@ الهام پس چرا لایک زدی اگه نفهمیدی؟ :)) برای بار سوم عوضش کردم زیادی پیچیده شده بود.فهمیدنش علاوه بر داستان شیرین و فرهاد و همراه اول و عشق و عرفان وقت هم می خواست که تو وب نایابه.الان فکر کنم ساده تر شده باشه @ بهانه احسنت ولی خودم فکر میکردم تابلوتر از اونه که راجع بهش سوال کنی :)
@ زروان لایک رو واسه این زدم ، چون می دونستم ویرایشش می کنی ، اونوقت محشر می شه ، گفتم با این اینترنت ذغالی نخوام یه بار دیگه برم تو گودر لایک بزنم !!!! :D
درباره همراه اول هم راستش رو بخوای اصلا به ذهنم خطور هم نکرد ، حتی وقتی "بهانه" گفت هم یک ذره فکر نمی کردم که واقعا قصدت این بوده که یه شباهتی ایجاد کنی !!!
@ معمار آریائی و بهانه من می خواستم سیر تحول فرهاد به عنوان یک عاشق رو بگم.که اول فکر می کنه معشوقی که بشه بهش دل بست وجود نداره بعد در آخر می بینه که عاشقی وجود نداره و همش معشوقه اگه قسمت دومش رو حذف کنم قشنگ تر میشه ولی معنای مد نظر من رو نمی رسونه
@ م.پارسا متنم اولش این معنا رو می رسوند قسمت دومش این بود هیچ کس فرهاد نیست فرهاد آخر یعنی شیرین هست ولی فرهاد نیست . یا به معنای فیزیکی نیست یا اینکه هویتش در شیرین ادغام شده بهانه و معمار آریائی گفتند قسمت دومش رو حذف کن گفتم چشم از بس حرف گوش کنم من @ قاصدک خاله نظر من هم به نظر شما نزدیک تره ولی چهاربار ویرایشش کردم تا حالا . دیگه روم نمیشه عوضش کنم
سلام.اول بگم که من این پست رو از اولِ اولش دنبال کردم یعنی از وقتی که یه دونه کامنت هم نداشت اما چون نفهمیدم نظری ندادم اما با دقت و تامل زمانی که دو سه کامنت گذاشته بودن دقیقا برداشتی رو کردم که نویسنده بعدا توضیح داد اما بازم این اعتماد به نفس لعنتی نزاشت نظر بدم و گفتم نکنه منظور نویسنده یه چیز دیگه باشه و من ضایع بشم!حالا فکر کنم آخرین نفریم که می کامنتم...خیلی جالب بود و یه جوری بود که در نگاه اول هم متوجه نمیشدی و نیاز داشت چلنج فکری داشته باشی و همین باعث جذابیتش می شد.چون از اول خوندم به نظر من اون اولی خیلی بهتر بود چون به نظر نویسنده دقیقا سیر یک عشق را نشان می داد و الان به نظرم مقصودش کاملا عوض شده.. ببخشید پر حرفی کردم.
اول بگم که نمیدونم چه جوری بوده پست قبل از ویرایش ولی الان که خوب و قشنگه و من خوشم اومد. دوم هم این کامنت رو بیشتر به خاطر اینکه سمانه گفته بود احتمالا نفر آخره گذاشتم!
@ سمانه با نظر دادنت خوشحالمون می کنی همش تقصیر این بهانه و معمار بود من هم ویرایش اولی رو بیشتر دوست داشتم اینجوری دیگه جنبه عاشقانه نداره اگر چه درکش ساده تره @ میچیکو خدا رو شکر حداقل تو خوشت اومده
@ فرناز درست میگی بالاخره نوشته ها هم مثل آدم ها اوج و فرود دارن .یک مقدار سرم شلوغ بوده سعی می کنم نوشته هام از این کسالت دربیان بهشون مولتی مینرال و مولتی ویتامین میدم حالشون خوب شه :)
ویرایش پذیرفته می شود :)
پاسخ دادنحذفراستش من درست و حسابی نفهمیدم چی می خواستین بگین در قالب این پست !
پاسخ دادنحذفهمراه اول؟؟
پاسخ دادنحذف@ الهام
پاسخ دادنحذفپس چرا لایک زدی اگه نفهمیدی؟ :))
برای بار سوم عوضش کردم زیادی پیچیده شده بود.فهمیدنش علاوه بر داستان شیرین و فرهاد و همراه اول و عشق و عرفان وقت هم می خواست که تو وب نایابه.الان فکر کنم ساده تر شده باشه
@ بهانه
احسنت ولی خودم فکر میکردم تابلوتر از اونه که راجع بهش سوال کنی :)
@ زروان
پاسخ دادنحذفلایک رو واسه این زدم ، چون می دونستم ویرایشش می کنی ، اونوقت محشر می شه ، گفتم با این اینترنت ذغالی نخوام یه بار دیگه برم تو گودر لایک بزنم !!!!
