ساختارش با بقیه کارهات متفاوت بود. ازش خوشم اومد. من تا وقتی حال کنم ادامه می دهم اوج و حضیض ها میان و میرن. برام زیاد مهم نیستند.هر وقت حال نکنم وداع می کنم
من معتقدم اگه کسی روزی به اوج رسیده نباید وقتی بره که کسی براش دلسوزی بکنه.... من دوست دارم اگه روزی قرار بود وداع کنم در اوج باشم نه ته کوچه ی تنهایی... از پستت خوشم اومد اما نمی فهمم تو کی درس می خونی پس؟ ( آیکون یه مشاور عصبانی که چشماش هم در اومده؟ )
يك بارش رو خيلي ترسيدم ولي يك بار ديگش رو خيلي زياد نه
طولاني ميشه ولي ميگم
اون باري كه خيلي ترسيدم زماني بود كه روي قله علم كوه ايستاده بودم و از بالاي بالاي ديواره به پايين يعني يخچال علمچال نگاه كردم هم نقاب خوشگلم از سرم به پايين افتاد و هم با تمام وجود ترسيدم ميشه گفت زهره ام آب شد البته ارتفاعش نزديك به 800 متره و ششمين قله مرتفع جهانه
مرتبه دوم يك بار يه غار اكتشافي رفته بوديم ما شيطوني كرديم و يه قسمت هايي رو رفتيم كه خوب چشمتون روز بد نبينه و گم شديم اون زمان وقتي كه ديگه هيچ اميدي نداشتم هم ترسيدم خيلي ولي نه به اندازه اولي
حالا به نظر من بهانه درست ميگه خيلي خيلي جيگر مي خواد زماني كه از روي علم كوه به پايين نگاه كردم 5 سال پيش بود ولي من كه خيلي از اوج ترسيدم
وداع در اوج برا خود آدم خوبه
پاسخحذفاما برا مخاطبانش نه
آخه دلتنگی زیاد می آره برا اونا ...
ساختارش با بقیه کارهات متفاوت بود. ازش خوشم اومد.
پاسخحذفمن تا وقتی حال کنم ادامه می دهم اوج و حضیض ها میان و میرن. برام زیاد مهم نیستند.هر وقت حال نکنم وداع می کنم
پر رنگ..کم رنگ...بی رنگ
پاسخحذفخیلی جیگر میخواد...
پست خوبی بود فرشاد
پاسخحذفبه قول زروان ساختارش با بقیه کارهات تفاوت داشت
ولی به نظرم می تونی اون "یا" رو برداری
خواننده می تونه ارتباط دو جمله رو متوجه بشه
@همه ی دوستان
پاسخحذفلطفا فردا صبح زود آپ نکنید
در ضمن حتما باشید
یه خبراییه
من معتقدم اگه کسی روزی به اوج رسیده نباید وقتی بره که کسی براش دلسوزی بکنه....
پاسخحذفمن دوست دارم اگه روزی قرار بود وداع کنم در اوج باشم نه ته کوچه ی تنهایی...
از پستت خوشم اومد اما نمی فهمم تو کی درس می خونی پس؟ ( آیکون یه مشاور عصبانی که چشماش هم در اومده؟ )
خواهش ممنون که سرزدی
پاسخحذفلطف می کنی
والله وداع در هر صورتی که باشه حال میده :))
پاسخحذفآره، پس من الان باید برم!!!(نیست الان تو اوج تشریف دارم!!!)
پاسخحذفیعنی که چه؟!!! من بعضی وقتا که حرفی برا گفتن ندارم میتونم کامنت بذارم....اونوقت بعضی وقتا که دارم نمیتونم!! مملکته داریم؟!!!!
پاسخحذف@همه
پاسخحذفممنون ..
شاید هر دو راه پیش روم باشه
***
پاسخحذفخداحافظی خیلی غریبه ! خداحافظی در اوج ، دلتنگی ابدی میاره و خداحافظی در قعر ، حسرت ابدی !
( البته منظورم برای دیگران بود .)
***
Elham
***
توي تمام زندگيم دوبار ترسيدم
پاسخحذفيك بارش رو خيلي ترسيدم ولي يك بار ديگش رو خيلي زياد نه
طولاني ميشه ولي ميگم
اون باري كه خيلي ترسيدم زماني بود كه روي قله علم كوه ايستاده بودم و از بالاي بالاي ديواره به پايين يعني يخچال علمچال نگاه كردم هم نقاب خوشگلم از سرم به پايين افتاد و هم با تمام وجود ترسيدم ميشه گفت زهره ام آب شد البته ارتفاعش نزديك به 800 متره و ششمين قله مرتفع جهانه
مرتبه دوم يك بار يه غار اكتشافي رفته بوديم ما شيطوني كرديم و يه قسمت هايي رو رفتيم كه خوب چشمتون روز بد نبينه و گم شديم اون زمان وقتي كه ديگه هيچ اميدي نداشتم هم ترسيدم خيلي ولي نه به اندازه اولي
حالا به نظر من بهانه درست ميگه خيلي خيلي جيگر مي خواد زماني كه از روي علم كوه به پايين نگاه كردم 5 سال پيش بود ولي من كه خيلي از اوج ترسيدم