانم مهندساي اينجا به خصوص خانم مهندس مانيا و آقا پسراي مهندس تبريك مي گم و تبريك ويژه براي اون مهندس تنها و مظلوم
ای بابا چیه ضعف های آبجی ما رو به رخش می کشید؟؟ حالو یه 10-15 باری غذا سوزونده و 100-200 باری هم خودشو سوزونده! راسی روز مهندس بر تمام مهندسان (خودمم میگما!!)مبارک! جانم به فِـدای تو ای مهندس مظلوم.
ولی جدای از همه این حرفا ما خوب میدونیم که شما چه همسر فداکار و مهربان و دلسوزس هسین!!! قرار بود وبلاگ نقد کنیما!! شد هندونه چیدن و زیر بغل گذاشتن. ولی خداییشو بگم من مانیا و وبلاگش رو خیلی دوس دارم.به آقای عشقولی هم ارادت خاص داریم.همچنین به نادیا و مامان. خود مانیا هست که ما رو شیفته کرده !! مانیا بگیر اون هندونه اون وری رو ..در رفت از زیر بغلت.. و ما بسی خوشحال هستیم که توی این دنیای مجازی دوستای به این باحالی پیدا کردیم که با هم علاف باشیم !!!!!!!
@فرشاد: دادا اون تولد تو که رکورد شیکوند چون فردی مثل من اونجا اومده بود!!(آیکون یه آدم خودشیفته!!)ولی غصه نخور تولد بعدید کامنتای تو رو میره رو 500 تا!رو من حساب کن.تا منو داری دادا غم نداشته باش! در ضمن این مهمونی های اینجوری و حساب نمیکنیم! خوبه! راستی ســلام!
آقا اين دوتا رو هم معرفي كنم بچه مفيدي يه پسر باهوشه كه داره توي دبيرستان مفيد خر ميزنه. معمار آريايي هم يه فوق ليسانس معماريه از دانشگاه تهران رتبش هم دورقمي بود دفاع پايان نامش همين شد 19 و نيم يعني مثلا باهوشه ولي مارمولكيه براي خودش ميچيكو رو هم كه مي شناسيد.
@معمار آریایی: ای بابا مهندس عذاب وجدان دارم شدید! نیم نمره پرید!ولی فدای سره آبجی مانیا!(فکر کنم با این هندونه ها یه میوه تره بار بزنی بد نیست!!میتونی روی صادرات هم حساب کنی!!) ساعت 11 که بیدار شدم از خواب از کابوس دانشگاه بیدار شدم!!!(من همچنان از پیچوندن کلاس و درس و مدرسه و دانشگاه میترسم!!!)
دوستان عزیز @صبا:(آیکون استرس)خوب مانیا سوزونده..به من چه!!.وگرنه من خودم عاشق قورمه سبزیم .الان هم دلم داره ضعف میره. @رویا:نوشتم که از این به بعد حواسشو جمع کنه!!ما یه دوستی داشتیم تو خوابگاه..هر وقت بوی غذای سوخته بلند میشد میگفتیم مریم بدو غذات سوخت.تخصص گرفته بود در این زمینه. @مهندس آریایی:روز مهندس برای همه مهندسها مبارکا باشه ..بسیار.و همینطور به اونایی که دوستشون مهندسه ... . . تلفن کردن بچه ام تب کرده شدید...زنبیل منو جا به جا نکنین.دخترم رو ببرم دکتر ..یه سوپ سر پیاز براش بپزم و برگردم. لعنت بر آنفلونزای خوکی که تا این بچه تب میکنه دچار رعشه میشم من.
@م.پارسا وظیفه ی من درمفید: معلمین راهنمای عزیز هر دفعه منو می ذارن کنار یه خرخون که مثلاً درسم خوب شه.بنده خدا ایندفعه نفر اول دورمونو تا رتبه پنجاه کشوندم پایین. بعد شما به من میگی خرخون!
آبجي قاصدك ، عمو نگاه ، م پارسا مهندس آينده الهام و بقيه مهندس ها (اعتراف كنيد كي مهندسه !!) و ميرحسين عزيز ، مهندس صفايي فراهاني و دي ديگر مهندسيم مبارك مبارك
@فرشاد: دادا پس من چی!!؟؟؟ من میخوام! من میخوام!(آیکون یه آدم حسود!!) قاصدک: خاله این هدر خیلی قشنگ شده دمه شما بسیار گرم! @انار: آقا هی بحث قرمه سبزی رو میکشید وسط من هی گرسنه ام میشه!آخه نه صبحونه خوردم نه ناهار! در حال حاظر هم بسیار گشنه میباشم.آخه چرا این کافی نت ها غذا ندارن!دلم هم نمیاد که پاشم برم!مطالب از دستم بره!
@نقد مانيا به نظر من كه مدت زياديس نيست وبلاگ مانيا رو مي خوانم . يك وبلاگ كاملا روزنگاري و شخصي نگاريست با يك نويسنده كاملا شوخ و يه تعبيري ساده و رك و راست و بي شيله پيله كه مي خواد احساسات ،عواطف و تجربه هايش رو با ديگران به اشتراك بگذاره كه تجربه نشون داده بعضي وقتها جنبه مخاطب كمتر از انتظاره . به هر حال جودي ابت مالزي نشين. خيلي ساده مي نويسه كه بعضي وقتها اگر بخواهد حرف جدي و مهمي هم بزنه مخاطب زياد قبول نمي كنه.
به م.پارسا خب خب خوب معلوم شد معلوم شد کیا سر کارن و از سر کارشون تو اینترنتن و به نحو احسنت ساعت کاریشونو ... که الان که وقت نماز و ناهاره مجبورن برن و ...اینجا خلوت شده نکنید این کارارو ... بابا مثلاً امید ما به شماست
آقا چقدر بار علمی وبلاگ بالاستا!! جدا فکر کرده بودید به این مورد!! همه یا مهندسن یا دوست دارن مهندس بشن!! فقط میمونه م.پارسا!!البته اونم بزرگ میشه درس میخونه میشه مهندس!به شرطی که انقدر boog بازی نکنه!فدای تو م.پارسا!(ای گوگولی مگولی!ای آقا فریبز من!!)
@معمار آریایی: من قبلا هم این چیزا رو به اینا متذکر شده بودم! دیگه اینترنت مفته دیگه دادا!مثل ما نیستن که با بدبختی باید بیان کافی نت بشینن! این لامصب های شرکت لایز هم که این ADSL مارو نمیدن!
@فرشاد: ای بابا! تو هم دادا فرشاد!!؟؟داشتیم؟ من به سلامتی یک عدد مهندس کشاورزی گرایش مهندسی آب میباشم و به قول م.پارسا بسیار هم خوشحال میباشم! راستی چرا مشکوک میزنم؟؟زود باش بگو!چرا!؟؟ جدیدا خیلی به من شک پیدا کردیا!!
@ روژین مسئول هماهنگی م.پارسا بوده . هر چه فریاد دارید بر سر م.پارسا بکشید ( ولی بلند داد نکشید بچه میترسه تشر هم کفایت می کنه ) مگه خوش نگذشته تا حالا ؟
@روژین: دمه شما گرم که به فقیر فقرا هم سری زدید! نه بابا ما توی محلمون تَـقیّـه میکنیم! مثلن باهاشون میریم حماسه 9 دی رو میسازیم(البته از این کاره خود بسیار پشیمان میباشیم!!)
سلام علیکم علی اهل الهندونه فروشی! ما به سلومت رسیدیم خونه! و می بینم که بسی اینجا بازم ترکیده! یعنی یه ساعت داشتم میخوندم چی به چیه یا کی به کیه! بعد یه چی بگم! عاموووووو! من که قورمه سبزی نسوزوندم که! چرو الکی حرف میذارین توو دهن ملت؟ بابا من خورشت کرفس سوزوندم! اونم یه بار! یه بار هم لوبیا سوزوندم! دوبار هم سیب زمینی! تموم شد رفت! حالو هی انگشت بکنین توو چیش من بدبخ! بعد ها! روز مهندسه؟ به خاطر همین هندونه بازی من رو گذاشتین امروز؟ تنکیوووو بابا! تنکیو! روز همتون هم مبارک باشه. ایزاً اون مهندس تر هاش! دیگه چیز قابل ذکری نبید! فقط عرضم به خدمت فرشاد خان که: کاکو این کجاش نقد بود؟ تو هم هندونه بازی؟
@آبجی مانیا: سلام بر تو ای مالزی نشین تازه رسیده به منزل! هندونه ها رو تحویل بگیر!اینجا و اینجا رو هم امضا کنید و بنویسید که تحویل اینجانب مانیا از مالزی شد!!
یه سوال فنی! این 12 نفری که این کنار زده شده چرا بیکارن؟؟ (مثل مداح های توی هیئت ها!)آقا/خانم مانیا بیننده نمیخواد آقا گریه کن میخواد چیز...ببخشید!مانیا نظر دهنده میخواد!!
خودمونیم بینمون هم که غریبه نیست!!! رو نیست که سنگه پا قزوینه! یاد خاله الهام تازه دانشجو افتادم!!! یادش بخیر آدم خوبی بود بنده ی خدا! حیف که اونم دانشجو شد و از راه بدر شد!!
من دارم از گشنگی می میرم بعد خاله قاصدک رفته داره غذای همراه با موزیک می خوره.آیکون یک مفیدی که می خواد همه رو بزنه. @م.پارسا ما رو شیر کردی خودت پیچوندی رفتی.
هي گفتم صب زود بياما،آخرشم اينطوري شد،جا موندم. من از اينجا با وبلاگ مانياي عزيز آشنا شدم و تقريبا نوشته هاي چند ماه اخيرشو خوندم.و خيلي لذت بردم از يكرنگي و صميميت حرفاش. همينطورم كه خودش گفته از روزمرگيهاش و هر چي دلش بخواد مينويسه.اما شيرين مينويسه و خيلي هم احترام ميذاره به مهموناش.خوب اين خيلي مهمه.يه چيز جالب اينكه بعضي كلمه هاي خارجكيو يا با تصوير نشون ميده يا مينويسه معنيشو و اين خيلي خوبه آدم چيزي ياد ميگيره .اعتماد به نفس هم داره كه يكي از مهمترين دلايل موفقيتشه،چون باعث ميشه خودش باشه.در ضمن كلاس ملاسم واسه كسي نميذاره و ادم اصلا معذب نميشه تو وبلاگش. خلاصه كه ممنون از طرحتون كه منجر به بوك مارك شدن مالزي نشين در فايرفاكس ما شده است.
