اردیبهشت ۲۵، ۱۳۸۹

خود شكن...

بايد آينه ام را عوض كنم
مدتيست تو را نشان نمي دهد!

۲۷ نظر:

  1. سيد@
    اوهوم داشت؟ من ميگم مشكل دارم يعني كمك مي خوام تو بي تفاوت مي گي اوهوم؟
    رضا@
    اينجوريه ديگه حاج آقا

    پاسخحذف
  2. @پارسا

    سلام عرض كردم خيلي زيبا بود راهكارش هم همونه كه رضا گفت چشم ها را بايد شست جور ديگر بايد ديد تقصر آينه نيست نمي خواد عوضش كني

    پاسخحذف
  3. @ پارسا
    اوهوم یعنی اگه راهی پیدا شد به منم بگو منم یکی دیگه رو تو آینه میبینم !

    پاسخحذف
  4. قاصدك@
    :)
    نگاه@
    مطمئني با شستن چشمها درست ميشه.شايد لازم باشه بجاي شستن سوزوند....با آتيش ....نه فقط چشمها رو .....كُلشو...شايد لازم باشه ققنوسي دگر...

    پاسخحذف
  5. @م.پارسا
    این الان خنده ی عاقل اندر سفیه بود ؟
    :)))
    خب یه کلمه جواب بده پارسا
    (قربون صدقه ها توسط نویسنده حذف شده است)

    پاسخحذف
  6. قاصدك
    (اين كامنت حذف و به آنطرف ارجاع داده شد)

    پاسخحذف
  7. پارسا
    دستی رو بکش بابا!
    همین طور داری میری واسه خودت.سوزوندن چه صیغه ای دیگه بابا
    نه آقا! این جور کارا لازم نیس.گرهی که با دس باز میشه با دندون باز نمی کنن

    پاسخحذف
  8. رضا@
    آقا اين گره ما اينم دست شما بازش كن.
    اين گره سالهاست باز نشده.همه اومدن براي باز كردنش.هركس هم يه راه حلي داده ولي باز بشو نيست كه نيست لامصب

    پاسخحذف
  9. @پارسا

    عمو جان هركسي يه جوري چشماش رو ميشوره يكي ميسوزونه يك واقعا ميشوره يكي پاك مي كنه و ... و يكي گذشته اش رو تا حد ممكن پاك مي كنه

    پاسخحذف
  10. السلام علیک یا جمیع خودشکنان!

    پاسخحذف
  11. چشم دل میخواد برادر!
    زیبا ود مثل همیشه.

    پاسخحذف
  12. متاسفانه نمیشه آینه رو عوض کرد . مشکل از آینه نیست .راهش هم سوزوندن نیست. می دونی اون که می خواهی ببینی شاید به یک شکل دیگه توی آینه ات هست تو بهش توجه نداری . آخه یک شکل که نداره . خلاصه بدترین کار اینه که آدم از آینه خودش دلگیر باشه . هر چقدر هم که زنگار گرفته باشه آینه باید دوستش داشت . اگه آینه رو دوست نباشه نمی تونی اون که عکس تو آینه می افته رو هم دوست داشته باشی

    پاسخحذف
  13. سلام بر بهانه او براي خدايي

    پاسخحذف
  14. زروان@
    وقتي هربار كه توي آينه نگاه ميكني اين "من" رو ميبيني خب يواش يواش از آينه هم بدت مياد.
    شايدم اينجوري بهتره آخه اگه قرار بود چيزاي ديگه اي ببينم اونموقع ديگه از پاي آينه پا نميشدم بعد كي ميومد توي به كسي نگو راز دلشو بگه حالا خوبه گفتن "به كسي نگو":)

    پاسخحذف
  15. درون آیینه در پی چه میگردی؟

    بیا زسنگ بپرسیم
    که از حکایت فرجا م ما چه میداند
    زانکه غیر سنگ کسی حکایت فرجا م مار ا نمیداند

    همیشه از همه نزدیک تر به ما سنگ است
    نگاه کن !
    نگاه ها همه سنگ است وقلبها همه سنگ چه سنگبارانی!
    گیرم که گریختی همه عمر کجا پناه بری ؟
    خانه ی خدا سنگ است!

    به قصه ی غریبانه ام ببخشایید
    که من- که سنگ صبورم - نه سنگم و نه صبور!
    دلی که می شود از غصه تنگ می ترکد ، چه جای دل که در این خانه ی سنگ می ترکد !

    در آن مقام که خون از گلوی نای چکد عجب نباشد اگر بغض جنگ می ترکد

    چنان درنگ به ما چیره شد که سنگ شدیم !
    دلم از این همه سنگ و درنگ می تر کد .

    بیا زسنگ بپرسیم که از حکایت فرجام ما چه میداند
    از آنکه عاقبت کار جام با سنگ است !

