خرداد ۰۹، ۱۳۸۹

یاد ایامی که ...

پاهایم دیگر دیوارهای بلند باغ سیب را به سخره نمی گیرند .
چشم هایم به جای لبخند باغبان سیم خاردار می چینند.

۱۳ نظر:

  1. اول زود چند تا نکته رو بگم الهام

    اول این که عنوانت یه خرده بی ربطه.با اون سه تا نقطه ای که گذاشتی یعنی متن پست در ادامه عنوانه.ولی عنوان میگه یاد ایامی که...پس زمان پست باید گذشته باشه در حالی که زمان پست زمان حاله.ما برای اتفاقات زمان حال نمی گیک یاد ایامی که....

    دوم فعل ها رو برای پاها و چشم ها مفرد بیار.واسه پاها و چشم ها فعل مفرد بهتره و خوانش رو هم سریع تر و بهتر می کنه.

    پاسخحذف
  2. حالا عمرا اگه کس دیگه ای این طرفا پیداش بشه امروزا

    پاسخحذف
  3. این کامنت صرفاً جهت نقض کامنت قبلی می باشد و هیچ ارزش قانونی دیگری ندارد

    پاسخحذف
  4. بهتر ...
    می خواستی با چه دلهره ای بری سیب بکنی ...
    باغبونم بیفته دنبالت و ...
    آخرش هم سیب رو بدی به کسی که ارزش ...

    ولی در هر صورت یادش بخیر ...

    پاسخحذف
  5. اون كدوم باغ بوده كه باغبونش به دزد سر ديوار لبخند ميزده؟
    ولي چه تصوير سازي زيبايي بود خوشم اومد

    پاسخحذف
  6. از اون خط اول‌ش خوشم اومد خاله!

    پاسخحذف
  7. آها؛در مورد ابهامات پست خودم هم در کامنت‌هاش توضیح مختصر دادم. باشد که مقبول افتد.

    @ الهام
    ولی با خط دوم‌ش خاله خیلی نتونستم کنار بیام. یعنی گویا نمی‌شه.

    پاسخحذف
  8. من یاد سه تا شعر می افتم >>

    از حمید مصدق :
    تو به من خندیدی
    و نمیدانستی
    من به چه دلهره از باغچه ی همسایه
    سیب را دزدیدم و ...

    از فروغ فرخزاد :
    همه می دانند
    همه می دانند
    که من و تو از آن روزنه سرد عبوس
    باغ را دیدیم
    و از آن شاخه بازیگر دور از دست
    سیب را چیدیم

    و این از آهنگ های سیمین غانم :
    من می خوام یه دسته گل به آب بدم
    آرزوهامو به یک حباب بدم
    سیبی از شاخه ی ِ حسرت بچینم
    بندازم رو آسمون و تاب بدم

    پاسخحذف
  9. راستش من هم خط اول رو بیشتر درک کردم و دوست داشتم
    ...
    واقعا یادش بخیر
    یادم میاد بچه بودیم
    توی حیاط خونه ی خالم یه درخت سیب بود
    واقعا دیگه سیبی به اون مزه گیرم نیومده تا الان
    سبز و ترش
    محشر
    می رفتیم پشت بوم
    سیب می چیدیم
    گاهی سیب ها رو مینداختیم توی حوض
    وای حوض
    ....
    اما حالا
    نه خاله ای هست
    نه خونه ی خاله ای
    نه درختی
    نه سیبی
    نه حوضی
    نه شوق کودکی
    نه ...
    یادش بخیر

    پاسخحذف
  10. الهام پست میذاری دیگه نباید بیای یه سر بهش بزنی ببینی زنده س...مرده...کشتنش....فش دادن بهش...یا یه هم چین چیزی دخترم؟

    پاسخحذف
  11. @رضا
    عمو من این رو برای الهام آپ کردم
    خودش خواسته بود
    :)

    پاسخحذف
  12. اولش گنگه
    اما الان فهمیدم

    خوب بود !:-)

    پاسخحذف