اسفند ۰۳، ۱۳۸۸

ارزش انسان به حرف هایی ست که برای نگفتن دارد ؛

من اما ؛
آنقدر با همه حرف دارم که لال شوم .

۴۳ نظر:

  1. قشنگ بود. ولی نمیدونم چرا حس میکنم یه جای کار میلنگه!

    پاسخحذف
  2. اختیار دارید؛ نه خیلی خوب بود, ذهن من یک کم در پردازش کند عمل کرده گویا!

    پاسخحذف
  3. مدتی حالم خیلی بد بود و حالا با کلی حرف نگفته حالم بهتره....

    خیلی خوشم اومد نه تنها به دلم که به روحم هم چسبید

    پاسخحذف
  4. این زروان کجا رفت؟ گفت میخوام چت کنم! 4 نفر آنلاینند ولی کسی چرا نمیاد؟

    پاسخحذف
  5. فکر کنم مشکل از زمان فعل هاست اغلن جان

    پاسخحذف
  6. من اینجام خب راجع به چی بحث کنیم اغلن جان؟ طالب هستی راجع به چی بحث کنیم؟

    پاسخحذف
  7. @ماندالایز
    عنوانت از صفحه مونیتورم خارج شده
    چه کنم ؟
    :)))))

    پاسخحذف
  8. من ناشناس نیستم زروانم تقصیر بلاگر بوده من ناشناس شده ام

    پاسخحذف
  9. اغلن @
    شکسته نفسی نکن جانم من همچنان می لنگم .
    مرسی .


    سارا @

    مرسی سارا قابل شما رو نداشت .

    پاسخحذف
  10. @زروان
    خاله نکنه تویی هی میای ناشناس کامنت میذاری ؟
    آره ؟
    زود باش اعتراف کن ؟
    ;)

    پاسخحذف
  11. گاهي اوقات فكر كردين بچه ها كه چقدر بده جايي يه نفر مدير عامل يه شركت باشه ولي در اون حد نباشه يعني در كل از لحاظ محتوايي از عنوانش كمتر، كوچيكتر يا ... نيمدونم حالا هر چي
    باشه خوب اون وقت شايد خيلي هم خوب نباشه

    البته من منظورم اين نبود كه اين هم مثل همونه چون عنوانش خيلي از خود نوشته بلند تره

    من از كارت خوشم اومد ولي احساس مي كنم غير از عنوان بلندش يه جايي يه چيزي جاي كار داره

    البته ببخشيد ماندالايز ناراحت نشو من اون مثال اول رو زدم چون خودمون يه جورايي نه در اون سطح ولي توي محل كارمون دچار همين مشكل هستيم گفتم خاله بزنه زير خنده

    پاسخحذف
  12. زروان @
    میشه یکم راجع به نظرت مبنی بر مشکل زمانی فعل ها (!) برام توضیح بدی ؟

    قاصدک خاله @
    خاله شرمندم فکر کنم مانیتورت کوچیکه :)))
    راستی خاله امروز از بلاگر میرم چطور باید آرشیومو به وردپرس منتقل کنم ؟

    پاسخحذف
  13. @ قاصدک

    نه خاله من و اخلال در نظم عمومی وبلاگ ؟ من و آشوب در به کسی نگو ؟ من هر چی نوشتم با اسم خودم بوده اسنادش هم موجوده .

    پاسخحذف
  14. نگاه @
    شما سروری میکنی توی هرجا ، شرکت ، اینجا
    کلن من حرفی برا گفتن ندارم
    میلنگم هنوز

    پاسخحذف
  15. @ماندالایز
    نمیدونم خاله ، البته سید یه بار این کارو کرد ، ازش بپرس .

    پاسخحذف
  16. مي گم يه كم ديگه توي عنوانت توضيح مي دادي:))
    عمو نگاه منظورت از مدير نالايق و در حد نبودن خاله قاصدك بود؟
    ما اينجا يه مدير بيشتر نمي شناسيما
    آخ جون دعوا:)))

    پاسخحذف
  17. آقا يه بارم يه نفر به اسم ناشناس به من فحش ناموسي داد نكنه زروان بود

    پاسخحذف
  18. @نگاه
    آره نگاه ؟
    منظورت من بودم ؟
    تو اخراجی پسر !
    (آیکون یه خاله که زود جوگیر میشه:)))

    پاسخحذف
  19. خوب منم هستم ..... اما نمی دونم چی بگم دیگه؟

    پاسخحذف
  20. بچه ها ميگم براي پنجم كه چهار شنبست خودتونو اماده كنيد و سعي كنيد حتما باشيد شده بچه هاي وبلاگاي ديگه رو هم دعوت كنيد.مهمه كه براي اولين روز كه مي خوايم يه وبلاگ مهمون رو نقد كنيم پر بار برگزار بشه.اگه نشه بايد فاتحه اونو خوند.

