فروردین ۱۵، ۱۳۸۹

حق خوری


حق به سادگی خورده می شود
ولی هضمش دشوار است


۳۸ نظر:

  1. ما یه چند تایی دیدیم که خوردن و راحت هم هضم کردن و گوشت شد به تنشون کامل.چاق هم شدن و رفت پی کارش.

    پاسخحذف
  2. آن گوشت ها موقتیه عمو رضا . بعدا چنان دل دردی بگیرند که زمینو گاز بزنند . شب دراز است و قلندر بیدار 

    پاسخحذف
  3. راهی هست که بشه حق رو از حلقوم طرف کشید بیرون ؟
    آخه میگن حق گرفتنیست !

    پاسخحذف
  4. من به این نتیجه رسیدم.البته تجربیه و محدود به چند مورد. کسایی که اعتقاد دارن مال مردم از گلوشون پایین نمیره و اینجور چیزا وقتی مال مردم رو به نحوی بگیرن حتمن از هزار جاشون در میاد.خیلی زود.
    ولی اونایی که اصلا اینجور چیزا به هیچ جاشون نیس میخورن.گرد و قلمبه میشن و حالشو میبرن.کیفشو میکنن.اصلا هم مشکلی پیش نمیاد واسشون.

    پاسخحذف
  5. @ قاصدک
    راه که زیاد هست . ولی اگه آدم نذاره حقش رو بخورن ساده تر از اینه که بخواد از حلقوم طرف بکشه بیرون .ما هم نکشیم خاله خدا خودش می کشه بیرون.
    حق هم گرفتنیست ، هم دادنیست ، هم خورد نیست ؛ هم کشتنیست ؛و ....

    ممنون لطف شماست

    پاسخحذف
  6. @میچیکو
    کجایی خاله ؟
    بدو بیا
    دلم گرفت :(
    به جون خاله دیگه سر به سرت نمیذارم

    پاسخحذف
  7. عمو رضا این حرفی که میگی درسته ولی کامل نیست . آنهایی که اهل حق خوری نیستند تا حق خوری می کنند زود تاوانش رو میدند تا بفهمند که نباید حق خوری کرد ولی آنهایی که به حق خوری عادت کردند، جوری تاوانش رو پس می دن که نه خودشون و نه هیچ کس دیگه نمی فهمه که دارن تاوان چی رو پس میدن و دردشون هم به همون اندازه شدیدتره .

    پاسخحذف
  8. @عمورضا و زروان
    یه چیزی می خوام بگم البته هیچ ربطی به پست نداره
    یکی از مدیرا شرکت ما که البته همشهری نگاه هم هست و فوق العاده بامزه و شوخ طبع
    امروز اومده میگه والا اینجور که اینا مطرح کردن امسال سال خره
    ببر با کار مضاعف = خر
    :))))
    مردم از خنده من

    پاسخحذف
  9. @زروان
    دقیقا منظورم همین بود.خوب گرفتی.
    فقط نتیجه نهایی منوط به وجود روز حسابه

    پاسخحذف
  10. @ قاصدک
    دخترم فکر نمی کنی یه کم عقب تشریف دارین؟ این حرف مال روز دوم سوم عیده نه روز پونزدهم

    پاسخحذف
  11. @عمورضا
    اتفاقا میدونم عمو
    حتی اس ام اس اش! رو هم دیدم
    ولی به خدا باید ببینی چطوری تعریف می کنه
    حرف که می زنه من می میرم از خنده
    یه بار توی ناهار خوری داشتم می مردم از دستش

    پاسخحذف
  12. راستی بچه های به کسی نگو کجا رفتن؟ هنوز موندن تو تعطیلات؟

    پاسخحذف
  13. نه عمو رضا ما الان سكوت كرديم.هستيم
    بهتره شما هم سكوت كني
    فعلا مديره داره ميگه و مديره اينجا داره ريسه ميره.نگاهم كه چون همشهريه هيچي نميگه.
    (ايكون يه حسود)

    پاسخحذف
  14. @ رضا
    سال قبل هم بیشتر از این نبودیم عمو .الهام که دانشگاهه . فرشاد که داره واسه دانشگاه می خونه . ماندالایز که دیال آپی و دو ماه دیگه داره میره سربازی بقیه هم فقط گهگاه سر می زنند .خودمون هفت هشت نفریم فعلا :(
    @پارسا
    بابا روزه سکوت بگیر ! بابا غبطه خور ! بابا آیکون دار !

