اردیبهشت ۱۷، ۱۳۸۹

قيد رهايي


گاهي آدم محتاج اعتقاد به قيدهايي‌ست محال،
مانند «هميشه»، «هرگز» و «فقط»،
تا غير محال‌ها بدست آيند و از دست نروند.

۷ نظر:

  1. این پست از اون پستهاست که نمیدونم باید چی بگم!!!

    پاسخحذف
  2. جمله اول یک مقدار ناخوانا است . خیلی سخت خوانده میشه اگر چه درسته . کنار هم قرار گرفتن محتاج ؛ اعتقاد ؛ قید و محال که کمتر در محاوره روزمره استفاده میشه خودنش رو سخت می کنه میشه راحت تر گفتش یک ورژن که به نظر من می رسه
    گاهی آدم باید قیدهای محالی مانند .... را بپذیرد
    تا غیر محال ها را به دست بیاورد و از دست ندهد
    البته اگه تاکیدت رو ادبی بودن جمله بوده که حرف های من کاربردی ندارند. گر چه به نظر من از استاندارد مینیمال های وب خیلی ادبی تر است.

    پاسخحذف
  3. همیشه از قید های محال دوری کردم
    ولی این پستت.......کمی منو به فکر انداخت
    فهمیدم منی که میگم از قیدهای محال دوری میکنم هم اول جمله م یکی از همین قیدهارو میارم(همیشه) انگار غیر قابل اجتنابه....

    پاسخحذف
  4. @ زروان
    نمي خواستم كه گفتاري نوشته شه مثل ورژني كه گقتي يه جور قدم به قدم خوندنش برام مهمه.
    هر چند من مردم و اين استاندارهاي وب رو نفهميدم! ازين ادبي تر كه زياد داريد

    پاسخحذف
  5. اون نیز تو خط آخر اضافه س به نظرم

    پاسخحذف
  6. الان تو یکی دو پست پایین تر خوندم که واسه زروان نوشته بودی پستت ثقیله.خاله سرور تو که خودت دهن صاف کردی با این پستت.

    پاسخحذف
  7. @ رضا
    "نيز"‌ش حذف شد
    رديابي مي‌كني عموجان؟ مچ مي‌گيري آيا؟ :دي

    پاسخحذف