@همه: آقا ما که نرفتیم ناهار بخوریم ولی هرکی ناهار خورده خیلی نامرده!
@مفیدی: غم نداشته باش که منم ناهار نخوردم!همینن دیگه این مرفهان بی درد!!یکی مثل من و تو ناهار نداره بخوره بعد خاله قاصدک رفته با موزیک ملایم غذا میخوره!
ما بریم یه تخم مرغ از همسایه پایینی بگیریم و یه کم روغن از همسایه بالایی و یه نیمرو بخوریم. @میچیکو شما هم بیا قول می دم این یه تخم مرغ رو با هم بخوریم
@نگاه: عمو ناهار خوردن هم شد کار!!!؟؟؟ که چندتا کار واستون پیش اومد؟؟ راستی میبینم که اصفهانی مثل اینکه رو دور افتادن و دارن همه رو تار و مار میکنن! ذوب آهن تون که برد! ایشالا سپاهان هم ببره!ما که بخیل نیستیم.بالاخره از ایران رفته دیگه و به اسم ایران بازی میکنه! ولی کلن: پــــــرســــپـــــولــــــیــــــس!!!!
ديگه لطفا شلوغ نكنيد مفيدي-ميچيكو يه ديقه آروم بشينيد مهموني براي خاله مانياست درباره اون بنويسيد.مردونه اگه انتقاد هم داريد بگيد.به هر حال از يه جاي وبلاگش خوشتون نمي ياد ديگه.
برو بچ مااا تمااااااااااماااااااااا روز کاری را در خدمت شما بودیم @ مانیااااا خانووووم تایماا رو داشته باشن من دیگه برم خونه کار که نکردیم بریم برسیم خوونه ببینیم چه خبره؟؟؟؟ الان که برم 5/3 میرسمااااااااااااااا خلاصه دیگه همین بچه هاااااااا میدوون و خالی نکنید بووووووس
آن مالزی نشین ، آن دارای وبلاگ وزین ؛آن خالی از هر گونه کین ؛ آن دارای طنزی شیرین ؛آن اهل شیراز ؛ آن گذارنده پسورد بر راز ، آن همیشه در حال راز و نیاز ؛شیخنا و مولانا مانا دارای وبلاگی بس نیکو بود آراسته به شمایل جودی ابوت و سرامد مالزی نشینان بود در باب روزمره نویسی که هنری است بس خطیر و مشایخ طریقت وبلاگ دانند که لغزیدن پای در این راه همان و پریدن مریدان و کامنت گذاران همان . از کرامات ایشان همین بس که به لهجه شیرازی می نوشتند که کاری است بس صعب و از عهده اکثر ابناء بشر بر نیاید.از کرامات دیگر ایشان عضویت در سایت های کلیکی و کسب درآمد است که تاریخ عرفان گواهی دهد که هر عارف وبگردی به این مقام شامخ نرسد و شانی است بس عظیم . در عجائب طبع بلند ایشان همین بس که از درس خواندن در بلاد غریبه خوشش می آمد که از نشانه های نادر و روشن وصول به حقیقت تلقی می شود.عشقش عشقولی موتور سواری دانشجو بود که هرگز به دلیل مقام عظیمش نامش در وبلاگ ذکر نکرد.خدا شیخنا مانا را تا رسیدن اینترنت به کهکشان دور WTO حفظ نماید . آمین.
پاسخ دادنحذف-2-3 امتحان مي كنيم الو الو
پاسخ دادنحذفخب با سلام خير مقدم عرض مي كنم خدمت مدير وبلاگ مالزي نشين و هيئت همراه
به رسم ادب و با اجازه بزرگترها دوستان رو معرفي مي كنم
خاله مانيا ما ما خاله مانيا
خب بيشتر معرفي مي كنم
خاله قاصدك: مدير گروه 27 ساله اصلا هم به مالزي جماعت شووِر نمي كنه يعني مي خواد درسشو ادامه بده
عمو رضا: راپورتچيه گروه –روزنامه نگار- فالوده خور با محمد قوچاني
عمو نگاه :خيام كوچولو-بچه حافظ-ديوان شعر چاپ كن
خاله سارا: روانشناس كل كل كن با كوچولوها
عمو زروان:كم نيار – نقاد – دايره المعارف
خاله الهام : همشهري خاله مانيا-جوجه دانشجو
عمو فرشاد: 18 ساله اي كه زياد مي دانست
عمو ماندالايز: مردي كه زياد تر از زياد مي دانست – نقاد بزرگ-رك-عاشق
خاله بهانه :مينيمال نويس – مشكوك نويس- اعتياد نويس
بقيه هم به مرور كه اومدن معرفي مي شن
خودمم يادم رفت : بنده يك عدد م.پارسا 4ساله از تهرانم خوشحالم
حالا نوبت مانياست معرفي بشه به همه
پاسخ دادنحذفدختر شـــیرازو، همدمِ عشـقولي، نرم افزار خون در مالزي، شاگردHajar ، عاشق لواشک، نصب کننده ویندوز7 ، دشمن مارمولک، سوزاننده خورش کلفس، Very Nice به قول دکتر هندی، کلافه از جارو کشی ، آب خور از ظرف آبمیوه گیری ، كل كل كننده با ماماني، نديد بديد در امر تويوتا سخنگو، پست نويس به زبان عمو حافظ، شير داغ ريزنده روي پا، مخ اقتصاد،خثوثي نويس-عشق بنز- تفاصد كننده با كارگران شهرداري.......اينم دوستاش: خاله رويا-خاله زنجبيلي-ميچيكو-غزلك- حنا-علي-گلپونه-انار بانو-هاله مامان ارشيا-مهناز-نويد- بچه مفيدي- درد بي درمون گرفته-شازده خانم .........زيادن كه. خاله آب بگير تو غذا.شيريني هارو هم از وسط نصف كن به همه برسه.
خيلي خوش اومديد.
حاضر!
پاسخ دادنحذفخاله مانيا سلام
پاسخ دادنحذفشما مگه امتحان نداري؟
اينجا رسمه چون من از همه كوچيكترم صبح زود بيدار ميشم و صبحونه آماده مي كنم تا بقيه بيدار شن.فعلا خاله قاصدك و نگاه دارن توي رخت خوابشون اينور و اونور ميشن بقيه هنوز خوابن.:))
تا شما يه چايي بخوري بقيه ميان
@م.پارسا
پاسخ دادنحذفسلام بی سلام
آخه بچه تو چیکار به شوور کردن و نکردن من داری
خدا بگم چیکارت کنه
خاله ات داره پیر میشه ، هی تو آتیش بسوزون این وسط
:))))
سلام به مانیای عزیز
پاسخ دادنحذفصبح همگی بخیر
خاله قاصدك سلام مهمونمون تازه رسيده به نظرت بذاريم بعد صوبحانه كه همه جمعن يا از همين الان ببريمش سر دار؟
پاسخ دادنحذفنگاه هم كه بيدار شده .عمو جون خجالت نكش بيا وسط حالا كت شلوار نپوشي نميشه.
خاله مانيا ببخشيد بچه ها تا نصف شب رفته بودن هيئت خواب موندن
سلام به م.پارسای گل و قاصدک عزیـــــــــــــز
پاسخ دادنحذفببین به چه ...! وسط کلاس اومدم نشستم اینجو!(الان سر کلاسم. یه ساعت و نیم دیگه هم برا کلاس بعدی امتحان دارم) ای م.پارسا خدا ازت نگذره!
بگذریم!
فقط تصحیح کنم که من عقش بنز نیستم. نمیدونم عشق چی ام. گاهی شاسی بلند! گاهی شاسی کوتا! گاهی بی شاسی! گاهی پر شاسی!!! ولی از موتور بیشتر خوشم میاد!
بقیه اش هم... بعدا که بقیه گفتن میگم!
فعلا برم به این استاده گوش بدم! هی میاد سر سیستم من!
فک میکنه دارم بازی میکنم! نمیفمه که کار فرهنگیه که!
:دی
@مالزی نشین
پاسخ دادنحذفبابا با کلاس ، درد و بلای اون دانشگاهتون بخوره تو سر هیئت دولت ما
:)))
@زروان
اون کامنت اول که از طرف "به کسی نگو" نوشتی خدااااا بود
حرف نداری خاله (به قول بهانه فقط 5 تا داری)
:)
سلام بر همگی و بویژه به مهمان گرانقدر مانیا
پاسخ دادنحذفعمو زروان سلام
پاسخ دادنحذفممنون از كامنت اولت.قشنگ بود.(اينو فقط بچه هاي خودمون يواش بخونن .بچه ها فعلا ازش تعريف كنيد تا بعد به خدمتش برسيم.اگه فكر كرديد كه كم مياره عمرا دمار از روزگار اين شرقيا درآورده ملاحظشو نكنيد)خب حال و احوال عشقولي چطوره مامان اينا خوبن؟:)
اول یه سلام کلی به همه (بعد نگن بچو بی تربیت بود!!!) :دی
پاسخ دادنحذفسلام سلام
پاسخ دادنحذفخيام كوچولو اومد
سلام مانيا خانم من عاشق لهجه شيرازي هستم
البته لهجه شيرازي رو بعد از پارسا دوست دارم
خوش اومدي
بچه ها همگي سلام من تازه از خواب بيدار شدم پارسا پس از صبحانه چي شد منتظريما تازه كو شوور پيدا
بعد هم: م.پارسا میرسیم به هم! بذا یه کم این درس و مقشه درست شه. بذا دو سه ساعت بگذره! (شکلک آدم خبیث!!)
پاسخ دادنحذفبه بقیه: نترسین عامو! من بچه مظلومی ام!
@مالزی نشین
پاسخ دادنحذفبه به ، چه وبلاگ قشنگی ، چه سری چه دمی عجب پایی !!!
:)))))
@م.پارسا
یه کاری کنیم تا آخر امروز در وبلاگشو تخته کنه ، چطوره خاله ؟ موافقی ؟
@قاصدک
پاسخ دادنحذفمن به جای م.پارسا جواب بدم؟ اجازه خاله؟ (الان فرض کن م.پارسا داره میگه): خاله یهو یه طوری نشه ما مجبور شیم یه وبلاگ هم بذاریم روو وبلاگش بهش بدیم تا بی خیال شه؟ این زیاد مظلوم به نظر نمیرسه ها!!!
:دی
الان استاده می کشه من رو!!!
پاسخ دادنحذفs-:
الان مثلا توي كلاسه ها
پاسخ دادنحذفخب مثل اينكه تا من شروع نكنم كسي وارد بحث نميشه.