:D
درباره همراه اول هم راستش رو بخوای اصلا به ذهنم خطور هم نکرد ، حتی وقتی "بهانه" گفت هم یک ذره فکر نمی کردم که واقعا قصدت این بوده که یه شباهتی ایجاد کنی !!!
الان که فهمیدم قضیه همراه اول رو ، به این نتیجه رسیدم که خیلی بامزه هست ، چرا همون اول نفهمیدم ، برام سواله !!!!
پاسخ دادنحذف@ الهام
پاسخ دادنحذفاشکال از فرستنده است به گیرنده های خود دست نزنید ;)
دوباره برش گردوندم به ورژن قبلش از قبلی بیشتر خوشم میومد. آیکوم یک آدم مذبذب
به نظرم قسمت اول کفایت می کنه :
پاسخ دادنحذفهیچ کس شیرین نیست
فرهاد اول ...
منم با نظر معمار موافقم
پاسخ دادنحذفقسمت اول کفایت میکنه
@ معمار آریائی و بهانه
پاسخ دادنحذفمن می خواستم سیر تحول فرهاد به عنوان یک عاشق رو بگم.که اول فکر می کنه معشوقی که بشه بهش دل بست وجود نداره بعد در آخر می بینه که عاشقی وجود نداره و همش معشوقه اگه قسمت دومش رو حذف کنم قشنگ تر میشه ولی معنای مد نظر من رو نمی رسونه
منظورتون رو سخت میرسونه
پاسخ دادنحذفچون حرف بهانه حجته پس به پیشنهاد مشترک بهانه و معمار عمل کردم. این دیگه آخرین تغییر بود. خدا هیچ پستی رو بدون لایک نذاره :))))
پاسخ دادنحذفیعنی اولش چه شکلی بوده پست؟!!
پاسخ دادنحذفاتفاقا من معتقدم همه بالقوه شیرین هستن
پاسخ دادنحذفاگر فرهادی باشه
نمیدونم اولش چطوری نوشته بودی این جمله رو
پاسخ دادنحذفولی الان که می بینم شاید اگه دوتا جمله رو جابجا می کردی بهتر بود
:)
@ م.پارسا
پاسخ دادنحذفمتنم اولش این معنا رو می رسوند قسمت دومش این بود
هیچ کس فرهاد نیست
فرهاد آخر
یعنی شیرین هست ولی فرهاد نیست . یا به معنای فیزیکی نیست یا اینکه هویتش در شیرین ادغام شده
بهانه و معمار آریائی گفتند قسمت دومش رو حذف کن گفتم چشم از بس حرف گوش کنم من
@ قاصدک
خاله نظر من هم به نظر شما نزدیک تره ولی چهاربار ویرایشش کردم تا حالا . دیگه روم نمیشه عوضش کنم
سلام.اول بگم که من این پست رو از اولِ اولش دنبال کردم یعنی از وقتی که یه دونه کامنت هم نداشت اما چون نفهمیدم نظری ندادم اما با دقت و تامل زمانی که دو سه کامنت گذاشته بودن دقیقا برداشتی رو کردم که نویسنده بعدا توضیح داد اما بازم این اعتماد به نفس لعنتی نزاشت نظر بدم و گفتم نکنه منظور نویسنده یه چیز دیگه باشه و من ضایع بشم!حالا فکر کنم آخرین نفریم که می کامنتم...خیلی جالب بود و یه جوری بود که در نگاه اول هم متوجه نمیشدی و نیاز داشت چلنج فکری داشته باشی و همین باعث جذابیتش می شد.چون از اول خوندم به نظر من اون اولی خیلی بهتر بود چون به نظر نویسنده دقیقا سیر یک عشق را نشان می داد و الان به نظرم مقصودش کاملا عوض شده..
پاسخ دادنحذفببخشید پر حرفی کردم.
اول بگم که نمیدونم چه جوری بوده پست قبل از ویرایش ولی الان که خوب و قشنگه و من خوشم اومد.
پاسخ دادنحذفدوم هم این کامنت رو بیشتر به خاطر اینکه سمانه گفته بود احتمالا نفر آخره گذاشتم!
ای بابا...!
پاسخ دادنحذف@ سمانه
پاسخ دادنحذفبا نظر دادنت خوشحالمون می کنی همش تقصیر این بهانه و معمار بود من هم ویرایش اولی رو بیشتر دوست داشتم اینجوری دیگه جنبه عاشقانه نداره اگر چه درکش ساده تره
@ میچیکو
خدا رو شکر حداقل تو خوشت اومده
آمدیم بگوییم ، زروان کسل است انگار
پاسخ دادنحذفنوشته هایش کسل شده اند
نمی گم بد شدن ، نه ، احساس خستگی داره توشون
@ فرناز
پاسخ دادنحذفدرست میگی بالاخره نوشته ها هم مثل آدم ها اوج و فرود دارن .یک مقدار سرم شلوغ بوده سعی می کنم نوشته هام از این کسالت دربیان بهشون مولتی مینرال و مولتی ویتامین میدم حالشون خوب شه :)
خدا رو شکر
پاسخ دادنحذفایشالا همیشه خوب و خوش و سلامت و شاد باشی