مرداد ۲۵، ۱۳۹۰

غريب ها (1)

غريب تر از ظرف هاي نشُسته ی شام،
اسكاچ تَرك خورده ای است كه در كنجِ تنهايی،
زيرِ كابينت،
خشك و تشنه مانده است...

۳ نظر:

  1. آخ امان از غریبی
    تصویر سازی خیلی جالبی از اشیای بیجان بود. واقعا آدم غربت اسکاچ رو حس می کرد و دلش می سوخت

    پاسخحذف
  2. ممنون زروان عزيزم...لطف شماست...

    پاسخحذف
  3. و غریب تر من که بی جان لم داده ام مبل تنهائیم را و زل زده ام به همه غریب های تشنهء نشستهءاطرافم و خیال دارم بگذارم بمیرند از غربت برای سوژه شعر بعدترم.

    پاسخحذف