از اينجا شروع مي كنم كه اگه يادتون باشه چند وقت پيش يه بحثي داشتيم كه وقتي به كسي رو بدي سوارت ميشه و پاشو از گليمش درازتر مي كنه.يكي از مشكلات خاله مانيا هم همينه.نه اينكه خيلي خودموني مينويسه و خودشو پايين نشون ميده كه البته اين به خاطر بزرگمنشيشه ولي بعضيها سرشون گيج ميره و فكر ميكنن هرچي دلشون خواست ميتونن بهش بگن.يه وقتي خودش توي يه پست از اين قضيه انتقاد كرده بود و اين جمله رو نوشته بود"آدم ها به شوخي به سوي قورباغه ها سنگ پرتاب ميكنند.
اما قورباغه ها كاملاً جدي مي ميرند..."
به قول خودش فرق شوخي و مسخره كردن رو نمي فهمن و دل طرف رو ميشكنن در حالي كه خودشون نمي فهمن.
حالا به نظرتون با اين احوال چه جوري بايد نوشت كه سر بعضي ها گيج نره. نوشتن به سبك مانيا درسته؟
مانده ام خيره به راه
پاسخ دادنحذفنه مرا پاي گريز
نه مرا تاب نگاه
اين كه نوشتم از شعر سرو فريدون مشيري بود
انسان نبايد خودش رو توي اين موقعيت قرار بده من موافق نيستم
@ م.پارسا
پاسخ دادنحذفهرطور که بنویسی بالاخره یکی سرش گیج میره مخصوصا اگه وبلاگ روزمره باشه.روزمره نویسی به نظر من کار سختیه.مگه تو زندگی هر آدمی چقدر اتفاق جالب میفته که برای بقیه هم جذاب باشه و بشه مثلا هفته ای سه پست؟یکی از شگردها همین خودمونی نوشتنه.مثل اینکه آدم با خواننده ها نشسته دور مثلا میز داره یک چیزی را تعریف می کنه. اگه این اتفاق واسه یه غریبه افتاده باشه جذاب نیست ولی وقتی خودمونی تعریف میشه و آدم طرف را خودمونی می بینه جذب وبلاگ و اتفاق میشه.
عمو نگاه فكر نمي كني اگه آدم خودشو به خاطر حرف مردم سانسور كنه و هي يه جاهايي رو پاك كنه ديگه چيزي براش نمونه؟
پاسخ دادنحذفبه نظر من گور پدر آدم بي شعور.اينجور آدما هميشه هستن
من قبلِ همه چیز از عکس جودی ابوت خوشم اومد و هنوز نخونده احساس کردم یه دختر سر حال ، با اعتماد به نفس ، مهربون و خودمونی صاحب این وبلاگه و وقتی نوشته ها رو خوندم بیشتر به این حس نزدیک شدم.
پاسخ دادنحذفسلااااااااااام. به همگی دوستای عزیزم.
پاسخ دادنحذفصبح همگی به خیر و شادی!
م.پارسای عزیز نوشتن که من ازدوستای مانیا هستم.
آشنایی من با مانیا وقتی شکل گرفت که خیلی تصادفی رسیدم به وبلاگش و از اونجایی که حدود دوسال پیش رفتم مالزی برام جالب بود که با یه مالزی نشین آشنا شم.
به همین دلیل هم پیشنهاد دوستی دادم به مانیا و اون هم با کمال محبت پذیرفت!
@مالزی نشین
پاسخ دادنحذفدر مورد مدل نوشتنت می تونم بگم خیلی خاصه و البته همونطور که پارسا جان گفتند ، خیلی خودمونی ، من البته اصلا نمیشه گفت که نویسنده هستم ، ولی یه مدل دلم می خواست اینطوری بنویسم ، اما دقیقا نگران واکنش بعضی افراد که پارسا بهش اشاره کرد بودم . من اهل شوخی هستم ، به شدت ، اینو همه ی همکارام میدونن (میتونی از نگاه بپرسی) ولی نمی تونم شوخی رو از طرف کسی که مثلا اولین باره میاد توی وبلاگم (یا در زندگیم) بپذیرم ، اما چیزی که هست ، این نگرانی باعث شده که همه ی حرف هام در من ببندند و خیلی حرفام رو نگم !
وقتی بهش نزدیکتر شدم روحیه شادش واقعا جذبم کرد و اینکه حتی توی شرایطی که ناراحت به نظر می رسید اون حس طنز رو هیجوقت از دست نمی داد.
پاسخ دادنحذفبه نظرم مانیا یه دختر خودساخته و خیلی با روحیه است که براش واقعا آینده خیلی خوبی رو متصورم.
سلاااااام
پاسخ دادنحذفاول اینکه این مانیا خانووم هم اسم مادر شوهر بنده میباشد و بنده ارادت خاصی به ایشان دارم
دوم -صبح بخیر
بابا مانیا ببین ما چقدر خاطرتو میخوایمممم
برو بچ من عاشق خوندن مطالب مانیااااا هستم یعنی میتونم بگم اولین وبلاگی که سر میزنم
مالزی نشین(مانیا)
عاشق نوشتنشم.....
یعنی وقتی مطالبشو میخوونم نیشم همش باز
آخه اینقدر وقایع رو قشنگ میبینه و قشنگ مینویسه
معلوووم چشمای خاصی داره
دختری با چشمهای زیبا و دید متفااوت
@رویا
پاسخ دادنحذفسلام عزیزم ، صبح زیبای ابری شما هم بخیر
خوش اومدی
:)
عمو جون همه حرف آدم ها همون هايي نيست كه فقط در وبلاگش مي نويسه
پاسخ دادنحذفخودسانسوري يه معضل اداوريه
ولي اينكه انسان خودش رو بخواد به صورت كامل هم ارائه بده خيلي هم جذاب نيست البته اين يه نظر شخصيه و خودم سعي مي كنم كه اين كار رو انجام بدم يعني خودم رو مي تراشم تا نوشته هام تأثيرگذار باشن و الا دستم رو كه روي كاغذ بگذارم مي تونم تا دلم بخواد دل نوشته و شعر شپيد و نو بگم ولي آخرش چي ميشه اينكه يه منتقد مثل ماندالايز مياد و مي گه كارات چيپه يا حتي من رو با مريم حيدرزاده مقايسه ميكنه كه خوب حق داره و اينكه واقعا من اين نبودم فقط راهم رو اشتباه رفتم
به عنوان مثال وبلاگ من رو كه خاله برام درستش كرده و همه زحمت هاش رو كشيده نگاه كن تنها به يك مسئله اختصاص داره هر كسي كه بخواد شعر بخونه مياد اونجا مي دونه چي مي نويسم و ميدونه كه چه كامنتي بايد بذاره و همه چي از اول يه جورايي به خاطر شعور بالاي وبلاگي خواننده هاش طبق روال پيش ميره حالا تا هر جا ولي اين ساختاريه كه خود نويسنده وبلاگ از اول براي خودش وبلاگش كامنت ها و كاراش در نظر ميگيره
حالا اگه اشتباه مي گم بگو اشتباه مي گي تا من ديگه ساكت بشم
:-)))))))))))
سلام خاله رويا
پاسخ دادنحذفسر افراز فرموديد.بچه ها خاله رويا از دوستاي حرفه اي خاله مانياست ساعتي نيست كه آنلاين نباشه.روزمرگيهاي خوبي مينويسه خيلي احساسي .فوق ليسانس ادبياته.عاشق مولانا و فردوسي و البته قيصر امين پور
خاله رويا لطفا توي بحثمون شركت كن مثل يكي از ما
نوع نوشته هاش هم که معرف حضور همه هست.مانیا این هنر رو داره که روزانه هایی رو که ممکنه برای همه ما پیش بیاد وبه سادگی از کنارش میگذریم به بامزه ترین شکل بنویسه .هرچندمی دونم واقعا هدفش از روزانه نویسی ثبت قضایا برای خودشه ولی به واقع خود من که هربار نشستم پای نوشته هاش لذت بردم و این ازهرکسی برنمیاد!
پاسخ دادنحذفسلام م.پارسای عزیزم.خوبی خاله؟
پاسخ دادنحذفشما خیلی خیلی به من لطف دارین.
سعی می کنم همراهتون بمونم.
@روژین
پاسخ دادنحذفسلام ،خوش اومدی
بله ، واقعا دوست داشتنی می نویسه ، البته من از طریق کامنت هایی که در وبلاگ م.پارسا ازشون می دیدم قبلا تا حدی آشنایی داشتم با وبلاگشون ، ولی نه در حد شما
خب الان مانیای ما سر کلاسه دیگه؟ کجاست ببینه چه هندوانه بازی شد از طرف من!!
پاسخ دادنحذفبه قاصدکم سلام ویژه!
عمو نگاه @
پاسخ دادنحذفعزيزم حتي تو هم كه اينجوري فكر مي كني نمي توني مطمئن باشي كه با سلايق ديگه برخورد نكني.همين شعر قبليت كه آخرين پستت توي اينجا بود رو ببين خيليها گفتن بهترين چيزي بود كه ازت خونديم ولي بعضي ها هم گفتن بدترينش بود و حتي تو رو با حيدر زاده مقايسه كردن.البته فكر كنم اون شوخي بود.خاله مانيا هم همينه به نظر خيليا خيلي خوب مينويسه.با اينكه معمولا طولانيه ولي آدم مي خواد تا آخر بخونتش.من فكر كنم اين مزيت وبلاگشه كه هرجور دوست داره مي نويسه.به بقيه هم ربطي نداره.
فکر کنم یه کم سخته که بخوایم کامنتی بحث خاصی داشته باشیم. چون تا کامنت جدید نذاری نمیتونی تغییرات صفحه رو ببینی . حالا موضوع خاصی هست که درمورد مانیا و وبش مطرح باشه؟
پاسخ دادنحذفسلام به خاله روژين
پاسخ دادنحذفاين خاله هم پايه هميشگي وبلاگ مالزي نشينه.
خاله رويا ممنون.هنوز ماندالايز و رضا نيومدن.زروان هم داره مهمونداري ميكنه .بذار شروع شه ببين چه بلايي سر مانيا ميارن.افسردگي نگيره خوبه
البته مانیا وافعا سعی می کنه تا اونجایی که ممکنه مخاطبش رو حفظ کنه .هرچند که برای دلش می نویسه ولی گاهی که سو تفاهماتی پیش میاد با نهایت آرامش سعی می کنه حلش کنه .
