بهمن ۲۷، ۱۳۸۸

چيزي كه عيان است...

 چيز بود
بعد چيز را آفريد
تا چيز شود
ولي بي همه چيز از چيز متنفر بود

۲۰ نظر:

  1. جمله آخرش واقعا چیز ( معرکه ) بود. تو هم واقعا چیز داری ها ( استعداد داری) .چیزت گرم(دمت گرم)

    پاسخحذف
  2. "بي همه چيز از چيز متنفر بود "
    تا ابد این جمله ات یادم می مونه پارسا

    :-|

    پاسخحذف
  3. آخ جون درست شد كامنت دونيم

    خيلي قشنگ بود پارسا منم نظر قاصدك و زروان رو دارم آخريش از همه قشنگ تر بود

    پاسخحذف
  4. مي دومنم من با شما موافقم كه آخرش ميشد تنهايي باشه.ولي خيلي شفاف ميشد.

    پاسخحذف
  5. این یک کامنت خالی است. / نام محفوظ

    پاسخحذف
  6. چیز که میاد وسط من یهو چیزیم میشه که اگه بخوام بگم چیز میشه ، همه چیز این جا چیز تو چیز میشه و حالا هی چیز بیار و هی چیز بار کن . آقا اصلن به من چه که چیز شده من اگه بخوام چیزامو اینجا بگم نه تنها قم که کلن وبلاگ و با همه ی چیزاش چیز میکنن .

    پاسخحذف
  7. عمو ماندالايز نگران نباش چيزي نميشه هرچيز كه خواستي چيز كن

    پاسخحذف
  8. خسته نباشی واقعا !
    حالا با این همه چیز و بی همه چیز چه باید کرد؟

    پاسخحذف
  9. منم این روزا یه چیزیم شده که نمی دونم چیه؟؟...

    پاسخحذف
  10. این چیز شما واقعاً چیز معرکه‌ای بود.
    اگر دوستان اجازه دهند اولین پست‌مان را بنگاریم؟!

    پاسخحذف
  11. عمو اغلن
    خوش اومدي.
    اینجا کسی با خویش نیست. یک مست اینجا بیش نیست. اینجا طریق و کیش نیست، مستان سلامت میکنند...
    پس سلام

    پاسخحذف
  12. عمو نگاه سلام
    شما اومدي منم كه اومدم پس اون يكي كه آنلاينه كيه؟
    اون يكي هم سلام

    پاسخحذف
  13. سلام به همه
    ما همچنان مشكل كامنت گذاري داريم
    اميدوارم تا شنبه درست شه

    پاسخحذف
  14. سلام علیکم به همگی!!
    من که تا حالا مشکل کامنت گذاری داشتم الان حل شده!!(فک کنم دارم با سنت دیو ها پیش میرم!!!)
    @م.پارسا
    آره دیگه! چیزی که عیان است چه حاجت به چیز است!!!

    پاسخحذف
  15. این چیز، چیز چیزی بود.خوندمش چیز شدم کلی.

    پاسخحذف
  16. هی فلانی ...
    از آغاز باید که دانی درست ...
    که یزدان ز ناچیز چیز آفرید ...

    پاسخحذف