اسفند ۰۹، ۱۳۸۸

...

هر لحظه حرفي در ما زاده ميشود ، هر لحظه دردي سر بر ميدارد و هر لحظه نيازي از اعماق مجهول روح پنهان و رنجور ما جوش ميکند اين ها بر سينه ميريزند و راه فراري نمی يابند مگر اين قفس کوچک استخواني گنجايشش چه اندازه است ؟

۳۳ نظر:

  1. به به عمو كمياب
    چه عجب از اينطرفها.سرافرازمون فرموديد

    پاسخحذف
  2. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  3. جناب آقاي مهندس نگاه@
    ببخشيد پيرو انتقاد عمو رضا لطفا تشريف بياوريد در به همه بگو مي خواهيم كمي قربان صدقه شما برويم.
    رونوشت:مديره ي مدبره سركارخانم مهندس قاصدك

    پاسخحذف
  4. عمو كمياب گنجايشش رو درست كن.يه حرف اضافه داره

    پاسخحذف
  5. جديا.....الان يه بار ديگه خوندم.باتوجه به ساعت آپ و بغض و حيرت توي جملت خوب دركت مي كنم.خوش به حالت چه نيمه شبي داشتي.

    پاسخحذف
  6. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  7. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  8. ولي توي اين آدما براي من بزرگترين اون "خط سوم" مولاناست كه خودش هم نمي تونست خودشو بخونه.البته حافظ هم در كنارش.
    كسي كه باعث شد جلال الدين محمد بلخي درس و بحث و مدرسه و مسجد رو رها كنه و با شاگردان در ميانه ميدان شهر به سما بپردازه و بشه حضرت مولانا
    پیر من و مراد من
    درد من و دوای من
    فاش بگویم این سخن
    شمس من و خدای من

    پاسخحذف
  9. @ نگاه
    سلام .عرض بشود که ( تکیه کلام علی لاریجا.نی) شما بیائید تو به همه بگو ما هم می آئیم واسه قربان صدقه.نوک تیز انتقادات از همه جهت متوجه وبلاگ برتر ما شده بابت این قربان صدقه ها.اینجا نظرات مربوط به پست را بگذاریم بهتر است.

    پاسخحذف
  10. @ کمیاب
    واقعا پارسا راست میگه . ببین آن وقت شب چه حالی داشتی که این را نوشتی.میدونم تو آن حال به قشنگی جمله فکر کردن غیر ممکنه ولی فکر کنم بجای جوش می کند اگر بنویسی می جوشد بهتره.درد آدم را می سازه و همیشگی نیست. منتهی حافظه ما به شکلی طراحی شده که دردها را بیشتر از خوشی ها به خاطر می سپاره.

    مرد را دردی اگر باشد خوش است
    درد بی دردی علاجش آتش است

    پاسخحذف
  11. زروان@
    چيه بازم يه بحث عرفاني شد سرو كلت پيدا شد؟
    سلام(البته اگه قربون صدقه حساب نشه)

    پاسخحذف
  12. @ پارسا
    سلام
    اصلا سروکله من پنهان بوده ؟ که حالا بخواد پیدا شده؟مسئله درد و غمه دیگه هر کاریش کنی مبتلا به همه است و می خوان راجع بهش حرف بزنند.

    ما چو چنگیم و تو زخمه می زنی
    ناله از ما نی تو ناله می کنی

    پاسخحذف
  13. @م.پارسا
    حالا من خودم دستم به "به همه بگو" نمی رسه نمیدونم کجا باس قربون صدقه کسی برم

    پاسخحذف
  14. اون موقع كه درد و غم مياد البته از اون شيريناشا نه اين دنيايي.فقط سه تارم كمكم مي كنه.فكر كنم براي نگاه هم شعراش.براي زروان رو نمي دونم دوست دارم براي بچه ها رو بدونم.چي به دادتون مي رسه؟
    ما چنگ زدیم از غم در یار و رخان ما
    ای دف تو بنال از دل وی نای به فریاد آ

    پاسخحذف
  15. من وقتی تحت فشار شدید عواطف هستم می نویسم.نوشتن به آدم کمک می کنه که از فشار احساسات رها بشه.و مهم ترین مزیت نوشتن در این شرایط اینه که میتونی بعدا برگردی و احساساتت را مرور کنی . خودم از نوشته هام و سیر تکاملشون خیلی چیز یاد گرفتم و خیلی از رفتارها و نگرش هام را تونستم تصحیح کنم با این کار.
    من ساز بلد نیستم بزنم ولی خیلی دوست داشتم یاد بگیرم ساز بزنم هر بار خواستم اقدام کنم مشکلی پیش آمده.من چنگ و گیتار را دوست دارم.فکر می کنم گیتار برای ابراز احساسات تند از هر سازی بیشتر جواب میده. به نظر من موسیقی عمیق ترین و آنی ترین تاثیر را بر روح نسبت به سایر هنرها داره.