پاسخ دادنحذفبارها دیدم کسانی درباره مالزی ازش اطلاعات خواستن و به بهترین وجه پاسخ داده و توضیح داده.
به نظر من اون درحفظ مخاطبش هم موفق بوده!
نوشته هاي مانيا همه اتفاقات روزمره هستن اتفاقاتی که گاهی فقط واسه خود آدم میوفته. و خوندنشون گاهی فقط لبخند به چهره آدم میاره ....
پاسخ دادنحذفلحن روان و ساده رو با اون لهجه شیرازی دوست دارم.
اما اگه بخوام روانشناسی حرف بزنم این نوشته ها یعنی من تویه غربتم و جایی که کسی نیس تا اتفاقات روزمره من و ببینه و بشه باهاش کلی گپ زد و خندید یا به قولی غیبت کرد پس باید یه جایی باشه واسه گفتن و اینجا بهترین جای دنیای منه....
مالزی نشین واقعا مثل یه گپ دوستانست با یه عده دوست که حتی انتظار هم صحبتی از راه دور هم میره....
م.پارسای خاله!
پاسخ دادنحذفمن که توی تیم مانیام. بلا سرمانیا آوردن زیاد راحت نیستا!!
مرسی از خوش امد گو....
پاسخ دادنحذفمن تائید میکنم خاله رویا جوون
واقعااا مانیا مطالبی و مینویسه که ما ساده از کنارش میگذریم ....
ضمنااااا من یه قاچ هندوونه میخوام
با سارا موافقم. به نظرم مانیا به فضای وبش یه شکل حقیقی داده و دوستیای اونجا براش دلچسب تر از فضای حقیقیه !
پاسخ دادنحذفروژین جان ! ببخشید دیگه امکانات پذیرایی نداریم تا منم یه قاچ از این هندوانه رو بدم خدمتتون!
پاسخ دادنحذفنظر خاله سارا فوق العاده بود. خب از يه روانشناس همچين نظري هم بر ميومد.
پاسخ دادنحذفولي يه كم غم به دل آدم ميشنه.ياد ايم ضرب المثل ميوفتم كه "اون كه گريه ميكنه يه غم و اون كه مي خنده هزار تا غم داره" خدا نكنه خاله مانيا اينجوري باشه.ازبس خوشيهاي مانيا رو ديديم يادمون رفته كه به هر حال توي يه كشور غريبه.خاله سارا خوب چيزي رو اشاره كرد.شايد ميشه توي اوج تنهايي هم شاد زيست مثل مانيا.
برو بچ فردا مانیاااااا یه پست مینویسه که سوژه اصلی ما هستیم پس آماده باشید به عنوان نقش اولای پست ....:))
پاسخ دادنحذف@پارسا
پاسخ دادنحذفشما درست مي گي ولي اون شعرمن هم واقعا اون حال رو داشت من به خاطر خاله گذاشتم به عنوان پست و الا با تمام كارهام متفاوت بود اينطور نيست؟
كارايي كه من توي 17 سالگي گفتم خيلي متفاوته با 30 سالگي ولي اين تفاوت ممكنه بين 30 سالگي حتي تا آخر عمر هم خيلي مشهود نباشه منظورم نرخ تفاوته ها نه ميزان تفاوت يه كم مهندسي شد ببخشيد ولي در كل شما درست ميگي انسان مختار هر جور مي خواد بنويسه
خاله جان !
پاسخ دادنحذفمهمه که بتونی شرایط رو بپذیری و برای خودت ایده آلش کنی .این کاریه که مانیا کرده!
سلام به رویا خانم و روژین خانم
پاسخ دادنحذف@ م.پارسا
بلا کجا بود بچه ؟ آدم مگه سر مهمون به این خوبی بلا میاره. مخصوصا اگه شیرازی باشه.
من منتظرم زروان و ماندالايز بيان تا نوع نوشتن مانيا رو نقد كنيم.من كه خودم خيلي نقد دارم براي اصطلاحاتش.هر كدوم اومديد بگيد شروع كنيم
پاسخ دادنحذفباروژین موافقم.فردا سوژه میشیم!
پاسخ دادنحذفسلام زروان عزیز.
پاسخ دادنحذفبه نظر من وبلاگ مالزی نشین خیلی هم راجع به نویسنده و زندگیش اطلاعات خصوصی و محرمانه به خواننده نمیده که بخواد مورد سوء استفاده قرار بگیره و این استراتژی عمدا حفظ میشه. وبلاگ هایی هست که شما کوچکترین کارهای نویسنده را گاهی با اسم های واقعی می تونید توش بخونید. به عنوان نویسنده حاضر نیستم همچین وبلاگی داشته باشم ولی به عنوان خواننده برام جذابه همچین وبلاگ هایی را بخونم. کلا مالزی نشین را در جذب و حفظ مخاطب موفق می دونم
پاسخ دادنحذفآهان زروان اومده.
پاسخ دادنحذفعمو يه سوالي داشتم.اگه دقت كرده باشي مانيا هرجور كه دلش مي خواد مي نويسه و اصطلاحات خودشو داره و اين باعث ميشه از نظر آيين نگارش خيلي غلط غلوط بنويسه مثلا راستي رو مي نويسه راسّي يا بگو رو ميگه بوگو يا پارك كرديم رو مي نويسه پاركيديم. به نظرت اين طرز نوشتن اگه همه گير بشه به ادبيات ايران ضربه نمي زنه؟
چه خبر؟
پاسخ دادنحذفاوه
پاسخ دادنحذفچه خبره اینجا!!
مانیا بیشتر وقتا شیرازی می نویسه ولی اینکه اصطلاحاتی که به کار می بره ضربه بزنه به ادبیات رو قبول ندارم.درواقع خیلی از ماها زبان خاص خودمون رو توی محاوره داریم ولی دامنه به کارگیریش تا یه محدوده خاصیه . دیگه جایی که باید جدی صحبت بشه که ازاین کلمات استفاده نمی کنیم!
پاسخ دادنحذفعموی من اومد
پاسخ دادنحذفزنده باد عمورضا
@م.پارسا
پاسخ دادنحذفعقیده من اینه که در این مورد نباید سخت گرفت .وبلاگ خونه مجازی آدمه. آدم تو خونه اش که نباید رسمی باشه. هر جور راحته و دوست داره می نویسه .حالا با این لهجه نه ولی کلا نوشتن به زبون گفتاری و عامیانه همه گیر هست تو وبلاگ های ایرانی.و این هم طبیعیه. زبان هم که از اول این شکلی نبوده در حال تحوله.من بدبین نیستم به این سبک نوشتن . اگر هم کسی بخواد جلوی این سبک نوشتن را بگیره نمی تونه بس که فراگیره تو وبلاگ ها
مجبورم کامنت خالی بذارم تا نظرتون رو ببینم.
پاسخ دادنحذفنظرت چیه م.پارسا؟
پاسخ دادنحذفجای مانیا خالیه ها!
خاله قاصدك با كامنتاي رويا ياد ميچيكو افتادم.:))))
پاسخ دادنحذفعمو رضا نمي خواد نظر بده نظرش براي من كه خيلي مهمه
مانیا کاش بودی و گفتگومون دو طرفه میشد.
پاسخ دادنحذفچرا با کامنتای رویا یاد میچیکو افتادین؟
پاسخ دادنحذفladies and gentlemans
پاسخ دادنحذفزیاد خودتون را خسته نکنید می ترسم مهمان اصلی که امتحانش را داد وارد مهمونی به کسی نگو شد. دیگه نای بحث و حرکات موزون و غیره نداشته باشید.از ما گفتن بود.
خاله رويا ميچيكو همراه هميشگي ماست خاله قاصدك بهش عضويت هم داده ها ولي خودش هنوز پست نذاشته اولين روزا توي تولدامون از هر دوتا كامنت يكيش براي ميچيكو بود.انقدر كامنت گذاشت كه از ما شد.:))
پاسخ دادنحذفچرا؟؟
پاسخ دادنحذفبله .ازهمراهای خوب وب من هم هست.حتما درس داره.
پاسخ دادنحذفمن وقت نداشتم کامل وبلاگ مانیا رو بخونم.فقط از این که محاوره ای شیرازی مینویسه خوشم میاد.البته این امر ممکنه باعث بشه خیلی ها هم از وبلاگش رونده بشن.ولی من شخصا لهجه ها رو دوس دارم واسه همین نوشته های مانیا رو با صدای بلند میخونم.
پاسخ دادنحذفبعضی پست هاش دیگه خیلی خصوصیه.زیاد دردی از خواننده دوا نمی کنه خوندنش.کاش بیشتر به فکر بیان اون خاطرات و لحظاتی باشه که عمومیت بیشتری داشته باشه
با سلام و درود !!
پاسخ دادنحذفصبح همگی به خیر ..یا شاید بهتر باشه بگم ظهر همگی به خیر..
ما بریم دست و صورتمون رو بشوریم و بیایم!
یکی از شما شدن هم سخته ها! م.پارسا!!
پاسخ دادنحذففک کنم استاده مانیا رو کشت
پاسخ دادنحذف@عمورضا
پاسخ دادنحذفبا اینکه میدونم خیلی سرت شلوغه ممنونم که اومدی
به انارم سلام میدم. بابا انار ظهره؟ دست و صورت؟؟
پاسخ دادنحذفبه آقا رضا هم عرض کنم اصلا هدف مانیا ثبت روزانه هاشه و خیلی به فکر این نیست که پستاش عمومیت داشته باشه.
اتفاقا خاله رويا خيلي هم آسونه .انقدر مدير ديكتاتوري .... نه بخشيد مهربوني داريم.هركي ميگه "من كه جيك جيك ميكنم برات بذارم برم؟" ميگه نه تو هم بمون فقط يوزر جيميلتو بده:))
پاسخ دادنحذفعارضه به حضور منورتون
پاسخ دادنحذفکه :سر خط!
اون اوایل که میرفتم وبلاگ مانی شیوه نگارشش به دلیل همون بدیع بودنش کمی برام غریب بود و نمیتونستم خیلی باهاش ارتباط برقرار کنم
ولی بعد از مدتی کم کم برام شیرین و خواندنی شد .بدون اغراق میگم که هر روز اولین وبلاگی که چک میکردم وبلاگ مانی بود تا حالم سر صبحی جا بیاد
بگذریم از پست های گاها غمناکش که اصلا هم بهش نمیاد .
یادم رفت بگم که یکی از مهمانهای هر روزه خاله رویا جونم هستم.
انار یعنی کشتش؟
پاسخ دادنحذفخدانکنه ! ماییم و یه مانیا!
