فروردین ۲۸، ۱۳۸۹

تارهاي سپيد سرت...

با N2 سياهم مكن
چه سپيد چه سياه
دوستت دارم

۲۲ نظر:

  1. من به هدفم رسیدم و الحمدالله درست بود .
    خوب بود ولی فهرست وار پیشنهاداتم رو بگم
    عنوان : موهای سپیدت
    سیاهم---> سیاهش
    دوستت دارم -----> دوستش دارم

    من رفتم دیگه تا بعد بازی منچستر سیتی و یونایتد. خوش باشید همه

    پاسخحذف
  2. یاد شعر مرحوم پروین اعتصامی افتادم :


    ز سری ، موی سپیدی رویید
    خنده ها کرد بر او موی سیاه

    که چرا در صف ما بنشستی
    تو ز یک راهی ما از یک راه

    گفت من با تو عبث ننشستم
    بنشاندند مرا خواه نخواه

    گه روئیدن من بود امروز
    گل تقدیر نرُوید بی گاه

    رهرو راه قَضا و قَدَرم
    راهم این بود نبودم گمراه

    قاصد پیریم، از دیدن من
    این یکی گفت دریغ آن یک آه

    خرمن هستی خود کرد درو
    هرکه بر خوشه ی من کرد نگاه

    سپهی بود جوانی که شسکت
    پیری امروز برانگیخت سپاه

    رُست چون موی سیه موی سپید
    چه خبر داشت که دارند اکراه

    رنگ بالای سیه بسیار است
    نیستی از خم تقدیر آگاه

    گه سیه رنگ کند، گاه سفید
    رنگرز اوست مرا چیست گناه

    چو تو ، یکروز سیه بودم و خوش
    سیهی گشت سپیدی ناگاه

    تو هم ای دوست چو من خواهی شد
    باش یک روز بر این قصّه گواه

    هر چه دانی، به من امروز بخند
    تا که چون من کُندت هفته و ماه

    از سپید و سیه و زشت و نکو
    هر چه هستیم ،تباهیم، تباه

    قصّه ی خویش دراز از چه کنیم
    وقت بیگه شد و فرصت کوتاه

    پاسخحذف
  3. ببخشید کامنتم طولانی شد
    حیف بود همه اش رو نذارم
    اینم بگم که من قبل از اینکه مدرسه برم خیلی از اشعار پروین رو می خوندم و حفظ بودم
    و هنوز هم گاهی میخونم و خیلی دوست دارم اشعارش رو
    به خصوص مناظره هاش

    پاسخحذف
  4. عمو زروان پيشنهاد شما قابل احترام است
    ولي نظر قاصدك به من نظر من نزديكتره:)
    ولي جدي منظور من بيشتر جنبه ديگه قضيه بود .جمله ايهام داره.
    بيشتر منظورم اينه كه با ماليدن رنگ سياه به موهاي سفيدت سياهم نكن(گولم نزن)
    تارهاي سپيد رو هم بيشتر دوست دارم يه حس موسيقي به من ميده

    پاسخحذف
  5. خاله قاصدك
    هيچ مي دونستي كه خيلي ها هستن كه عقيده دارن اين اشعار براي خود پروين نيست؟ ميگن چون پروين توي كتابخونه كار مي كرده يه نسخه از كتاب احتمالا ناصرخسرو رو پيدا كرده و به اسم خودش داده بيرون
    ولي ما كه با اشعارش حال مي كنيم ساده و روان و پر معناست.خدا بيامرزتش.

    پاسخحذف
  6. @م.پارسا
    خیلی ها برای خودشون عقیده دارن !!
    همین مونده به یه مرحوم تهمت بزنیم
    همینجا هم نمی گفتی بهتر بود
    حتی اگر یک درصد کسی گمان بد به پروین ببره باز نمیدونم چطوری میشه جوابگو بود
    البته ببخشیدا

    پاسخحذف
  7. @پارسا

    زيبا بود پارسا ولي پيشنهادات زروان هم با يك نگاه ديگه خيلي خوب بود

    غلامم

    پاسخحذف
  8. خاله قاصدك
    گفتم كه از شاعراي دوست داشتني من بعد از حافظ و خاقاني و مولاناو "نگاه" همين عجوبه قرن بيستم پروين اعتصاميه
    ولي اونايي كه گفتم آدمهاي كوچه و خيابون نيستن اساتيد ادبيات و تاريخن و با مستندات و دليل حرفشونو اثبات مي كنن.من به قضيه تهمتش فكر نكرده بودم.از اين ديدگاه كه شما گفتي واقعا پست فطرتيه

    پاسخحذف
  9. خيلي بي انصافيه همچين تهمتي به پروين زدن

    پاسخحذف
  10. عمو نگاه توي اين قضيه تعارف برنميداره
    پيشنهاد بهبود داري صاف و پوست كنده بده(كيه كه توجه كنه):)
    اون پيشنهاد زروان قضيه رو در حد عشقاي دختر و پسراي عاشق پايين مياره به خصوص كه لصلا جمله ميشه خبري و من نمي خوام اينجوري بشه منظورم بيشتر اينه كه
    آي دخترا همينجوري هم قشنگيد لازم نيست با دروغ به ما بفهمونيد
    خوب شد

    پاسخحذف
  11. @پارسا

    خوب عمو عزيزم چرا داد زدي من خودم فهميدم تو چي ميخواستي بگي و زروان مي خواست چي بگه ولي گفتم كه از يه نگاه ديگه هم خيلي خوبه همين

    حالا چطوري بيا از اين حرفا بيرون عروسي خوش گذشت

    پاسخحذف
  12. اصلا یه چیزی
    موهای سپید رو معمولا خانوم های مسن دارن
    بنابراین این حرف رو در مورد یه مادر پیر میشه گفت
    هیچ مادری آدم رو سیاه نمی کنه
    درضمن اصلا داشتن موی سفید برای زن مکروهه و رنگ یا حنا بذاره خیلی بهتره
    (شنیدم البته و دلیلی برای اثباتش هم الان ندارم!)

