شهریور ۲۱، ۱۳۸۹

خودت دردی و درمان نیز هم....

این روزها خندیدن با تو شد دلیل گریه هایم
بازم شکر که دستمال را تو به دستم دادی

۵ نظر:

  1. من از این پست صد تا برداشت کردم ...
    از اشک شوق و خنده ی تلخ و گریه ی غم و انواع دیگر خنده و گریه بگیر تا برداشت زمانی از پست : ماضی بعید یا ماضی استمراری یا گذشته ی دور یا ... و چیزهای دیگه ...

    انطباق عنوان با جمله خوبه
    پست قشنگیه ...

    پاسخ دادنحذف
  2. گرچه گریه های گاه گاه من
    آب می دهد درخت درد را
    برق آه بی گناه من
    ذوب می کند
    سد صخره های سخت درد را
    فکر می کنم
    عاقبت هجوم ناگهان عشق
    فتح می کند
    پایتخت درد را ...

    راستی نمی دونم این تلخی ِ پستهای آخرت ...

    پاسخ دادنحذف
  3. یعنی گریه شوق؟
    اگه این طوری باشه خیلی خوبه

    پاسخ دادنحذف
  4. معمار آریایی@
    مرسی از کامنت قشنگت .....

    نمی دونم چرا تلخ؟؟...

    رضا@
    نه از شوق نبود حرف من

    پاسخ دادنحذف
  5. دستمالو می زدی تو سرش اشکو در آورده :دی

    شوخی بود، قشنگه.... این که دستمالو می ده قشنگه!
    عنوان هم خوبه

    پاسخ دادنحذف