سلام به دوست هميشه همراه خاله مانيا(انار)
پاسخ دادنحذفبچه ها بازم ميگم يه وقت فكر نكنيد ما توي به كسي نگو كسي رو نقد مي كنيم .نه فقط يه مهمونيه سادست.ممكنه اين وسط ايرادا هم رو هم بگيريم ولي بيشتر يه آشنائيه.
البته هنوز منتظزيم مانيا از زير بار امتحان بيرون بياد تا دور هم باشيم.
رویا جون سلام
پاسخ دادنحذفدیشب تا نصفه شب خونه تکونی داشتیم.اگه بدونی با چه مشقتی از جام بلند شدم
م.پارسای عزیز ما هم سلام.
پاسخ دادنحذفصبح عالی به خیر و شادی
خاله انار و خاله رويا درگوشي؟ مامانمون گفته درگوشي توي جمع كار بديه:)
پاسخ دادنحذفراستی یک سوال
پاسخ دادنحذفخواننده های مالزی نشین لطفا بگید که با خوندن وبلاگ چقدر از مالزی اطلاعات پیدا کردید ؟
آقا اجازه یه چی بگم؟
پاسخ دادنحذفبا م.پارسا موافقیم شدیدا...به نظرم جلسات نقد وبلاگ در واقع یک مهمونیه.
وبلاگ شخصی یعنی یه جایی که آزادی از هر چی که دلت میخواد و خوشت میاد بنویسی.
بنابراین نمیشه قاعده و قانون خاصی براش تعریف کنی و بگی مثلا چون وبلاگ شما اینو نداشت پس ردی..
نه!وبلاگ که صدا و سیمای جمهوری ا.س.ل.ا.م.ی نیست!!
یه پنجره است که از دلت تا قلمت ..یا به عبارتی کیبوردت کشیده شده.
ما هم سرمون رو کردیم تو پنجره خونه مانیا اینا ..دیدیم به به ..چه وزشی داره!!
پاسخ دادنحذفعشقولی که بنده خدا همیشه سرش تو کتابه و به قول مانی کتاب متحرکه..گاها پروژه هایی هم داره و خلاصه یه بچه مثبت کامل..
حالا بماند که مانی جون چه سختیهایی که به عشقولی موتورسوارش نمیده.
اولا ماشین رو که برمیداره برای خودش..ثانیا با سوزوندن غذاهاش به این بنده خدا غذا نمیده!!وقت شد میگردم لینکش رو براتون پیدا میکنم .
ثالثا به زور میبرتش استخر مجتمع و رابعا و خامسا هم به خودش میگم !!
خسته نباشی اناری .ببخش خاله جان.دیگه درگوشی حرف نمی زنیم.
پاسخ دادنحذفمن بیشتر با چت بامانیا اطلاعات گرفتم. آخه لزوما پستای مانیا به مالزی مربوط نیست اما هروقت خبری بوده وسوالی داشتم جواب داده به من!
سلام به همگي به كسي نگوييها و ساير مهمانان و بخصوص مالزينشين عزيز!
پاسخ دادنحذفعمو زروان جوابتو من مي دم .
پاسخ دادنحذفانقدر خوب درباره مالزي مينويسه و اطلاعاتش خوبه كه ما تصميم گرفتيم بريم مالزي زندگي كنيم.شايد عيد هم به سر رفتم اونجا.اطلاعاتش توي روزمرگيهاش نهفته .اتفاقا بهترين جنبه وبلاگش همين اطلاعات واقعي و به روزشه.هر كس از من سوالي درباره مالزي داره فقط بهش ميگم مالزي نشين رو بخون انگار سه ماه اونجا بودي.
نمیدونم رویا..
پاسخ دادنحذفولی نگران نباش مانیا آفت نداره(آیکون قهقهه)
.
.
خانم یا آقای زروان باید بگم با اینکه هیچ وقت نیاز نشده تا اطلاعات خاصی در مورد کشور مالزی داشته باشم ولی با وب مانیا با خیلی چیزها توی این کشور آشنا شدم .مراکز دانشگاهی و رتبه بندی که این دانشگاهها دارند ..شیوه تدریس جایی که مانیا درس میخونه ..تا حدی اخلاقها و رسوم مردم این کشور..مراکز خرید و به لطف فامیلهای مانیا اینا با تعدادی از مراکز تفریحی تاریخی شون هم آشنا شدیم
عمو اغلن سلام بيدار شدي؟ تركمن ها كه زود بيدار ميشن.نكنه صبح زود رفته بودي صيد ماهي تازه رسيديD:
پاسخ دادنحذفامابه نظر من که هرکی مانی روداره خوشبخته ! عشقولی که دیگه معلومه!
پاسخ دادنحذففقط مونده یه کلاس زبان مالایی برای ما بگذاره !!شهروندی مالزی رو بگیریم ما !!
پاسخ دادنحذف@اغلن
پاسخ دادنحذفسلام و صد سلام
خوش اومدی خاله جان
اینجا کم کم دستت میاد که چه ساعتی آپ کنی که بیشتر خونده بشه
مرسی برای پست زیبای دیشب
یه ایرادی که به این وبلاک"به کسی نکو"وارده..اینه که اینجا آیکون نداره ...ما کلا دستمون برای هر گونه ابراز احساساتی بسته است!!!
پاسخ دادنحذفمانیاااااااابیا دیگه!
پاسخ دادنحذف@ انار
پاسخ دادنحذفمن به لطف خدا و دعای خیر مردم آقا هستم !!. منظور من هم همین آشنائی ضمنی بود نه اینکه واقعا قصد مسافرت یا رفتن به آنجا را داشته باشیم
راستی تا حالا عشقولی هیچ چیز تو وبلاگ ننوشته ؟ اصلا میدونی مانیا خانم وبلاگ داره؟
خب چه خبر؟
پاسخ دادنحذفعشقولی میدونه مانیا وبلاگ نویسه ولی تا حالا ننوشته!
پاسخ دادنحذفمن هي ميخونم هي لذت مي برم چقدر خوبه فقط بشيني و گوش كني ها
پاسخ دادنحذفعمو نگاه ما هم گول خورديم.بگو چندتا قافيه دارن توي مخت توي سرهم ميزنن ديگه چرا الكي ميگي مي خونيم.
پاسخ دادنحذف********
پاسخ دادنحذففکر کنم اگه مانیا بیاد و ادامه بدیم بهتره ها!!
پاسخ دادنحذفراستي بحث عشقولي شد.نمي دونم چرا اينقدر دوسش دارم.يه كم هم دلم براش ميسوزه ها آخه گير مانيا افتاده. فكرشو بكن خسته و كوفته رسيده خونه مي بينه غذا سوخته ويندوز كامپيوتر هم مرده تازه بايد بشينه ويندوز نصب كنه بعد براي مانيا مارمولك بگيره بعد مانيا خانوم رو ببيره طبقه پنجم مجتمع استخر.بعد هم بره جاسكو......الان كه فكر مي كنم مي بينم چقدر مانيا نامرده .تازه مهمون ويژه هم شده.حتما امروزم به خاطر ما عشقولي بايد گشنه بمونه
پاسخ دادنحذفببخشید آقای زروان ..خوب باهاتون آشنایی نداشتم.
پاسخ دادنحذفهر چند رویا جوابتون رو داده ولی اینم جواب من :
بله.عشقولی میدونه که مانیا وب نگاری میکنه ..تا حالا چیزی ننوشته ..
اما دو بار که با مانیا چت داشتیم حضور خودشون رو از طریق مانیا به ما اعلام داشتن و گپ غیر مستقیم هم با عشقولی معروف!!
پشت صحنه فعالیت دارند
خبر تازه از مالزي********
پاسخ دادنحذفخانم مانيا مالزي نشين به دليل تقلب در امتحان دستگير و به بند 209 زندان اوين کوآلالامپور منتقل شد.
حكم ايشون قبل از تستگير محارب و به ايشون تفهيم اتهام شد.منتظرش نباشيد
@همه:
پاسخ دادنحذفســــــــلام!
سلام بر آبجی مانیا که در حال امتحان دادنه.
سلام بر به کسی نگویی ها و مهمانهای عزیزشون!
راستی سلام بر خاله رویا!
خوبی شما؟؟
چه خبر شده اینجا!!
به به به به
@م.پارسا
پاسخ دادنحذفخدا بگم چیکارت کنه بچه
:)))))
آخه آدم وسط مهمونی حرف از زندان و انفرادی می زنه ؟
هی به مامان و بابات می گم جلوی بچه این حرفارو نزنن ، مگه گوش میدن ؟
اتفاقا !! عشقولی که خیلی هم احساس رضایت داره!
پاسخ دادنحذفیه خانوم به این اکتیوی و با سلیقگی گیرش اومده ! بیست!!
من یه اعترافی بکنم!
پاسخ دادنحذفخداییش من عشقولی رو خیلی دوس دارم !
احتمالا منم مثل م.پارسا دلم براش بیشتر میسوزه!!
مخلص آبجی مانیا نیز هستیم!
پخش زنده ی اعترافات میچیکو
پاسخ دادنحذفهم اکنون در وبلاگ به کسی نگو!!!
:))))
سلام میچیکو.یکی سند بذاره مانیا رو دربیاره!
پاسخ دادنحذفشما دخترا از هم تعريف نكنيد كي تعريف كنه .
پاسخ دادنحذفسلام ميچيكو .ببين چه كسايي اومدن اينجا.خودت خوبي اين درد بي درمون كجاست نيست؟
سلام بر همه هندونه فروشای عزیز (ببقشین! نقادان محترم!)
پاسخ دادنحذفبنده به کوری چشم امتحانا! زنده برگشتم از امتحان و بسی به مرهمت (مرحمت؟) تقلبهای کثیر و قلیل صفر نمیشم!
الان هم همچنان دانشگاهم! اومدم یه فوضولی کنم و برم! دیدم ووووووووووووی! نود و هفت تا کامنت هست (یعنی من تا 97 رو خوندم!) تا اونجا که نگار جون گفته هی میخونه و لذت میبره (شاید هم توو دلش به من میخنده و روو نکرده! نمیدونم (چشمک))
این سیستمای دانشگاه هم نمیدونم چرا بلاگ به کسی نگو رو نشون نمیدن با سیستم عاملاشون! مجبور شدم با لینوکس بیام بالا! تصور کن!!! بعد تازه فارسی هم که نداره! اومدم توی ادیتور پرشین بلاگ دارم تایپ و کپی میکنم! (یعنی کشف کنین چقد عاشققتونم که این همه دارم زجر میکشم)
حالو یه دوتا چیز میز که اون وسطا یادم موند از کامنتا براتون بگم و برم! موندم توی این نیم ساعتی که من میرسم خونه اینجا نترکه از کامنت خوبه!
