اردیبهشت ۱۴، ۱۳۸۹

برادر ِ مرگ


ترسیدن از تو حماقت است
نترسیدن از تو دیوانگی


۱۴ نظر:

  1. نمی دونم چرا به شدت درکش می کنم

    پاسخ دادنحذف
  2. نمی دونم چرا به شدت درکش نمی کنم

    پاسخ دادنحذف
  3. نمي دونم چرا به شدت داره دركم ميكنه

    پاسخ دادنحذف
  4. نمي دونم چرا به شدت داره دركم نميكنه

    پاسخ دادنحذف
  5. نمی دونم چرا به شدت درک همه تون مهم شد برام

    پاسخ دادنحذف
  6. تو رو خدا من یه ساعت جریمه شم؟
    =)))))
    کامنتاشونو
    یعنی منتظر سوژه ن .. دبوانه ها

    پاسخ دادنحذف
  7. نمی دونم چرا به شدت نمیدونم من درک نمی کنم؟ درک نمی کنه؟ درک کرده؟من درکش کردم؟ ما درک کردیم؟درک......

    پاسخ دادنحذف
  8. خیلی خودمو کنترل کردم که کامنتم این شد
    خیلی سخت بود لامصب
    با دستام موهامو کندم
    هی انگشتام میرف که یه چیز دیگه تایپ کنم
    خب نامردا زود میان از این کامنتا میزارین فکر ما بدبختا رو هم بکنین این آخر میایم بی تربیتیاش گیر ما می اوفته...اه
    ما هم که لامصب خوش دهن!!!!

    پاسخ دادنحذف
  9. @زروان
    پست خوبی ها خاله
    ولی آدم نمیدونه چی باید بگه !

    پاسخ دادنحذف
  10. نمیدونم چرا به شدت با رضا موافقم!!
    ولی یه جورایی نمیدونم چرا احساس میکنم که درک میکنم!

    پاسخ دادنحذف
  11. @ رضا
    عمو خودتو کنترل کن دیگه این قدر به شدت هم خوب نیست واسه سلامتی مضره . یک روزنامه پول بخون اعصابت آروم بشه بعد کامنت بذار :)))
    @ قاصدک
    این که بد نیست
    @ بهانه
    به سراغ من اگر می آئید
    به شدت کامنت نگذارید
    مبادا که ترک بردارد چینی نازک مینیمال های من

    پاسخ دادنحذف
  12. @زروان

    گفته هايت در حد ادراك ماها نيست
    نمره ات هم چون هميشه نوزده يا بيست

    :))))))))))

    پاسخ دادنحذف
  13. @ رهگذر
    هر دوش برادر
    @ نگاه
    لطف داری .ادراک شما در عرش سیر میکنه گفته های ما در سطح خاک مونده . طبیعیه که ادارک من در حد ادراک شما نباشه ما کجا و شما خوبان کجا :)

    پاسخ دادنحذف