اردیبهشت ۱۹، ۱۳۸۹

گُم

حسودی می کنم به رودخانه ، به دریا
و به هر چیز سیالی که ممکن است از سر شانه هایت شُرّه کند

اردیبهشت ۱۳، ۱۳۸۹

در اين نزديكي

دنيا چه بزرگ است وقتي مي‌شماري:آدم‌ها و فاصله‌ها را
اما عجيب كوچك است هنگامي كه آن سوي اين اعداد
كسي به انتظارت نشسته باشد،‌ در فاصله‌اي كه تنها به اندازه يك دنياست

آخرین خطوط

حالا هم که می‌روی ... خواهم ماند در پس سکوتی هزار ساله ...
در پشت همان نگاه خشک فروخورده همیشه ام ...

اردیبهشت ۱۲، ۱۳۸۹

دل تنگي

گاهي دلم بي‌تاب آدم‌هايي‌ست كه پاك‌دامن نيستند
اما دامانشان امن‌ترين پناهگاه دنياست

اردیبهشت ۱۱، ۱۳۸۹

به بهانه روز معلم

یک شاگرد میداند برای کدام معلمش دلتنگ شده،
ولی هیچ معلمی نمیداند
کدامیک از شاگردانش دلتنگش هستند...

روز كارگر!

وقتي به مناسبت روز كارگر در كارخانه شيريني پخش مي شود
احساس گوسفندي را دارم كه كاسه اي آب جلويش گرفته اند