    بیا ز سنگ بپرسیم
    نه بی گمان همه در زیر سنگ می پوسیم
    و نامی که از ما بر روی سنگ می ماند !!!

    درون آیینه ها در پی چه می گردی؟

    "فریدون مشیری"

    پاسخحذف
  16. @ پارسا
    خب دقیقا حرف من اینه که نباید از این " من " بدت بیاد.نمی شه " او " را دوست داشت ولی از " من " بیزار بود.او از جای دیگه ای نمیاد هر چی هست تو همین آینه است. اصلا خود آینه است. نمیشه آینه رو عوض کرد چون در اصل فقط یک نوع آینه وجود داره .
    یک داستان هست میگه خدا به یکی از فرشته ها میگه آینه وجودش رو براش بیاره. فرشته تو راه می لغزه و آینه از دستش میفته زمین و هزار تکه میشه هر آدمی یک تکه ازش رو بر میداره.این خرده آینه ها تفاوت ماهوی با آینه اصلی ندارند . اگه کنار هم بذاریشون میشن همون آینه.ما خرده آینه هستیم و خدا آینه کامل. هر اتفاقی بناست بیفته از همین آینه شروع میشه و به همین آینه ختم میشه

    پاسخحذف
  17. خاله قاصدك@
    در آينه دنبال آينه مي گردم
    زروان@
    تا اينجاش درسته ولي من كه از ازل تكه اي از اون آينه كامل يا پازل بودم گُم شدم و براي پيدا شدن كاري نمي كنم هر روز زنگار آلودتر ميشم ديگه به جايي رسيدم كه فقط زنگار نشون ميدم نه نور

    پاسخحذف
  18. @ پارسا
    این غیر ممکنه که کسی فقط زنگار باشه. اصولا نمیشه آینه رو تباه کرد اگه این آینه تباه بشه خدا هم از تمامیتش میفته و این غیر ممکنه. نمیشه آینه خدا رو ناقص کرد و از خاصیت آینه بودن انداخت .
    من نمی دونم مصداق های زنگار تو ذهن تو و شرایط الانت چیه . ولی کسی که می دونه آینه اش زنگار داره یعنی داره به سمت نور و آینه خالص حرکت می کنه . اولین قدم و مهم ترین قدم اینه که بفهمی این اینه کارهای بیشتری ازش برمیاد و اولین اشتباه اینه که به زنگارها خیره بشی.هر چی به زنگارهای آینه دقت کنی و سعی کنی تمیزشون کنی بدتر آینه ات کثیف میشه و آخرش مستاصل میشی و قید نور رو می زنی. باید قسمت های پاکش که کم هم نیستند رو ببینی آن وقت این قسمت ها رشد می کنند و زنگارها محو می شن. این همه حرف زدم ولی نتونستم منظورم رو برسونم البته همه اش هم تقصیر من نیست مشکل بنیادی زبان هم هست :)

    پاسخحذف
  19. مي دونم چي ميگي زروان جان خودتو اذيت نكن
    اينكه اون آينه هميشه آينه هست توش شكي نيست .ولي من اصلا تو وادي طلب هم پا نميذارم پس اون قسمتها كه گفتي رشد نميكنه كه هيچ بدتر هم ميشه.شايد مثال من اينجوري باشه كه همه پردگان راه افتادن براي ديدن سيمرغ همه هم اسم و نژاد مختلفي داشتن يواش يواش بعضي سرگرم مسير شدن و موندن ولي سي تا از اون همه رفتن و .... من مثل اون پرندگاني مي مونم كه توي مسير گير كردم و دلخوش به اين وضع موجود.
    نمي دونم تقصير منه كه آينه زنگار داره يا تقصير آينه
    بعضي وقتها مثل الان فكر مي كنم من كه آماده رفتنم حالا از كدوم طرف؟
    از هرطرف كه رفتم جز وحشتم نيفزود.....

    پاسخحذف
  20. اگر تمام من بشه تو
    يعني "تو " درونم حلول كنه
    اون وخ آينه ديگه منو نشون نمي ده
    وقتي جلوش مي ايستم
    "تو" رو نشون مي ده

    (برداشت آزاد و شايد پرت از سوي خواننده يعني همون بنده)

    پاسخحذف
  21. به م. پارسا :
    سلام
    اتفاقاً من میگم باید ایینه رو بشکنی نه خودتو ...
    چرا ؟
    چون ایینه تو رو به اندازه ی عرض و طول خودش می بینه ...
    کمال و جمال اون که در تو تجلی پیدا می کنه از یه حدی که میگذره دیگه وسعتش تو آیینه نمی گنجه ...
    یعنی تو 4 سالگی به این حد از ... رسیدی ؟

    پس م. پارسا
    بشــــــکن ... ( با ریتم بشکن من نمیشکنم بخون)

    پاسخحذف