اردیبهشت ۰۱، ۱۳۸۹

پس از باران...

آنقدر محو تماشاي آسمان شدم

كه عكسش را زير پا گل آلود كردم.
 ر
ف
ت
م
چيزي كه ماند ، قاصدكي شكسته بود ميان گودال آب

۱۴ نظر:

  1. کجا ر ف ت ی ؟ چرا همه تون امروز یک چیزی تون میشه . تو کجا رفتی ؟ عجب گیری افتادیم امروز ها . خواهشا یکی به ما بگه چه خبره اینجا :((

    پاسخحذف
  2. به به چه زیبا!
    چه دلنشین!
    با تشکر از خاله قاصدک رو یادت رفت بگی!!
    راستی چرا کسی نیست!
    خاله؟؟
    عمو نگاه؟؟
    عمو زروان؟؟
    عمو پارسا؟؟(دایی پارسا؟؟!)
    الو کسی نیست؟؟

    پاسخحذف
  3. @زروان:
    سلام عمو جونی!
    چرا امروز اینجا اینجوری شده؟؟
    چه خبره؟؟خیلی مشکوک میزنن ایناها!

    پاسخحذف
  4. @ میچیکو
    من هم مثل تو . بیش از حد مشکوک می زنن . خبری گیر آوردی به ما هم بگو. تنها چیزی که می دونم اینه که از این وضعیت اصلا خوشم نمیاد

    پاسخحذف
  5. @زروان:
    به همه بگو رو خوندی؟؟
    من الان خوندم.چی میگه این خاله قاصدک؟؟میگه من فعلا در دسترس نیستم!چی شده اینجا؟؟چه خبره؟؟
    ای بابا!انقدر بدم میاد از وضعیت مثل شما.
    معلوم نیست کی به کیه!!

    پاسخحذف
  6. فعلا که نمی دونم چیه به چیه . ولی می دونم همه بچه های این وبلاگ فوق العاده خوب مهربون و بالغ هستن و هر چی هم شده باشه به زودی درست میشه و وبلاگ میشه همون وبلاگ صمیمانه قبلی . اینو مطمئنم چون بچه های این جا و دوستی هاشون رو می شناسم

    پاسخحذف
  7. شما کجا رفتی عمو پارسا؟؟!! خاله کو؟؟ من کجام اصلا؟؟! رفتن مد شده مثل اینکه؟!! پس منم میرم:)))
    من آخرین مسافرم تو این خیابون بلند /دیر اومدم که زود برم دل به صدای من نبند(جهت تنوع!!!)

    پاسخحذف
  8. @سمیه:
    تو چی میگی دیگه؟؟تو رو کجای دلم جا بدم؟؟؟
    @زروان:
    بله!همه چی آرومه!من چقدر خوشحالم!(آیکون پینوکیو که داره دماغش بلند میشه!!!!)

    پاسخحذف
  9. @پارسا:
    یه سوال فنی!
    منظورت از این كه عكسش را زير پا گل آلود كردم چی بود؟؟
    منظورت عکس قاصدکه بود؟؟یا چی ؟؟

    پاسخحذف
  10. @ م.پارسا
    نوشته ت خيلي زيبا بود اما من نمي دونم چرا همه "رفتم" رو با مذل رفتن قاصدك يكي كردن . الان بايد ما ناف همه اينا رو به هم گره زده و نگران بشيم آيا؟
    اينجا خبري شده آيا؟
    به پست من مربوط مي شه آيا؟
    سرش پشت صحنه دعواتون كه نشده آيا؟
    اي خداااا
    سامبادي كچ مي . نگران دارم مي شم جدي

    پاسخحذف
  11. @ سمیه
    من آخرین رهگذرم....نه آخرین مسافر
    خواهر من چرا شعر او بابا رو تحریف میکنی.حالا کسی نیس اینجا دلیل نمیشه که
    :D((

    پاسخحذف
  12. منم با نظر زروان موافقم
    ديگه نمي خواد سامبادي كچ مي

    پاسخحذف
  13. سلام
    من حدود سه ماهه که مینی‌مال می‌نویسم و به نوعی تازه کارم.
    این وبلاگ رو هم یه ماهی می‌شه که می‌خونم.
    می‌خوام وبلاگم رو تبلیغ کنم ولی نه از نوع "وبلاگ خوبی داری به من هم سر بزن".
    مینی‌مال نویس‌ها رو تو گوگل ریدر Subscribe می‌کنم. مطالبشون رو می‌خونم و از اون‌هایی که خوب می‌نویسن درخواست می‌کنم تا لینک من رو تو وبلاگشون قرار بدن.
    الان‌ هم اومدم اینجا تا همین درخواست رو از شما بکنم.
    می‌نویسیم که خونده بشیم، نقد بشیم، بهتر بنویسیم و بهتر فکر کنیم.
    اگر موافق نیستی، خوشحال می‌شم که مطالب وبلاگم رو با گوگل ریدر دنبال کنی.
    موفق باشی.

    پاسخحذف
  14. آخرین برگ سفرنامه ی باران اینست ...
    که زمین چرکین است ...

    مگه قاصدکم میشکنه ؟
    یعنی میخوای بگی که یه قاصدک رو زیر پات له کردی ؟
    امکان نداره ... من باورم نمیشه ...

    پاسخحذف