    پاسخحذف
  16. @م.پارسا و زروان
    من هم دلم می خواست یه ساز بلد بود
    از بچگی دوست داشتم
    ولی هیچوقت نشد
    تقریبا همیشه توی خط شروعش درجا زدم

    پاسخحذف
  17. اين بلاگر خيلي نامرده.يه صفحه نوشته بودم.همش پريد.
    خلاصش اين بود.
    براي شروع نواختن حتما بدون در نظر گرفتن حواشي بريد يه ساز بخريد.چي بخرم و چه مدلي باشه مهم نيست.
    گيتار يكي از آسونترين سازهاست خوبه ولي هدف بايد چيز ديگه اي باشه نه اينكه گيتاريست بشم كه يه روز برم پارك جمشيديه و زير درخت بشينم و يه عده برام دست بزنن و بهم حسرت بخورن.تقريبا آدمايي كه صداي سه تار منو مي شنون خيلي كم هستن.چون سه تار اصولا ساز تنهاييه و در اكثر مواقع آخرش بايد كاسه اونو كه خيس شده پاك كني .خودم صورتتو بشوري كه معلوم نشه خبرايي بوده.
    ترسم كه اشك در غم ما پرده در شود
    زين راز سر به مهر به عالم ثمر شود

    پاسخحذف
  18. @ پارسا
    درسته سه تار ساز تنهاییه.ولی من خیلی از صداش خوشم نمیاد دقیق هم نمی دونم چرا. من از سازهای ایرانی از دوتار و تنبور خوشم میاد .صداشون قدرت و حالی داره واسه خودش .سه تار به نظرم یک ساز مدرن آپارتمانیه و محبوبیت زیادش تو ایران به همین دلیله.
    مشکل من اینه که یا کاری رو شروع نمی کنم یا باید از تمام سوراخ سنبه هاش سر در بیارم.اگر ساز بخرم خواه ناخواه تاریخ موسیقی و آهنگ سازی و الی بی نهایت باید مطالعه کنم یا کلاس برم که وقتشو ندارم فعلا.ولی بالاخره یه راهی پیدا می کنم زدن یه ساز را یاد می گیرم.

    پاسخحذف
  19. @پارسا

    من با اينكه برن و يه ساز بخرن مخالفم

    ساز انسان رو بايد استادش بخره

    من الان دو تا سه تار و يه تار دارم كه ديگه صداشون برام خيلي كم شده دليلش هم اين بود كه دوتاش رو خودم خريدم تنها داشتن ابزار مهم نيست مهم ابزار خوب داشتن هم هست با داشتن ساز خوب خيلي خيلي بيشتر پيشرفت مي كني

    من همه حرف هايي كه با شعر مي زنم رو با ستار هم مي زنم خيلي مي چسبه بهت كه هر آهنگي و هر حسي رو بتوني بزني مثل شاعري مي مونه توانايي سرودن هر شعري رو داره مثل شاعر بداهه سرا مي مونه

    پس وقتي ساز رو شروع مي كني فقط بايد به اون روزي فكر كني كه بتوني همه حرف هاي دلت رو باهاش بزني پس بايد درست راهت رو بري

    الان من مي خوام يه ستار خوب بخرم دنبال يه استاد خوب مي گردم كه برام انتخاب كنه كه دوباره 2 سال ديگه نگم واي اين چيه من رو ارضا نميكنه واقعيت قضيه همينه

    راستي زروان من چند سال گيتار هم زدم ولي هيچ سازي ستار نميشه واقعا مي گم حتي تار هم ستار نميشه حتي دف هم ستار نميشه ملاحت و زيباييش و اون لطفي كه داره و اون ارتباطي كه با سرانگشتانت برقرار مي كنه قابل توصيف نيست