اول که من از مالزی چیز خاصی نمی نویسم چون وبلاگ معرفی مالزی نیستم بلکه فقط یه مالزی نشین هستم که خب توی بلاگم هم نوشتم که روزمرگی هام رو مینویسم. ولی خب آدرس ایمیلم توی بلاگ هس. هر کی هر سوالی از مالزی یا دانشگاه یا تفریح یا تور یا هر چی ازم پرسیده باشه تا حالا بعید میدونم که بیش از دو روز طول کشیده تا جواب بگیره. حتی اگه ندونم هم براش تحقیق میکنم و میگم بهش...
دیم هم: نترس پارسا جون خاله! من غم و غصه ندارم!
سیم که: عشقولی میدونه من بلاگ دارم. و هر روز تا یه طوری میشه زود میگه: حالا تو هم زودی برو بنویسش ها!!! بعد تازه کلی وختا هم به امر ایشون بعضی پستا داغون مشین! (یعنی خصوصی! مث یه ماه پیش که حتی بلاگم رو هم یه مدت غیرفعال کردم! فک کنم رویا و انار و م.پارسا یادشون باشه). ولی این که خودش بنویسه؟ عمرا عامو! این بشر وختی مامان اینا میان هم به زور میاد باهاشون چت میکنه! کلا اعتقاد داره که نت و بلاگ اتلاف وقت میباشه! ولی خب قبول کرده که من علافم!!! ولی جدای از شوخی یکی از خواننده های پر و پا قرص من همون عشقولی هست (کامنت هم میذاره گاهی. ولی چون با اسم خودش میذاره کسی نمی فهمه اونه!!) و همچنین مامانم (مامانک) و خواهرم (نادیا)...
دیگه چی چی میخواستم بگم؟ ووی! یادم رف! صب کن یه نیگای اجمالی به کامنتا بندازم! (حالو اگه گذاشتین من برم خونه!!)
بعد به زروان خان هم عرض کنم که: بابا زندگی من محرمانه اش کجا بود که بلاگم بخواد به کسی اطلاعاتش رو بده؟هر چی هست همینه اول تا آخرش! باور کن...
دیگه چی؟ نمیدونم! دیگه مخ ام قد نمیده! هر چی هم گفتین که شکر خدا یه خیری پیدا شده جواب داده. پس من تعطیل فعلا! مخصوصا که نه صبونه خوردم و نه ناهار! الان هم که اینجا چار و بیس دقه اس (از ایران چارساعت و نیم جلوتر!) شماها حالو میرین ناهار میخورین سر من بی کلاه می مونه!
حالو فعلا تا اینجو رو داشته باشین. راحت هم بیشینین به غیبت هاتون برسین تا من یه چرخی این دور و برها بزنم! اگه طلبید هم که خب برم خونه....
منم دلم ميخواد برم مالزي(كوآلا)واسه تفريح، شنيدم يه شهره بازي داره توپ.
پاسخ دادنحذفووی پنا بر خدا! تا من این کامنت رو تایپ کردم (بخون مقش!) و اومدم اینجا شد 111 تا کامنت!!! جل الخالق!!!
پاسخ دادنحذفبه رسم ادب و با اجازه از مدیر وبلاگ و اعضای آن
پاسخ دادنحذفاول سلام به دوستان صدر نشین
دوم سلام به مهمان شرق نشین
می دونم بی ربطه ولی حیفم میاد اینجا گفته نشه بعدش این ما و شما و بزم و ...
به مهندس موسوی و همه ی مهندسان به کسی نگو :
دوباره می سازمت وطن
اگر چه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو می زنم
اگر چه با استخوان خویش
روزت مبارک مهندس
دوستان من اينترنتم به مويي بنده!
پاسخ دادنحذفهر لحظه قطع ميشه؛ شانسي كامنت ميذارم.
به به مانیای منم که اومد!
پاسخ دادنحذفمنم احتمالا میرم ناهار وبرمی گردم ببینم چه خبرشده؟
ببخشيد منم سلام به همه اعضا
پاسخ دادنحذفمعمار آريايي منم اين چند تا مصرع از اين شعرو كه داريوش مي خونه رو دوست دارم البته فقط همينايي كه نوشتيرو!
اینم اگه نگم قبل از رفتنم می میرم!!
پاسخ دادنحذفبه این م.پارسا و میچیکو بگین الکی دلشون واسه این عشقولی سرتق نسوزه! این بشر بجز من 3 تا زن داره! (کم زرنگ نیس بچه!) اگه از اونا نجات بیاد تازه یادش میفته منم هستم! (1. کتاب 2. لپ تاپ 3. پروژه) البته صادق بود بچه! همون موقع عقد هم توی محضر به همه گفت که سه تا زن داره!(البته اون موقع دوتا داشت! پروژه نداشت هنوز!)
حالو من یه بار غذا سوزوندما! هی بیاین بزنین توو ذوقم!
بعدتر هم: کیه که ببینه من طفلک صبحا یه ساعت زودتر پامیشم برا آقا ناهار می پخم میدم ببره دانشگاه که خدای نکرده غذای مالایی نخوره و دوست نداشته باشه! حالا هی برا اون دل بسوزونین! ببینم من کمبود محبت میگیرم دق کنم یا نه! بعد اگه سرطان دق گرفتم نگین عاملش چی بود! اینا! همینه آقا! همــــــــــــــــــــین!!!
بازم سلام
پاسخ دادنحذفمن بودمااااااااااااا فقط لال شده بودم
یعنی همه نظرات و میدیدم فقط نمیتونستم جواب بدم ....
اتفاقا میخواستم بگم مانیا صبحای زود بیدارمیشه برای عشقولی ناهار درست می کنه ها! یادم رفت.
پاسخ دادنحذفاولاً دم عشقولی گرم که سه تا زنو تحمل می کنه
پاسخ دادنحذفدوماً من از اینجا از خاله مانیا می خوام که تو پستاش به 45 تا پست قبلیش لینک نده آخه نه اینکه ما جامعه ی احمقان که داریم درس می خونیم وقت نداریم، وقتی بخوایم یه پست یه خطیش رو بخونیم یه ربع طول می کشه.
در ضمن فکر نکنین من الان اینجا ام یعنی از مدرسه اخراج شدم. من اومدم به قولم عمل کنم
اغلن چفدر متن ديشبت باحال بود واقعا حظ كردم با ظ بود؟؟حظو ميگم
پاسخ دادنحذفوای چه خبر میشه اینجا!!!
پاسخ دادنحذفپاشدم اومدم بیرون خونه!اونم کی؟؟من که حتی از گشنگی هم که بیمرم نمیرم بیرون آخه انقدر که بدم میاد!
حالو(کمال همنشین در من اثر کرده!!)هم اومدم کافی نت!!فکر کن!من!کافی نت!جل الخالق!
از دوستان هم میخوام که آقا یکم یواشتر بنویسید آخه چجوری اینهمه رو بخونیم!!
مانیا یه بار غذا سوزوندی؟!!
پاسخ دادنحذفیه ورق در میون که وبلاگت رو ورق میزنی یا قورمه سبزی سوزوندی یا قابلمه خالی !!1
هاهاهاهاهاهاها
@انار
پاسخ دادنحذفتازه پاشم سوزونده اونم با شیرکاکائو
یه خصوصیت آبجی مانیا رو بگم!!؟؟
پاسخ دادنحذفبا اجازه آبجیمون!
بیست و پنجم!
بیست و پنجم توی زندگی مانیا خیلی مهمه!
اینا همش از این فضولی های منه توی وبلاگ مانیا!
بیشتر آرشیوش رو خوندم!ببین آدم چقدر بیکار میتونه باشه و چقدر عاشقه نوشتن آبجیش!!
بچه ها معمار آريايي يه چيزي رو يادمون انداخت.امروز ديدم همه دارن كامنت ميذارن براي هم كه روز مهندس بر مير حسين مبارك بادا.
پاسخ دادنحذفمنم اين روز رو به خانم مهندساي اينجا به خصوص خانم مهندس مانيا و آقا پسراي مهندس تبريك مي گم و تبريك ويژه براي اون مهندس تنها و مظلوم
انار قورمه سبزي نمي سوزه،حواست جمع باشه توهين نكن.غذاي بهشتيه
پاسخ دادنحذفانارررر!!
پاسخ دادنحذفبی خیال بابا!!
بچه ام حواسش پرت شده حالا
تا یادم نرفته من بگم که وقتی مانیا میگه عامو من قند تو دلم آب میشه
پاسخ دادنحذفنمیدونم چرااا؟؟؟؟
اما به این یه کلمه تیک گرفتم
معمار آريايي (مهندسسسسسسسس) خيلي مخلصيم .;)
پاسخ دادنحذف@میچیکو
پاسخ دادنحذفگر نباشد بیکاری طرفدار نداشته باشد وبلاگی
تبلیغات
پاسخ دادنحذفبروبچ اگه فحشم نمیدید....
من توی وبلاگم یه سوال پرسیدم وقت کردید شماهم جواب بدید خوشحال میشم
برام یه جورایی مهم .....
بازم معذرت میخوام بحثو عوض کردم ....
ای بابا چیه ضعف های آبجی ما رو به رخش می کشید؟؟
پاسخ دادنحذفحالو یه 10-15 باری غذا سوزونده و 100-200 باری هم خودشو سوزونده!
راسی روز مهندس بر تمام مهندسان (خودمم میگما!!)مبارک!
جانم به فِـدای تو ای مهندس مظلوم.
ولی جدای از همه این حرفا ما خوب میدونیم که شما چه همسر فداکار و مهربان و دلسوزس هسین!!!
پاسخ دادنحذفقرار بود وبلاگ نقد کنیما!!
شد هندونه چیدن و زیر بغل گذاشتن.
ولی خداییشو بگم من مانیا و وبلاگش رو خیلی دوس دارم.به آقای عشقولی هم ارادت خاص داریم.همچنین به نادیا و مامان.
خود مانیا هست که ما رو شیفته کرده !!
مانیا بگیر اون هندونه اون وری رو ..در رفت از زیر بغلت..
و ما بسی خوشحال هستیم که توی این دنیای مجازی دوستای به این باحالی پیدا کردیم که با هم علاف باشیم !!!!!!!
@م.پارسا
پاسخ دادنحذفبه مهندسای آینده تبریک نمیگی؟آیکون یه مفیدی بسیار غمگین
به به!