    پاسخحذف
  15. @زروان
    خاله هم که از بس همیشه هست دیگه تحویل گرفته نمیشه !
    :))

    پاسخحذف
  16. یه سوال ،
    اگه بخواییم نویسنده ی فعال بپذیریم باید چی کنیم ؟!
    :)

    پاسخحذف
  17. @ قاصدک
    شما که جای خود دارید . جدا نویسنده فعال می خواهید ؟ فعال از نظر کامنت یا پست ؟

    پاسخحذف
  18. @زروان
    می خواهید نه ، می خواهیم
    تو اینطور فکر نمی کنی ؟

    پاسخحذف
  19. @ قاصدک
    از نظر تعداد پست که به طور متوسط دو تا پست در روز منتشر می کنیم که برای یک وبلاگ گروهی مینیمال خوبه. اما برای اینکه تنوع و کیفیت کار بالاتر بره میشه نویسنده اضافه کرد .ولی نویسنده که اضافه کنیم تابستون که فرشاد و الهام برگردند. دانشجوها هم وقت آزاد پیدا کنند دوباره باید تو صف پست گذاشتن ایستاد .کلا به نظر من هم میشه یکی دو نویسنده را از سبک هایی که تو وبلاگمون کم داریم انتخاب کنیم و اضافه کنیم تا نظر شما و بقیه هم نویسها چی باشه

    پاسخحذف
  20. آه
    والله چی بگم
    من معمولن اول دوست دارم از شعر / عبارت /متن و ... به مثابه خودشون و زیبایی شناسی خاص خودشون لذت ببرم و بعد بپردازم به محتوا
    من فکر میکنم چند وقتی هست که زروان داره هنر و زیباییش رو قربانی محتوا میکنه و نوشته هاش رو به جملات و عبارات خیلی پایین دست و گاهی روزنامه ای حتی تنزل میده مثل این خواننده هایی که ماهی یه آلبوم میدن بیرون!
    کاش یه مقدار بیشتر وقت بذاره روی کارهاش و اسیر حاشیه های نوشتن نشه .

    پاسخحذف
  21. @ماندالایز
    قبول دارم که زیبایی جمله مهمه
    ولی باید معنی هم داشته باشه یا نه
    من اتفاقا این پست زروان رو خیلی دوست داشتم
    چون با کلماتِ کم کلی حرف داشت و جای بحث

    پاسخحذف
  22. قاصدک @
    به هر حال این نظر شماست و مسلما متفاوته با نظر من .

    پاسخحذف
  23. @ ماندالایز
    دید خیلی دقیقی داری . درسته من عملا دارم دو سبک مینیمال نوشتن رو دنبال می کنم . یک سبک به قول تو روزنامه ای و ساده و یک سبک کمی ادبی تر و هنری تر هر چند وقت به هر کدوم یک گریزی می زنم . ولی فکر نمی کنم که سبکی رو که تو می پسندی ( و البته خودم هم بیشتر می پسندم) پای این سبک روزنامه ای که دارم امتحان می کنم قربانی کرده باشم . هر دو تا سبک رو دوست دارم و تو هر دو تا جای کار خیلی زیادی هست وباید روشون بیشتر کار کنم تا بهشون مسلط بشم.
    @ میلاد
    ممنون
    @ قاصدک
    ممنون از حمایت

    پاسخحذف
  24. @ماندالایز
    البته پسر گلم
    نظر شما هم محترم و با ارزشه
    :)

    پاسخحذف
  25. اونایی که خوردم سر دلم مونده!

    پاسخحذف
  26. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  27. آقا من یک شنبه ها چون ساعت 3 بعد از ظهر کلاس دارم کلا از اینجا رونده از اونجا مونده میشم For Example:
    چون باید ساعت 11-12 برم بیرون هم از ناهار خونه میمونم هم ناهاره دانشگاه!
    وقتهایی هم که دیر بیدار بشم (که معمولا دیر بیدار میشم!!) مثل امروز از اینجا هم میمونم چون نه فرصت میشه از خونه بیام اینجا نه فرصت میشه که از دانشگاه بیام.
    کلا یکشنبه ها من شرمنده همه میشم!
    @زروان:
    مثل همیشه خوب بود.ایشالا که به زودیه زود از حلقومشون بیاد بیرون!
    @پارسا:
    شرمنده به خدا!خدا هیچکس رو شرمنده ی همنویساش نکنه!به خصوص اینکه طرف فامیلش هم باشه!

    پاسخحذف
  28. سیاهی کیستی؟؟...چیز یعنی اونکه آنلاینه کیستی؟؟
    زروان؟؟

    پاسخحذف
  29. خوب ما هم که دو روز نباشیم کسی یادش نمی مونه ما رو.... میبینی چه جوری حق ما رو می خورن

    آیکون یه دختر که دلش گرفت :(

    پاسخحذف
  30. خوب می بینم بعد عید همه اومدن تقریبا ....

    تعطیلات خوش گذشته؟؟....

    پاسخحذف
  31. @سارا:
    سلام خاله!
    چی شده؟؟چرا هستی ناراحت!!؟

    پاسخحذف
  32. من در عجبم ز افرادی که هستن ولی میخوان بگن که نیستن!!و نظر نمیدن!
    خدا خیرت بده یه نظر حلاله!!

    پاسخحذف
  33. @میچیکو
    منم که هیچی دیگه
    این همه دیروز قربون صدقه ات رفتم حالا میای هی با زروان و پارسا حرف می زنی

    (آیکون یه خاله ی لوس و بچه و نق نقو)
    :)))

    پاسخحذف
  34. جماعتی را میشناسم که حقو میخورن یه آب هم روش . .. .

    پاسخحذف