    البته با چنگ موافقم خيلي بايد جذاب باشه ولي امتحانش نكردم ولي از بين خيلي از سازهايي كه امتحان كردم فكر كنم كه ستار از همه اين ارتباط رو با انسان بيشتر برقرا مي كنه

    پاسخحذف
  20. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  21. زروان@
    مطمئني سه تار كدومه؟ سه تار از قديميترين سازهاي ايرانيه.از قرن چهارم نواخته مي شده.صداش فوق العادست البته به كوكش مونده كه چه جور كوك شده باشه.شايد از اين جهت مي گي آپارتماني كه اولا نسبتا ارزونه و با 50 تومن ميشه يكيشو به ديوار آويزون كرد كه البته ساز خوبش خيلي گرونتر از اين حرفهاست بعدش هم توي كنسرتها ازش كمتر استفاده ميشه چون سرعت نواختنش پايينه ولي استاد ني داوود تونسته اونو توي كنسرت هم استفاده كنه.به هر حال سه تار ساز تنهائيه يه و همون جيرينگش كه احتمالا تو خوشت نمياد قشنگش كرده.يكي از بزرگان عرفان كه اسمش يادم نيست مريضاشو با نواختن سه تار درمان مي كرد.

    پاسخحذف
  22. نگاه@
    عمو جون قضيه ساز هم مثل بلاگ ميمونه.براي شروع بايد رفت و دكمه ساخت وبلاگ جديد رو زد.اگه بخواي فكر كني حالا بذار طراحي وبلاگ رو ياد بگيرم و كد نويسي بلد شم و كلاس جاوا اسكريپت برم و بعد نويسنده بشم و چند تا مطلب آماده كنم كه با قدرت وارد بشم هيچ وقت نمي توني وبلاگ نويس بشي.منم تا چند سال پيش مثل زروان و قاصدك بودم هميشه از اينكه شروع نمي كنم شاكي بودم.يه روز بي مقدمه رفتم يه مغازه و گفتم آقا يه سه تار بده طرف فهميد كه اصلا اينكاره نيستم .15 هزار تومن گرفت و يه سه تار بهم داد.همون باعث شد كه فكرم بره سراغ آموزشش شانسي هم توي ارتباطات يه استاد پيدا كردم و وارد اين دنيا شدم البته بعدش رفتم سربازي نتونستم ادامه بدم ولي درد خودمو درمون مي كنم.

    پاسخحذف
  23. من اون كامنت زروان رو نخوندم كه پاكش كرده ولي از پاسخي كه پارسا بهش داده حدس ميزنم كه چي گفته

    يه ستار خوب رو با 200 هزار تومان هم نميشه خريد

    يه زماني توي كنسرت ها ازش استفاده نميشد چون صداي ضعيفي داره به جاي اون تار استفاده مي شد چون صداي خيلي رسايي داشت ولي امروزه با توجه به سيستم هاي صدابرداري ازش خيلي هم استفاده مي شه چون توانايي نواختنش خيلي بالاست يعني خيلي از كارايي كه ميشه با ستار انجام داد مخصوصا از لحاظ سرعت و كار روي سيم هاي بم و مشتاق با تار نميشه انجام داد البته منكر خيلي از تكنيك هايي هم نيستم كه با تار به واسطه دوسيمه بودنش ميشه انجام داد و با ستار نميشه انجام داد و ...

    من به حس زيباي پارسا به اين ساز احترام ميگذارم نه به خاطر تعصبي كه نسبت بهش دارم به خاطر مقدس بودنش

    پاسخحذف
  24. @پارسا

    عمو عزيزم حرف شما منطقي ولي از خاله قاصدك خودمون كه وبلاگ من رو درست كرده و زحمتش رو كشيده بپرس كه تا زمانيكه اوني ميخواستم رو برام نساخته بود دست از سرش برنداشتم تقريبا كچلش كرده بودم هيچي هم از وبلاگ ساختن بلد نبودم و نيستم ولي با يك استاد اين كار رو كردم كه فضاي شعرام به فضاي وبلاگم بخوره و الا خيلي هم تناسب نداشت يعني منظور من اينه كه براي خريدن ساز خيلي بهتره كه با استاد بري بخري من يه ساز خوب دارم كه همه اجراهام رو هم حالا اون اجراهايي كه توي اصفهان اونم تا سال 1381 انجام ميدادم توي گروه ها رو با اون انجام ميدادم باور كن با اينكه استادم برام انتخاب كرده بود ولي باز هم الان صداش برام كمه درد دل خيلي مهمه ولي آدم اگه يه كاري رو پايه اي بكنه خيلي بهتره