پاسخ دادنحذفبرو بچز ما اینجارو مال خود کردن!
م.پارسا،معمار آریایی،میچیکو(که خودم باشم!)،بچه مفیدی!
شانس آوردید درد بی درمون گرفتمون هم سرش خیلی شلوغه وگرنه اومده بود!
@ همه
پاسخ دادنحذفبه به به به!!!
مي بينم كه تركونيديد !! 10 تا آنلاين و ..
@جديدي ها
خوش اومديد
@قاصدك
آبجي اين هدر خيلي باحال شد
@مانيا
دختر شيرازو خوش اومدي به "به كسي نگوووو"
خوشحاليم كه شما هم هستيد
@م پارسا
دمت گرم با طرحت م پارسا 4 ساهل از تهران
@همه 2
من با ديدن 125 كامنت اين پست احساس خطر مي كنم براي ركورد خودم !!(175)
نمي تونم قول بدم كه خودم رو نگه دارم !!(ديدم داريد نزديك ميشيد شايد زدم هك كردم اينجا رو هاااا)(آيكون يه فرشاد كوتوله)
ای بابا نه صاحاب این وبلاگ هست نه صاحاب وبلاگ نقد شونده(الان مثلا چقدر نقد شده!!)
پاسخ دادنحذفخاله قاصدک!
عمو زروان!
عمو نگاه!
عمو اغلن!
...
کجایین پس ؟؟
بابا آبرومون رفت جلوی مهمونا!
@فرشاد:
پاسخ دادنحذفدادا اون تولد تو که رکورد شیکوند چون فردی مثل من اونجا اومده بود!!(آیکون یه آدم خودشیفته!!)ولی غصه نخور تولد بعدید کامنتای تو رو میره رو 500 تا!رو من حساب کن.تا منو داری دادا غم نداشته باش!
در ضمن این مهمونی های اینجوری و حساب نمیکنیم!
خوبه!
راستی ســلام!
به م.پارسای عزیز
پاسخ دادنحذفما بیشتر مهندسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
عرض ارادت
به میچیکو
هی میچیکو ........... کلاسارو پیچیکو؟
به مفیدی
مهم نیست حتماً مهندس باشی مهم اینه مفید باشی
آقا اين دوتا رو هم معرفي كنم
پاسخ دادنحذفبچه مفيدي يه پسر باهوشه كه داره توي دبيرستان مفيد خر ميزنه.
معمار آريايي هم يه فوق ليسانس معماريه از دانشگاه تهران رتبش هم دورقمي بود دفاع پايان نامش همين شد 19 و نيم يعني مثلا باهوشه ولي مارمولكيه براي خودش
ميچيكو رو هم كه مي شناسيد.
@معمار آریایی:
پاسخ دادنحذفای بابا مهندس عذاب وجدان دارم شدید!
نیم نمره پرید!ولی فدای سره آبجی مانیا!(فکر کنم با این هندونه ها یه میوه تره بار بزنی بد نیست!!میتونی روی صادرات هم حساب کنی!!)
ساعت 11 که بیدار شدم از خواب از کابوس دانشگاه بیدار شدم!!!(من همچنان از پیچوندن کلاس و درس و مدرسه و دانشگاه میترسم!!!)
دوستان عزیز
پاسخ دادنحذف@صبا:(آیکون استرس)خوب مانیا سوزونده..به من چه!!.وگرنه من خودم عاشق قورمه سبزیم .الان هم دلم داره ضعف میره.
@رویا:نوشتم که از این به بعد حواسشو جمع کنه!!ما یه دوستی داشتیم تو خوابگاه..هر وقت بوی غذای سوخته بلند میشد میگفتیم مریم بدو غذات سوخت.تخصص گرفته بود در این زمینه.
@مهندس آریایی:روز مهندس برای همه مهندسها مبارکا باشه ..بسیار.و همینطور به اونایی که دوستشون مهندسه ...
.
.
تلفن کردن بچه ام تب کرده شدید...زنبیل منو جا به جا نکنین.دخترم رو ببرم دکتر ..یه سوپ سر پیاز براش بپزم و برگردم.
لعنت بر آنفلونزای خوکی که تا این بچه تب میکنه دچار رعشه میشم من.
@م.پارسا
پاسخ دادنحذفوظیفه ی من درمفید:
معلمین راهنمای عزیز هر دفعه منو می ذارن کنار یه خرخون که مثلاً درسم خوب شه.بنده خدا ایندفعه نفر اول دورمونو تا رتبه پنجاه کشوندم پایین.
بعد شما به من میگی خرخون!
--
پاسخ دادنحذفروز مهندس به مهندس هاي خودمون:
آبجي قاصدك ، عمو نگاه ، م پارسا
مهندس آينده الهام
و بقيه مهندس ها (اعتراف كنيد كي مهندسه !!)
و ميرحسين عزيز ، مهندس صفايي فراهاني و دي
ديگر مهندسيم مبارك مبارك
م.پارسا:
پاسخ دادنحذفخوب شد یادم انداختی یادم رفته بود بگم.
بابا مثلن از ما تعریف کردی دیگه!!
زدی ترکوندی مارو که!!داشتیم مارو آوردی جوجه کردی حالا هیچی، حداقل دیگه مرغمون نمیکردی دادا!
دمت گرم دیگه!
@فرشاد
پاسخ دادنحذفممنونم داداش گلم
ولی من فقط مدرکشو دارم ، زروان صدتای من مهندسه
به جون خودم
منم به همه مهندس ها و میرحسین تبریک میگم و امیدوارم هیچ مهندس یا غیر مهندسی به دلیل حق گویی در بند نباشه.
پاسخ دادنحذفمن هم بگی نگی مهندسم به لطف خدا
آقا فرشاد با این نظرت یعنی می خوای بی خیال کنکور شی.
پاسخ دادنحذف@همه
انگار همه رفتید ناهار.من تو خونه تنهایم برا منم ناهار بیارید
@فرشاد:
پاسخ دادنحذفدادا پس من چی!!؟؟؟
من میخوام! من میخوام!(آیکون یه آدم حسود!!)
قاصدک:
خاله این هدر خیلی قشنگ شده دمه شما بسیار گرم!
@انار:
آقا هی بحث قرمه سبزی رو میکشید وسط من هی گرسنه ام میشه!آخه نه صبحونه خوردم نه ناهار! در حال حاظر هم بسیار گشنه میباشم.آخه چرا این کافی نت ها غذا ندارن!دلم هم نمیاد که پاشم برم!مطالب از دستم بره!
@نقد مانيا
پاسخ دادنحذفبه نظر من كه مدت زياديس نيست وبلاگ مانيا رو مي خوانم . يك وبلاگ كاملا روزنگاري و شخصي نگاريست با يك نويسنده كاملا شوخ و يه تعبيري ساده و رك و راست و بي شيله پيله كه مي خواد احساسات ،عواطف و تجربه هايش رو با ديگران به اشتراك بگذاره كه تجربه نشون داده بعضي وقتها جنبه مخاطب كمتر از انتظاره .
به هر حال جودي ابت مالزي نشين. خيلي ساده مي نويسه كه بعضي وقتها اگر بخواهد حرف جدي و مهمي هم بزنه مخاطب زياد قبول نمي كنه.
به م.پارسا
پاسخ دادنحذفخب خب خوب معلوم شد
معلوم شد کیا سر کارن و از سر کارشون تو اینترنتن و به نحو احسنت ساعت کاریشونو ... که الان که وقت نماز و ناهاره مجبورن برن و ...اینجا خلوت شده
نکنید این کارارو ... بابا مثلاً امید ما به شماست
آقا چقدر بار علمی وبلاگ بالاستا!!
پاسخ دادنحذفجدا فکر کرده بودید به این مورد!!
همه یا مهندسن یا دوست دارن مهندس بشن!!
فقط میمونه م.پارسا!!البته اونم بزرگ میشه درس میخونه میشه مهندس!به شرطی که انقدر boog بازی نکنه!فدای تو م.پارسا!(ای گوگولی مگولی!ای آقا فریبز من!!)
@زوان
پاسخ دادنحذفعمو شرمنده . اعلام موضع نمي كني همينه ديگه
مهندس زوران هم مبارك
@ميچيكو
شما هم مبارك .. فقط خدايي نكرده جعلي نباشه مدركت ؟؟ مشكوكي آخه تو !!
@مفيدي
شما هم مهندس خيلي آينده
@معمار آریایی:
پاسخ دادنحذفمن قبلا هم این چیزا رو به اینا متذکر شده بودم!
دیگه اینترنت مفته دیگه دادا!مثل ما نیستن که با بدبختی باید بیان کافی نت بشینن!
این لامصب های شرکت لایز هم که این ADSL مارو نمیدن!
کاش هماهنگ میکردید یه روز که مانیاااا بتونه از اول تو بحث باشه ...
پاسخ دادنحذففکر کنم هم اینجااااااااااا حسابی داغ میشد هم کلی به مااا خوش میگذشت !!!!!
@انار توام عاشقشي؟؟آره خدايي اين غذا لا مصب چيه كه حرفشم ميشه آدم دلش قيلي بيلي ميره.
پاسخ دادنحذف@روژين من اومدم ديدم و نظرم دادم.
@فرشاد:
پاسخ دادنحذفای بابا!
تو هم دادا فرشاد!!؟؟داشتیم؟
من به سلامتی یک عدد مهندس کشاورزی گرایش مهندسی آب میباشم و به قول م.پارسا بسیار هم خوشحال میباشم!
راستی چرا مشکوک میزنم؟؟زود باش بگو!چرا!؟؟
جدیدا خیلی به من شک پیدا کردیا!!
آقایونی که سرکارن زود ناهارارو بخورین که می خوایم رکورد بزنیم
پاسخ دادنحذف@انار از اسمت خيلي خوشم مياد واسه همينم ميخوام نظرتو تو وبلاگ روژين بدونم؟؟
پاسخ دادنحذف@ روژین
پاسخ دادنحذفمسئول هماهنگی م.پارسا بوده . هر چه فریاد دارید بر سر م.پارسا بکشید ( ولی بلند داد نکشید بچه میترسه تشر هم کفایت می کنه )
مگه خوش نگذشته تا حالا ؟
@روژین:
پاسخ دادنحذفدمه شما گرم که به فقیر فقرا هم سری زدید!
نه بابا ما توی محلمون تَـقیّـه میکنیم!
مثلن باهاشون میریم حماسه 9 دی رو میسازیم(البته از این کاره خود بسیار پشیمان میباشیم!!)
