بهمن ۲۳، ۱۳۸۸

نبرد نابرابر

بیچاره کسی که با شمشیر به جنگ باد می رود


۱۴ نظر:

  1. ***

    باد خشایارشاه افتادم که می خواست دریا رو رام کنه !

    ...

    خیلی پر محتوا بود !


    ***
    Elham
    ***

    پاسخحذف
  2. مغزم برای نوشتن مرا یاری نمی کند.... فقط خواستم بگم هستم.... یعنی هنوز هستم

    سلام

    پاسخحذف
  3. @ بهانه
    نکته دقیقا همینجاست
    @الهام
    ممنون
    @ فرشاد
    ظریف تر از توهم
    @ سارا
    سلام . خوشحالم از بودنت . همیشه باشی و پیروز باشی

    پاسخحذف
  4. ببخشید؛ برای نوشتن در این وبلاگ چه شرایطی باید داشته باشیم و اصولاً چه جوری می‌شه نویسنده‌ی این‌جا شد؟

    پاسخحذف
  5. اغلن جان مدیر اینجا قاصدک است که فعلا انگار به نت دسترسی ندارد .معمولا از طریق دعوت عضو می شوند . عجالتا قوانین وبلاگ را بخوان.احتمالا وقتی قاصدک به نت دسترسی پیدا کرد با ایمیلت تماس می گیرد .

    پاسخحذف
  6. @زروان
    زیبا گفتی
    ببخشید که نبودم

    @اُغلُن
    به وبلاگت سر زدم ، راستش هنوز مطالبت رو نخوندم ، ولی خیلی شیک بود قالبت
    باعث افتخار هست که برای عضو شدن در اینجا علاقمند هستی
    بعد از تعطیلات خبرت می کنم

    پاسخحذف
  7. @ قاصدک
    سلام.کجا بودی خاله دلمون تنگ شده بود برات . من نوشته های آغلن را از گودر خوانده ام قلم خوبی داره طنز های خوبی می نویسی ولی مینیمال هاش را ندیده ام هنوز.

    پاسخحذف
  8. @زروان
    همین دور و برا بودم خاله ، روی آن کوه بلند!
    جات خالی امروز تنهایی رفتم کوه
    سرما و برفش خیلی چسبید
    نیاز داشتم واقعا
    مغزم بدجوری داغ کرده بود
    ...
    در مورد اُغلُن ، ممنونم از توضیحاتت
    حتما همینطوره که میگی
    مرسی خاله جان

    پاسخحذف
  9. بیچاره بادی که باید ضربات شمشیر اونو تحمل کنه

    پاسخحذف
  10. خیلی ممنونم، هم از زروان عزیز و هم از قاصدک.

    پاسخحذف