آبان ۰۴، ۱۳۸۸

می آئی ؟؟؟


چه قدر دزديدن نگاه
از چشمان تو لذت بخش است

گويي
تيله اي از چشمم به دلم مي افتد

بانو !
با مردي که تيله هاي بسيار دارد

مي آيي؟


پی نوشت : تقدیم به همراه ترین بانوی دنیا

علي كمياب - December 19, 2007

۳۰ نظر:

  1. بابا کمیاب ! یزید !
    بزار نیم ساعت از پست ما بگذره بعد.

    کلی به مغزم فشار اوردم بابا

    پاسخ دادنحذف
  2. اي خداااااا
    اينجا چه خبره ؟
    من الان دارم موهامو مي كنم
    :دي
    كمياب پس ليبلت كو ؟

    پاسخ دادنحذف
  3. سرعت آپلود ها میلاد خوبه

    کلی آدم تو فیس بوک میخونن اینارو

    اونجا خیلی طرفدار داره

    پاسخ دادنحذف
  4. ببین قاصدک تو اگه رییس جمهور بشی روی احمدی نژادو سفید میکنی با این مدیریتت
    D:

    پاسخ دادنحذف
  5. ما کارمون نقص نداره آبجی قاصدک

    لیبل هم زدیم

    پاسخ دادنحذف
  6. خب عزیز من! برادر من!!ایکه!! خب او که شما ببینی! عرض کنم به خدمت شما که!ایکه درس نیس!من دیگه نظر نمیدم!
    چقد شد خانم پورحسین(قاصدک)!!

    پاسخ دادنحذف
  7. بمیری رضا

    خانم پور حسین خدااااااااااااا بود

    زدم زیر خنده اینجا

    پاسخ دادنحذف
  8. @ميلاد و رضا

    جفتتون بميرين
    =))

    پاسخ دادنحذف
  9. حاج رضا این خانم رو خوب اومدی

    محل کار ما که همه من رو نگاه کردن

    پاسخ دادنحذف
  10. @ميلاد
    من رو با ا.ن مقايسه نكن هاااا!

    D:

    پاسخ دادنحذف
  11. نه آخه تو در جریان نیستی. برو ایمیلتو چک کن تا بیای توی جریان

    پاسخ دادنحذف
  12. کی چی کجا؟؟
    منم برم میلم رو چک کنم؟؟

    پاسخ دادنحذف
  13. قشنگ نوشته بودی علی


    بانو مرا دریاب

    پاسخ دادنحذف
  14. یاد شعرای احمد رضا احمدی افتادم


    ر کمین اندوه هستم
    بانو
    مرا دریاب
    به خانه ببر
    گلی را فراموش کرده ام
    که بر چهره ام نمی تابید
    زخم های من دهان گشوده اند
    همه ی روزگار پر، از
    اندوه بود
    بانو مرا
    قطره قطره دریاب
    در این خانه
    جای سخن نیست
    زبان بستم
    عمری گذشت
    مرا از این خانه
    به باغ ببر
    سرنوشت من
    به بدگمانی
    به خوناب دل
    خاموشی لب
    اشک های من بسته
    بر صورت من است
    هیچکس یورش دل را
    در خانه ندید
    بانو
    من به خانه آمدم
    و دیدم
    که عشق چگونه
    فرو می ریزد
    و قلب در اوج
    رها می شود
    و بر کف باغچه می ریزد
    بانو مرا دریاب
    ما شب چراغ نبودیم
    ما در شب باختیم

    پاسخ دادنحذف
  15. هنوز نوشته میلاد رو هضمنکرده یکی دیگه می نویسید خب مجالی بدید به من مخاطب

    پاسخ دادنحذف
  16. @ميلاد
    مگه ميل زدي ؟
    با كي هستي الان تو؟
    يه ندايي بده بابا

    پاسخ دادنحذف
  17. نشانه خوان @
    اینا میخوان منو دغ بدن

    ایمیلتو بده تا تو هم بیای در جریان

    پاسخ دادنحذف
  18. قاصدک @
    آره بابا با خودتم برو چک کن

    پاسخ دادنحذف
  19. نیومد من منتظرم

    پاسخ دادنحذف
  20. دق درسته ، نه دغ !
    دقت كن ميلاد

    پاسخ دادنحذف
  21. من حس مي كنم قاصدك جان خيلي حرص مي خوره ... يكم مراعاتش رو بكنيد

    پاسخ دادنحذف
  22. اونوخ اینجا باید نظر داد درباره پست یا باید دعوا گرفت!؟!؟
    نمیشه دعواهارو جای دیگه ای گرفت!؟

    قاصدک@
    واقعا داری موهاتو میکنی!؟!؟
    هنوز دو هفته هم که نشده!!

    پاسخ دادنحذف
  23. ***

    گفتی فیس بوکو کردی کبابم !!!

    می گم حالا که اینجا همه عشقولانه می نویسن ، تکلیف بر و بچ مجـــرد چی می شه ؟؟؟؟
    دی دی دی








    ***
    Elham
    ***

    پاسخ دادنحذف
  24. دل ام هرّی ریخت
    عالی بود علی، عــــــــــالی

    پاسخ دادنحذف
  25. واقعا قشنگ بود... دل نوشته زیبایی بود

    پاسخ دادنحذف
  26. @همه

    نگران نباشيد
    من حالم خوبه

    D:

    پاسخ دادنحذف
  27. اينجا چه خبره ؟ چقدر شير تو شير شده اينجا . مهلت نفس كشيدن به همديگه نمي دن . دست كم بذار كلمات اين پست قبلي خشك بشه بعد پست جديد آپ كنيد . قاصدك هم از من انتظار داره توي فضاي خشن مطلب آپ كنم . خواهرم ببين چه بكش بكشي راه افتاده اينجا . ميلاد از يه طرف . كمياب از طرهف . راپورت چي و نشانه خوان و .. هم بماند كه چه ها نمي كنند !!!!(لول ) ه

    پاسخ دادنحذف