شهریور ۲۲، ۱۳۸۹

لحظه‌های شیرین

بیرازم از رویین تن شدن،
که لذت مرهم را از یادم می‌برد.

۱۴ نظر:

  1. اگر تو زخم زنی به که دیگری مرهم
    اگر تو زهر دهی به که دیگری تریاک

    پاسخحذف
  2. چه عمقی داره این دو خط؛ تمام تنم مور مور شد
    فوق العاده بود، فوق العاده، واقعا لذت بردم

    پاسخحذف
  3. عالی بود.بعد از نزدیک یک ماه حیاط خلوت خوندن چه حالی داره!!
    دمت گرم

    پاسخحذف
  4. واقعا همین طوره .... اونم اگه مرحم رو دوستی بذاره که واقها بهش نیاز داری

    خیلی قشنگ بود

    پاسخحذف
  5. Hey All
    I'm zogh marg

    لطف دارید و ممنون و ازین سخن ها

    @ عمو رضا
    شعر رو بسیار دوست داشتم

    پاسخحذف
  6. @خاله سرور
    خواهش میکنم.دست حافظ درد نکنه.

    خوب نوشته بودی.ولی به قول خودت اون قریحه عنوان انتخاب کردنت خشکیده.پستت عالی بود ولی من هنوز در مورد انتخاب عنوان و پیدا کردن ارتباط های عمیق و پشت پرده ش با این متن موندم

    پاسخحذف
  7. @ عمو جان

    مثلاً می خواستم بگم لحظه ی شیرینه داشتن این مرهم
    اما خوب نشده

    خب پیشنهادی داری بگو. عوضش می کنیم

    پاسخحذف
  8. نه دیگه
    این قسمتش رو نیستم!!!!
    حالا بزار ببینم...

    پاسخحذف
  9. عنوان رو دوست ندارم
    كاش عنوانت يه خورده مبهم بود..
    ولي پست عاليه

    پاسخحذف
  10. همین را بس که از سرور جز این نباید
    کیف میکنم باهات رفیق

    پاسخحذف