    پاسخحذف
  21. زروان = ناشناس
    زروان = آشنا
    زروان = آشناترین ناشناس

    :))))))

    پاسخحذف
  22. سارا ما لطفا توي پست قبل كامنت منو بخون
    زروان هم ايضا

    پاسخحذف
  23. اون ما نمي دونم چه جوري اون وسط افتاد ببخشيد خاله سارا

    پاسخحذف
  24. @ماندالایز
    لطف کنید عنوان رو برای من توضیح بدید !
    خیلی نامفهوم و گنگه !
    خود پست البته حرف نداره
    ممنونم دوست خوبم
    :)))))

    پاسخحذف
  25. @ ماندالایز
    از نظر دستوری ایراد نداره ولی قطعیت خبری که در جمله اول می دهی به نظرم با شک و تردید زمان مضارع التزامی فعل دوم همخوانی نداره.شاید هم این مشکل کار نباشه ولی من هم احساس نگاه و اغلن را دارم به نظرم یک مقدار کار نامتعادل است.

    پاسخحذف
  26. @قاصدك

    خاله شما كه ميدوني منظور من از مدير نالايق كي بود شما كه كارتون درسته براي همه ما هم عزيزين حالا مي خواهين اخراج كنين ميخواهين اخراج نكنين

    @پارسا

    سلام عمو يادمه وقتي 3 سالت بود دعوا درست نميكردي حالا ما و خاله قاصدك رو ميندازي به جون هم ديگه يه باره بگو از دست من خسته شدي با اخراج من حال مي كني ديگه باشه دستت طلا

    @ماندالايز

    تو خدايي

    @قاصدك

    فكر نمي كنم زروان با اسم آشناترين ناشناس بياد هيچ گاه چون آخرين كامنتي كه به اين عنوان نوشته شده آخرش يه مقدار عشقولانه تموم ميشه نميدونم با اين تصويري كه از زروان دارم اون نيست خاله
    حالا بايد بيابيد خربزه فروش را

    پاسخحذف
  27. بچه ها توي به همه بگو نظر بديد لطفا

    پاسخحذف
  28. حرف ها همیشه برای نگفتن میان
    این که بخوای بگیشون از ارزششون کم کردی
    یعنی حرف و کلمه های ما محدودن و حرف ها همیشه الکن میمونن و این یه اعتقاد چندین هزارساله هست که از بنیاد های عرفان خسروانی شروع شده و تا همین اواخر جزو اعتقادات ِ دراویش حروفیه توی کردستان باقی مونده .
    تناقض توی کار به این کوتاهی شاید جالب نباشه اما چه بخوام و چه نه ، توش هست و این بار هم لنگیدم .

    پاسخحذف
  29. همه @
    اگه کسی از انتقال آرشیو خبر داره بگه جان مادرش
    ممنان میشم .

    پاسخحذف
  30. @ ماندالایز

    من مضمون و عنوان کار را قبول دارم شدید.فقط هم تو عرفان نیست . سر و ته نظریه های ویتگنشتاین هم همینه. اتفاقا تناقضش خوب در اومده . مشکل یا بیش از حد فشرده بودن کاره که ذهن توش هنگ می کنه یا اینکه همان زمان فعل هاست . هیچ نقص روشنی نداره ولی نامانوس به نظرم میاد . این هم معمایی شد برام در نوع خودش

    پاسخحذف
  31. @ ماندالایز
    برو به آدرس زیر اینجا توضیح داده اگه مشکل پیدا کردی آن شو تا بهت بگم:
    http://web3b.wordpress.com/2008/12/17/export-import-blogger-wordpress/

    پاسخحذف
  32. @نگاه
    نکنه خودت آشناترین ناشناس هستی خاله ؟
    ;)

    پاسخحذف
  33. خوندم پارسا سعی خودم رو می کنم اما قول نمی دم

    پاسخحذف
  34. بابا حكيم متاله بابا خسروانيون بابا ابوالحسن خرقاني

    پاسخحذف
  35. بچه ها زروان يه پيشنهاد فوق العاده توي به همه بگو داده
    چرا نظر نميديد؟واقعا سواله ها خب مي تونيد بگيد دوست ندارم نظر بدم ولي حداقل يه چيزي بنويسيد.بيچاره خاله كلي زحمت كشيده.حيفش نكنيد خب

    پاسخحذف
  36. @ همه
    من آشناترین ناشناس نیستم ها گفته باشم. من همین زروان هم از سرم زیاده . اسم به این طولانی ای برا چیمه؟

    پاسخحذف
  37. @قاصدك

    نه خاله من هميشه نگاه بودم هميشه هم هستم

    البته ما ارادت خاصي نسبت به شما داريم به هر حال خالمونين ديگه

    پاسخحذف
  38. @زروان ، نگاه
    خاله فقط خواست سر به سرتون بذاره
    خودم میدونم آشناترین ناشناس کیه

    پاسخحذف
  39. خب كيه؟
    سارا برو توي به همه بگو برات نظر گذاشتم

    پاسخحذف
  40. چي شد چرا كسي نيست؟
    نكنه يه خبريه من نمي دونم
    من تنهايي مي ترسما گفته باشم.نيايد ببينيد سكته كردم افتادم وسط وبلاگ

    پاسخحذف
  41. @م.پارسا
    نترس خاله جون
    من هستم
    خاله پیشته
    :)

    پاسخحذف