    و اینکه :
    موی سپید را فلکم رایگان نداد
    این رشته را به نقد جوانی خریده ام

    پاسخحذف
  13. ولي خاله قاصدك
    اين روزها دلمون براي "ليلي" تنگ شده موهاي بنفش و صورتي و قرمز و زرد اون بالا و كمي پايين تر تتو و خط چشم كه آدمو ياد چشم گربه سانان ميندازه و سفيدي و سرخي گونه هايي كه بوي پنكيك ميده و لبايي كه مزه روغن گنديده ميده نشوني از ليلي باقي نذاشته.توي اين شرايط پي مجنون گشتن خريته.

    پاسخحذف
  14. ديگر بس است دم زدن از عاشي بس است
    ليلي براي سفره ما نان نمي شود

    البته منظور اين ليلي هايي بود كه پارسا گفت الان

    پاسخحذف
  15. @م.پارسا
    مطمئنی مجنون چشمش به لب و لوچه ی! همون لی لی ها خیره نشده و عشقش رو فراموش نکرده ؟
    هنوزم لی لی هست خاله
    اگه مجنون باشی !
    اینو یکی داره بهت میگه که هیچی از اون چیزایی که گفتی رو نمیدونه و نمی خواد بدونه

    پاسخحذف
  16. @م.پارسا
    خاله جان کامنت قبلیم خیلی کلی بود
    منظورم هیچ شخص خاصی نبود
    البته خیلی واضح بود
    ولی چون دیگه هیشکی هیچی نگفت گفتم شاید باید توضیح بدم !

    پاسخحذف
  17. من كه امروز بعد از ظهر اينترنتم مُرد براي اين نبودم.ميچيكو هم كه اينترنتش تموم شده بود.

    ولي اين بحث مفيديه.
    ليلي ها ديگه ليلي نيستن در نتيجه مجنوني هم نيست
    يا مجنونها مجنون واقعي نيستن كه ليلي مُرده

    پاسخحذف
  18. نتیجه اخلاقی قضیه این میشه که چون اینترنت بعد از ظهرها قطع میشه دیگه مجنون ها لیلی نیستند و لیلی ها اینترنتی مجنون می شن . هر کس تو کتابخونه کار می کنه شعرهاش رو خودش نگفته منظورم هم شخص خاصی نیست مسئله خیلی واضح بود با n97 ما رو سیاه نکن
    :)))))

    پاسخحذف
  19. سلام بر شما که الان نیستید و من طبق این چند روز اخیر اینجا تنهام.
    من هستم شما نیستین،شما هستین من نیستم.خلاصه اینکه کم شده که من باشم و شما هم باشید.
    @پارسا:
    درود بر تو.به نکته ی ظریف و حساس و استراتژیکی اشاره کردی.
    پروین اعتصامی رو هم چون خیلی از شعرهاش رنگ و بوی مردونه داشته میگن که باباش شعرهاش رو میگفته و به اسم اون چاپ میشده.البته من اصلا قبول ندارم این رو.دلیل این هم که میگن شعرهاش واسه خودش نیست احتمال خیلی زیاد این بوده که قبل از پروین شاعر زنی وجود نداشته(البته اینجور که حافظه ناقص من یاری میکنه!)و پروین اولین شاعر زن تاریخ ایران بوده.
    @قاصدک:
    خوش اومدی رئیس.ارادتمندیم.
    وقتی شما نبودی من حواسم بود که کسی کاره بدی نکنه.همه چیز هم آروم بود و همه هم خوشحال بودن چیز یعنی ناراحت بودن که شما نبودی.
    @زروان،نگاه:
    مخلصیم.

    پاسخحذف
  20. @ میچیکو
    میچیکو پروین اولین شاعر زن فارسی نبوده . قبل از اون رابعه هم بوده . من هم عقیده دارم این که میگن پروین خودش شعر نمی گفته درست نیست تا جایی که من شنیدم حتی ازش امتحان های سخت شعر فی البداهه هم گرفته اند تا شک و شبهه برطرف بشه این هم یک شعر قشنگ از رابعه قزداری که در قرن چهارم زندگی می کرده و بیت آخرش رو خیلی دوست دارم

    عشق او باز اندر آوردم به بند
    کوشش بسیار نامد سودمند
    عشق دریایی کرانه ناپدید
    کی توان کردن شنا ای هوشمند
    عشق را خواهی که تا پایان بری
    بس که بپسندید باید ناپسند
    زشت باید دید و انگارید خوب
    زهر باید خورد و انگارید قند
    توسنی کردم ندانستم همی
    کز کشیدن سخت تر گردد کمند

    پاسخحذف