@صباااا جوون
پاسخ دادنحذفملسی خاله صبااا عسیسم
@ همه بچه هاااا
پاسخ دادنحذفبحث غذااااا تموم بشه لطفااااا
بابا من تا برسم خونه ساعت 5/3 همیشه اونموقع ناهار میخووررررم
بقیه با ما همدردی کنن
ناهار همه دیر بخورن
سلام علیکم علی اهل الهندونه فروشی!
پاسخ دادنحذفما به سلومت رسیدیم خونه! و می بینم که بسی اینجا بازم ترکیده! یعنی یه ساعت داشتم میخوندم چی به چیه یا کی به کیه!
بعد یه چی بگم! عاموووووو! من که قورمه سبزی نسوزوندم که! چرو الکی حرف میذارین توو دهن ملت؟ بابا من خورشت کرفس سوزوندم! اونم یه بار! یه بار هم لوبیا سوزوندم! دوبار هم سیب زمینی! تموم شد رفت! حالو هی انگشت بکنین توو چیش من بدبخ!
بعد ها! روز مهندسه؟ به خاطر همین هندونه بازی من رو گذاشتین امروز؟ تنکیوووو بابا! تنکیو!
روز همتون هم مبارک باشه. ایزاً اون مهندس تر هاش!
دیگه چیز قابل ذکری نبید!
فقط عرضم به خدمت فرشاد خان که:
کاکو این کجاش نقد بود؟ تو هم هندونه بازی؟
@آبجی مانیا:
پاسخ دادنحذفسلام بر تو ای مالزی نشین تازه رسیده به منزل!
هندونه ها رو تحویل بگیر!اینجا و اینجا رو هم امضا کنید و بنویسید که تحویل اینجانب مانیا از مالزی شد!!
******* اين وبلاگ تا ثانيه هايي ديگر هك خواهد شد *******
پاسخ دادنحذفهر كسي از اين به بعد كاممت بگذذاره زنداني ميكنيماا ،مي كشيم .. زندانمون هم ...
@روژين
پاسخ دادنحذفخواهش ميكنم خاله
من رفتم نانار مامانمون ول كن نيست انگاري رو repeat گذاشتيش!! فعلا
گشنمه ...خدا...
پاسخ دادنحذفمن چقدر بدبختم!!!(شوخی کردم جدی نگیرید!البته چرا راستی راستی گشنمه!)
فرشاد خان کجائید که ببینید خاله مانیااااااااااااا جووون رکورد شمارا تا چند ثانیه دیگر میزند.....
پاسخ دادنحذفبیبیب هوراااااااااا
بیبیب هوراااااااااااا
@فرشاد
پاسخ دادنحذفبه منِ بینوا رحم کنین!!
:D
@فرشاد:
پاسخ دادنحذفگفتم که غصه نخور دادا!!
این مهمونیایی که ملت از همه جا میان اینجا حساب نیست!خوبه؟؟غصه نخور!!ای بابا چرا گریه میکنی؟؟نارحت نشو!!نازی نازی !!
@بريد ديگه
پاسخ دادنحذفبريد ناهار همه
بريد نماز !!!
بريد . بريد
تعطيل شد .. تموم شد بريد ديكه !!! اي بابا و
زنگ مي زنم پليس اااا
ماااااانیااااا جوونم ناهار خوردی ؟؟؟؟
پاسخ دادنحذفالان باید سیر باشی میخوااای انرژی مصرف کنیااااا
ای بابا چقدر هی ناهار ناهار میکنید آخه!!
پاسخ دادنحذففکر من بیچاره رو هم بکنید که ناهار نداره!!
گشنمه....!!!
یه سوال فنی!
پاسخ دادنحذفاین 12 نفری که این کنار زده شده چرا بیکارن؟؟
(مثل مداح های توی هیئت ها!)آقا/خانم مانیا بیننده نمیخواد آقا گریه کن میخواد چیز...ببخشید!مانیا نظر دهنده میخواد!!
ای بابا!
پاسخ دادنحذفهمش که شد میچیکو!
دیگه من روم نمیشه کامنت بزارم(بذارم؟؟قابل توجه م.پارسا!)یخورده هم شما کامنت بذارید(بزارید؟؟)!!
کاش حرفها خودشون میومدن و خود به خود هم آروم و سبک میشد آدم
پاسخ دادنحذفخوشحال میشم سر بزنی به وبلاگ من هم
@میچیکو
پاسخ دادنحذفنگاه که رفته ناهار
من هم الان دارم می رم
جاتون جالی توی ناهار خوری موزیک گذاشتن باصفا شده
من رفتم بااجازه
خودمونیم بینمون هم که غریبه نیست!!!
پاسخ دادنحذفرو نیست که سنگه پا قزوینه!
یاد خاله الهام تازه دانشجو افتادم!!!
یادش بخیر آدم خوبی بود بنده ی خدا!
حیف که اونم دانشجو شد و از راه بدر شد!!
ميچيكو - مفيدي و ..
پاسخ دادنحذفيه پاكت سانديس مي دم بريم تو پست تولد من كامنت بنويسيم الكي !!
@همه
من الان شكست خورد ركوردم ؟؟؟@!!
(آيكون يه انحصار طلب اقتدارگرا)
@قاصدک:
پاسخ دادنحذفخیلی نامردی خاله!من میگم گشنمه حالا همتون باهم لج کنین !
حالا که اینطور شد من میرم ساندویچی!!!
فعلا!بای بای!
مدیون هرکی اینجا نظر بذاره!!
@همه
پاسخ دادنحذفحالا كه اينطور شد ببينيد واسه تولد 19 ام »مشتي رند را سيم مي دهم« بعد ميام اينحا 4 رفمي كامنت مي كنم@@
من دارم از گشنگی می میرم بعد خاله قاصدک رفته داره غذای همراه با موزیک می خوره.آیکون یک مفیدی که می خواد همه رو بزنه.
پاسخ دادنحذف@م.پارسا
ما رو شیر کردی خودت پیچوندی رفتی.
هي گفتم صب زود بياما،آخرشم اينطوري شد،جا موندم.
پاسخ دادنحذفمن از اينجا با وبلاگ مانياي عزيز آشنا شدم و تقريبا نوشته هاي چند ماه اخيرشو خوندم.و خيلي لذت بردم از يكرنگي و صميميت حرفاش.
همينطورم كه خودش گفته از روزمرگيهاش و هر چي دلش بخواد مينويسه.اما شيرين مينويسه و خيلي هم احترام ميذاره به مهموناش.خوب اين خيلي مهمه.يه چيز جالب اينكه بعضي كلمه هاي خارجكيو يا با تصوير نشون ميده يا مينويسه معنيشو و اين خيلي خوبه آدم چيزي ياد ميگيره .اعتماد به نفس هم داره كه يكي از مهمترين دلايل موفقيتشه،چون باعث ميشه خودش باشه.در ضمن كلاس ملاسم واسه كسي نميذاره و ادم اصلا معذب نميشه تو وبلاگش.
خلاصه كه ممنون از طرحتون كه منجر به بوك مارك شدن مالزي نشين در فايرفاكس ما شده است.
نکنه جای دیگه خبری مااا بی خبریم ؟؟؟؟؟؟
پاسخ دادنحذفپس کوشین ؟؟؟؟؟؟؟
مانیییییییییییییاااااااااااا جون دارین کم لطفی میکنیدااااااا
پاسخ دادنحذف@ م پارسا
2بروبچ....
کجائید مادر.....
@همه:
پاسخ دادنحذفآقا ما که نرفتیم ناهار بخوریم ولی هرکی ناهار خورده خیلی نامرده!
@مفیدی:
غم نداشته باش که منم ناهار نخوردم!همینن دیگه این مرفهان بی درد!!یکی مثل من و تو ناهار نداره بخوره بعد خاله قاصدک رفته با موزیک ملایم غذا میخوره!
@روژین:
پاسخ دادنحذفاینا همیشه ایطورین!
ییهویی همه با هم گم میشن!
فقط نمیدونم این 10 نفری آنلاینن چیکار میکنن!
آیا به من میخندن که انقدر بیکارم!!
بابا ركورد رو زدين
پاسخ دادنحذفحالا ما چندتا كار برامون پيش اومد رفتيم و بياييم خدا تا كامنت گذاشتين دمتون گرم
@میچیکو
پاسخ دادنحذفهمينجا داشتم غذا ميخورم،يهو كامنتتو كه ديدم لقمه خشك شد تو دهنم،هنوز دهنم پره،حالا چي كار كنم!
ما بریم یه تخم مرغ از همسایه پایینی بگیریم و یه کم روغن از همسایه بالایی و یه نیمرو بخوریم.
پاسخ دادنحذف@میچیکو
شما هم بیا قول می دم این یه تخم مرغ رو با هم بخوریم
به خدا ما هستيم
پاسخ دادنحذفهي مي خونيم ميايم تا پايين دوباره كامنت مياد دوباره بر مي گرديم بخونيم گفتم ديگه ولش كن بگم هستم
@نگاه:
پاسخ دادنحذفعمو ناهار خوردن هم شد کار!!!؟؟؟
که چندتا کار واستون پیش اومد؟؟
راستی میبینم که اصفهانی مثل اینکه رو دور افتادن و دارن همه رو تار و مار میکنن!
ذوب آهن تون که برد!
ایشالا سپاهان هم ببره!ما که بخیل نیستیم.بالاخره از ایران رفته دیگه و به اسم ایران بازی میکنه!
ولی کلن:
پــــــرســــپـــــولــــــیــــــس!!!!
ديگه لطفا شلوغ نكنيد مفيدي-ميچيكو يه ديقه آروم بشينيد
پاسخ دادنحذفمهموني براي خاله مانياست درباره اون بنويسيد.مردونه اگه انتقاد هم داريد بگيد.به هر حال از يه جاي وبلاگش خوشتون نمي ياد ديگه.
خيلي دوس دارم بدونم كامنت شماره 200 به كي ميفته!
پاسخ دادنحذف@میچیکو
پاسخ دادنحذفخاله بمیره واست
:(
برو بچ مااا تمااااااااااماااااااااا روز کاری را در خدمت شما بودیم
پاسخ دادنحذف@ مانیااااا خانووووم تایماا رو داشته باشن
من دیگه برم خونه
کار که نکردیم بریم برسیم خوونه ببینیم چه خبره؟؟؟؟
الان که برم 5/3 میرسمااااااااااااااا
خلاصه دیگه همین
بچه هاااااااا میدوون و خالی نکنید
بووووووس
200 به من افتاددددددددددددددد
پاسخ دادنحذف