تیر ۰۹، ۱۳۹۰

داوری نیست که از وی بستاند دادم

دیگر حالی نمی‏ماند
وقتی گذشته ات با آینده
تبانی کرده باشد
توسط at هیچ نظری موجود نیست:

معبود من

مبعوث کرده‌ای
غمت را
در من
خبر نداشتی رسولت
چه شانه های نحیفی دارد؟
توسط at هیچ نظری موجود نیست:

تیر ۰۸، ۱۳۹۰

نگرانم

خدایا

حال که نوح هم سالهاست که مرده

سیل اشکهایم قرار است عقوبت کدام قوم باشد ؟



توسط at هیچ نظری موجود نیست:

تیر ۰۷، ۱۳۹۰

مشتق ناپذیر

درد را حدی اگر باشد خوشست...‏
توسط at ۱ نظر:

تیر ۰۶، ۱۳۹۰

شبیه یا متفاوت ؟

فرق پول و آدم اینه که
پولو غریبه ها خرد می کنند
آدمو، آشناها
توسط at هیچ نظری موجود نیست:

تیر ۰۴، ۱۳۹۰

رفتن همیشه پر از غمه

آدم ها می آیند تا بروند
ولی جای خالی کسی که تازگیها بهش عادت کرده بودی
یک جور دیگر خالیست
توسط at ۱ نظر:

تیر ۰۲، ۱۳۹۰

با کفش‌های آل‌استار

کفشهایش پر از ستاره بود
ولی در آسمان عشق کسی، یک ستاره هم نداشت!
توسط at هیچ نظری موجود نیست:

خرداد ۳۰، ۱۳۹۰

يك دوجين جوانمرد

مي شكند
اعتصابت
.
.
.
هيبتش را
توسط at هیچ نظری موجود نیست:

خرداد ۲۴، ۱۳۹۰

با چشم های باز

گلوله ای در کار نیست، اما

همین که دست و پایمان را بسته اند، یعنی تیرباران
توسط at ۱ نظر:

خرداد ۲۲، ۱۳۹۰

خدایی و وحی میکنی ...

مرا شاعر خطاب میکنند
بی آنکه بدانند
عاشقانه های مرا تو سروده ای
من نیز پیامبرم
چون محمد
که سواد نداشت و قرآن می گفت
توسط at هیچ نظری موجود نیست:

خرداد ۲۰، ۱۳۹۰

زبان بسته

زورش را زد
که حرفهایش را بزند
دلش نیامد
توسط at هیچ نظری موجود نیست:

خرداد ۱۹، ۱۳۹۰

نابلندی های شهر

...خودش نمیتوانست بالا برود
دیگران را پایین میکشید
تا پایین بودن خودش را توجیه کند.‏
توسط at هیچ نظری موجود نیست:

خرداد ۱۸، ۱۳۹۰

درخواست

در دریای عشقت یونس وار غریبم
مرا در دل ماهی چشمانت جا بده..
توسط at هیچ نظری موجود نیست:

خرداد ۱۶، ۱۳۹۰

افسوس

اگر به رنج ، سود تعلق می گرفت
ما ثروتمندترین مردم جهان بودیم
توسط at هیچ نظری موجود نیست:

خرداد ۱۵، ۱۳۹۰

پرواز کن ، رفیق

خیابان های گل آلود، سفیدترین کفش ها را زودتر پیدا می کنند
توسط at هیچ نظری موجود نیست:

آه...

نه نام ، نه چهره ، نه اثر انگشت
آدم ها را از طرز آه کشیدن‌شان بشناسید
توسط at ۳ نظر:

خرداد ۱۴، ۱۳۹۰

سپارش

دیروزت را به من ...
امروزت را به او ...
فردایت را به که می سپاری ؟

نویسنده میهمان : امین کاکا
توسط at ۲ نظر:

خرداد ۱۳، ۱۳۹۰

بیمار

چکه چکه تزریق می شوی در من
تا ندانم چه مرگم است

نویسنده میهمان : سها

توسط at هیچ نظری موجود نیست:

خرداد ۱۱، ۱۳۹۰

از هاله تا هاله

هاله نور، دروغ بود
هاله بر خاک افتاده، حقیقت
توسط at هیچ نظری موجود نیست:
اشتراک در: نظرات (Atom)