شهریور ۰۸، ۱۳۸۹

کشاورز

نوری نمی تابد که رشد نمی کنی
وگرنه من هرشب علفهای هرز ذهنم را درو می کنم.

۹ نظر:

  1. خب بنده ی خدا!آب هم میخواد دیگه!
    از من بپرس من خودم اینکاره ام.

    پاسخحذف
  2. راست میگی!ولی نور معانی دیگه ای هم داره مهندس!
    البته ببخشید ما پامونو کردیم تو کفش شما!
    خوب تو زمینهای کدوم قسمت مشغول بودید؟:)))

    پاسخحذف
  3. سلام
    وبلاگتون رو تا آخر خودم و لذت بردم.
    با اجازه لینکتون رو توی وبلاگم اضافه می کنم.
    (آپدیت شدم با: ای آدم متمدن!... ای وارث قابیل!...)
    http://arefimehr.persianblog.ir بی خوا بی

    پاسخحذف
  4. اوّل فکر کردم باید بخندم، امّا الآن موندم چطور جلوی ترکیدن بغضم رو بگیرم!

    پاسخحذف
  5. سمانه خوب بود. ولی فکر کنم نوری نمی تابد که رشد کنی ( بجای رشد نمی کنی) بهتر و روان تر باشه

    پاسخحذف
  6. زيبا بود و من با نظر زروان موافقم

    پاسخحذف
  7. اولا بگم استثنائا با نظر زروان موافق نیستم.
    او طوری کمی زمان جمله به هم می ریزه.همین طوری بهتره

    دوما این که کلا خیلی حال کردم با این پستت سمانه

    سوما این که وبلاگ خیلی خوبی دارین.لینکتان کردم...با اجازه البته.به روزم....

    پاسخحذف
  8. نوری نمی تابد
    نور.......
    این واژه حس عجیبی داره برام!
    به قول بعضیا که به تناسخ معتقدند شاید تو زندگی قبلیم یه اشعه از خورشید بودم!!
    حس خوبی داشت این پستت
    ممنون سمانه جان

    پاسخحذف
  9. ناشناس@
    ممنون از لطفتون
    نگاه و زروان@
    ممنون.فک کنم از نظر آهنگ خوندنشم می کنی بهتر باشه در ضمن من منظوم تاکید روی استمرارش بود که می رو اوردم..به هر صورت ممنون از دقت نظرتون.
    رضا@
    خیلی لطف دارید شما.باعث افتخاره که تو لینکای شما باشم.چشم حتما خدمت می رسم.
    سمیه@
    خیلی خوبه که نسبت به نور این حس و داری.من که از عرفان چیزی سرم نمیشه ولی یه چندباری که مطالعه کردم این نور خیلی کارش درسته تو عرفان(مخصوصا نظریه های سهروردی!).

    پاسخحذف