    @زروان

    من به خاطر منطق حرف شما كامنت ها رو پاك كردم احساس كردم كه حق با شماست و اينكه با توجه به سن و سالي كه دارم نگران ناراحت شدنم نباش من آدم نقد پذيري هستم

    @قاصدك

    خاله ديگه تحويل نميگيري؟

    پاسخحذف
  25. @نگاه
    بی حوصله و دلگیرم خاله
    سعی می کنم کمتر بیاد فعلا
    خوشحالم که شماها هستید

    پاسخحذف
  26. @قاصدك

    دلم دريايي از درد است خاله
    تب عشقش به دل سرد است خاله
    خدا هم ياور ما عاشقان نيست
    خدا نامرد نامرد است خاله

    خدايا دست بردار از دل ما
    كمي هم حل نما از مشكل ما
    تو گفتي عاشقان اهل بهشتند
    به غير از غم نكردي حاصل ها

    خداوندا دل ما را شكستي
    همان بالا به حال خود نشستي
    گشودي درب غم بر روي دل ها
    ندانم درب شادي از چه بستي

    خدايا اين همه حرف نگاهه
    سروده از برايت في البداهه
    از او بگذر دلش لبريز درده
    تو مردي هر چه گفته اشتباهه

    خداوندا غلط كردم تو ماهي
    تو اصلا خالي از هر اشتباهي
    خدايا هر چه گفتم با خودم بود
    تو بر هر عاشقي يار و پناهي

    خداوندا نگاهت قاته قاته
    اسير اون دو چشمون سياته
    خدايا باز هم در بازي عشق
    ز پرواي رخ تو كيش و ماته

    خدايا غم تو قلبم خونه كرده
    دلم رو مثل يك ويرونه كرده
    ديگه تنها ترين تنهاي شهرم
    همين مشكل منو ديوونه كرده

    خدايا درد من يكي دوتا نيست
    دلم از درد عشق تو جدا نيست
    خدايا هر چه گفتم بغض غم بود
    مگر بخشش صفاتي از خدا نيست؟

    پاسخحذف
  27. ببخشيد بچه ها دلم خيلي پر بود ديگه نميدونم چي نوشتم ولي به جز اوليش كه مصرع چهارمش مال يه شاعر از دانشگاه صنعتي اصفهانه به نام نصرالله امرايي بقيه اش رو همين الان ريختم روي صفحه كاغذ برم خودم بخونم ببينم چي نوشتم

    در هر صورت وقتي يه(حالا) شاعر قات ميزنه همين ميشه ديگه

    پاسخحذف
  28. @ پارسا
    من داشتم این کامنت را می گذاشتم که قطع شد خطم
    عمو من تو کارگاه ساخت سه تار هم بودم . تا حد خیلی زیادی با ساختش هم آشنا هستم. یکی از فامیل هامون اصلا کارش سه تار سازیه.می دونم که چهار تار داره و یک تار بهش اضافه کردند از زمان قاجاریه.حتی ذوالفنون را که استاد سه تاره از نزدیک دیدم .قیمت این ساز هم دستمه.صداش را هم دقیق می شناسم.منظورم از مدرن اینه که با شرایط زندگی مدرن سازگاره نه اینکه ساز جدیدی باشه.من دقیقا از همون به قول تو جیرینگش خوشم نمیاد.سلیقه است دیگه.

    پاسخحذف
  29. نمی دونم گفتن این حرف چقدر صحیحه اما این نوشته خیلی شبیه یکی از شعرهای شریعتی در واقع اول تصور کردم نقل قوله حالا نمی دونم تصادفیه یا اینکه همونه ارجاع ندادید.

    قفس کوچک
    "هر لحظه حرفی در ما زاده می شود
    هر لحظه دردی سر بر می دارد
    و هر نیازی
    از اعماق روح پنهان و رنجور ما جوش می کند
    این ها بر سینه می ریزند و راه فراری نمی یابند
    مگر این قفس کوچک استخوانی،
    گنجایشش چه اندازه است ؟ "

    دفترهای سبز
    انتشارات نگاه امروز
    علی شریعتی

    پاسخحذف