خیلی خوب بود.دار، مصلوب،ترانه ،مادر و تهمینه خیلی با هم هماهنگی دارند.فقط رابطه متن با نوشدارو را دقیق متوجه نشدم. امروز در غیاب اساتید وظیفه خطیر کامنت گذاری روی دوش من افتاده . اگر مرتب به اسم من بر می خورید فعلا باید تحمل کنید تا اساتید برگردند.شده ام زروان اینجا زوران آنجا زروان همه جا.
یکی از قشنگترین پست هایی بود که در "به کسی نگو" خوندم .
تلمیح خیلی ظریفی داشت ، خیلی لذت بردم .
من رو به سمت و سوهایی برد که شاید قصد خودت هم نبوده . یکی از مسائلی که با این متن جلوی چشمم اومد و خودم می دونم که احتمالا منظورت این نبوده ( آخه خیلی چیزای دیگه هم جلوی چشمم اومد ، این از همش قابل گفتن تره ! ) ماجرای مادری بود که از شدت نداری فرزند خودش رو کشت تا جلوی بدبخت شدنش رو بگیره ، با این تفاوت که نوشدارو هرگز به فرزند این زن نرسید ، حتی پس از مرگ !
سلام! @الهام الهام جون مرسی عزیز نظر لطفته! ولی تو این وبلاگ پستای با ارزشتری هم هست که این در مقابلش چیزی نیست!!(آیکون یه دختر در حال شکستن نفس خویش!!)برداشت قشنگ و عمیقی داشتی ولی همونطور که خودتم گفتی منظور من این نبود!! @ زروان نوشدارو که آدمو یاد سهراب میندازه تهمینه هم که مادر سهرابه...و به نظر من این تهمینه میتونه نمادی از مادران تمام سهراب های دنیا باشه حتی سهراب اعرابی!
راستی این قسمتی از یه شعره که تو وبلاگم گذاشتم!! البته نه اون وبلاگی که تو لینکاست بلکه یه وبلاگ دیگه به این آدرس!!: asemen-kuchak.blogfa.com
مرسی خیلی خوب و قشنگ بود این فرا خوانی روایت از تهمینه و نوشدارو و چند پهلو بودن ِ دار ( داری برای مصلوب شدن ، دار قالی که بافتن را معنامند میکند و بافتنی که بافتن آرزو را هم شامل می شود و نوشدارویی که نمی رسد و آرزوها را مصلوب می کند ) و البته یه دار ِ دیگه که توی زبان مازندرانی به درخت های بزرگی گفته میشه که البته موقعیت های اساطیری هم ایجاد میکنه و معمولن با تقدسی که به همراه داره با مادرانگی تهمینه چفت میشه و ... و به خاطر همه ی حس خوب و لبخند رضایتی که به لبم نشوند دستت درد نکنه .
خیلی خوندم ولی خب زیاد هم متوجه نشدم به چی اشاره داره و به چی برمیگرده.
در ضمن استفاده از اسم تهمینه کپی رایت داره آسمان کوچک.الان شما بدون مجوز از اسم تهمینه استفاده کردین و قبل از این که با حکم جلب بیام در خونه تون رضایت منو جلب کنین
خیلی خوب بود.دار، مصلوب،ترانه ،مادر و تهمینه خیلی با هم هماهنگی دارند.فقط رابطه متن با نوشدارو را دقیق متوجه نشدم.
پاسخ دادنحذفامروز در غیاب اساتید وظیفه خطیر کامنت گذاری روی دوش من افتاده . اگر مرتب به اسم من بر می خورید فعلا باید تحمل کنید تا اساتید برگردند.شده ام زروان اینجا زوران آنجا زروان همه جا.
***
پاسخ دادنحذفیکی از قشنگترین پست هایی بود که در "به کسی نگو" خوندم .
تلمیح خیلی ظریفی داشت ، خیلی لذت بردم .
من رو به سمت و سوهایی برد که شاید قصد خودت هم نبوده . یکی از مسائلی که با این متن جلوی چشمم اومد و خودم می دونم که احتمالا منظورت این نبوده ( آخه خیلی چیزای دیگه هم جلوی چشمم اومد ، این از همش قابل گفتن تره ! ) ماجرای مادری بود که از شدت نداری فرزند خودش رو کشت تا جلوی بدبخت شدنش رو بگیره ، با این تفاوت که نوشدارو هرگز به فرزند این زن نرسید ، حتی پس از مرگ !
***
Elham
***
سلام!
پاسخ دادنحذف@الهام
الهام جون مرسی عزیز نظر لطفته! ولی تو این وبلاگ پستای با ارزشتری هم هست که این در مقابلش چیزی نیست!!(آیکون یه دختر در حال شکستن نفس خویش!!)برداشت قشنگ و عمیقی داشتی ولی همونطور که خودتم گفتی منظور من این نبود!!
@ زروان
نوشدارو که آدمو یاد سهراب میندازه
تهمینه هم که مادر سهرابه...و به نظر من این تهمینه میتونه نمادی از مادران تمام سهراب های دنیا باشه حتی سهراب اعرابی!
راستی این قسمتی از یه شعره که تو وبلاگم گذاشتم!! البته نه اون وبلاگی که تو لینکاست بلکه یه وبلاگ دیگه به این آدرس!!:
asemen-kuchak.blogfa.com
مرسی
پاسخ دادنحذفخیلی خوب و قشنگ بود
این فرا خوانی روایت از تهمینه و نوشدارو و چند پهلو بودن ِ دار ( داری برای مصلوب شدن ، دار قالی که بافتن را معنامند میکند و بافتنی که بافتن آرزو را هم شامل می شود و نوشدارویی که نمی رسد و آرزوها را مصلوب می کند ) و البته یه دار ِ دیگه که توی زبان مازندرانی به درخت های بزرگی گفته میشه که البته موقعیت های اساطیری هم ایجاد میکنه و معمولن با تقدسی که به همراه داره با مادرانگی تهمینه چفت میشه و ...
و به خاطر همه ی حس خوب و لبخند رضایتی که به لبم نشوند دستت درد نکنه .
عمو نگاه كجايي يه شعر جديد بذار به قالب جديد بياد
پاسخ دادنحذفخاله تو ديگه كي هستي!
سلام يادم رفت
پاسخ دادنحذفسلام
5-6 بار مطلبت رو خوندم
پاسخ دادنحذفواقعا لذت بردم
بسیار زیبا بود
خیلی خوندم ولی خب زیاد هم متوجه نشدم به چی اشاره داره و به چی برمیگرده.
پاسخ دادنحذفدر ضمن استفاده از اسم تهمینه کپی رایت داره آسمان کوچک.الان شما بدون مجوز از اسم تهمینه استفاده کردین و قبل از این که با حکم جلب بیام در خونه تون رضایت منو جلب کنین
خیلی دوست داشتم این پستو
پاسخ دادنحذف@ رضا
پاسخ دادنحذفکامنت سوم از اولو بخونید!!
تهمینه،تهمینه،تهمینه، آی تهمینه!! آهای تهمینه!!(میخوام ببینم کی میتونه منو جلب کنه!!)
@همه
ممنونم بچه ها!!
خيلي خيلي قشنگ بود
پاسخ دادنحذفولي آخرش اگه ميگفتي
شايد تهمينه اي در راه باشد فكر كنم شايد البته بهتر بود
آفرين عالي بود
@سمیه
پاسخ دادنحذفحالا که انداختم گوشه هلفدونی آب خنک بخوری میفهمی اسم تهمینه رو نباید به زبون بیاری مگه این که رضایت منو و مادر تهمینه رو جلب کنی اول