بهمن ۱۰، ۱۳۸۸

قـهــــــــــــقهه

خنده ام بند نمی آید استاد
قیلوله آشفته دیو را چه کنم؟؟

۲۷ نظر:

  1. از خُر و پف ديو خندات گرفته؟
    يا از اينكه فكر مي كنه بيداره؟
    يا از بدبختي خودت كه بايد از ترس ديو
    توي دلت بخندي؟

    پاسخ دادنحذف
  2. @م.قاف
    من دارم میخندم به خدااا!!!
    @م.پارسا
    گزینه 4!! هیچ کدام...

    استاد میگه:
    به چرک مینشیند خنده
    به نوار زخم بندیش ار ببندی
    رهایش کن....
    رهایش کن، اگرچه قیلوله دیو آشفته گردد!

    پاسخ دادنحذف
  3. موقعیت دراماتیکیه . یک عکس العمل غیر قابل کنترل در جایی که غیر قابل کنترل بودن می تونه به مرگ و تباهی منجر بشه. ولی بجای تعدا زیاد "ه" میشد " هــــــــــــ" نوشت که فرم بصریش هم حفظ شه.

    پاسخ دادنحذف
  4. من به شدت با کامنت دوم زروان و تبدیل هههههه به ـهـــــ موافقم

    پاسخ دادنحذف
  5. بچه هاي به كسي نگو لطفا يه سري به وبلاگ به همه بگو بزنيد و نظر بديد.
    چرا امروز اينجا اينجوريه .يعني همه با هم امتحان دارن؟خوب شد امروز پست نذاشتم بدجور شهيد مي شد.
    من مي گم برم دنبال ميلاد بياد اينجا رو پر شور كنه.نه اينكه هر جا ميره اونجا شلوغ ميشه!;)

    پاسخ دادنحذف
  6. @م.پارسا
    آره خاله جان
    امروز خیلی خلوته
    حالا منو باش که از دیشب 4 بار آپ کردم کلا !
    خاله دیگه حالا حالا آپ نمیکنه

    پاسخ دادنحذف
  7. ببخشيد با نظر زروان موافقم

    پاسخ دادنحذف
  8. عمو نگاه الان فهميديم خيلي كار داري.
    اصلا خوندي نظر زروان رو.
    عين اين كامنت گذارا نوشتي كه مي گن "چه مطالب مفيدي" يا "پس اينجوري فكر مي كني" يا "باهات موافقم"....آخرش هم مي گن خوشحال ميشم بهم سر بزني.

    پاسخ دادنحذف
  9. آیا میدانید که :
    ماندالایز و نگاه در صدر جدول تعداد پست ها قرار دارند با 30 پست

    پاسخ دادنحذف
  10. @پارسا

    منظورم از اون برداشتن ههههههه بود همون يكيش كافي بود به نظر من در باره مفهوم شعر هم نظر نميدم چون اين كارا به من نيومده

    پاسخ دادنحذف
  11. @خاله

    من هر روز كه ميام پست بزارم تازه شما مي گي نوبت تو نيست برو يه روز ديگه

    منم دوباره مي رم تا فردا روز از نو و روزي از نو

    پاسخ دادنحذف
  12. @نگاه
    کی بود گفت من هفته ای 2تا پست میذارم ؟؟

    پاسخ دادنحذف
  13. عمو خودمون فهميديم منظورت چي بود.خواستيم الكي يه چيزي گفته باشيم بياي يه نظر بدي.

    پاسخ دادنحذف
  14. عمو ،خاله من ،من .چرا اينجا همه سر سنگين شدن.قبلا اينجا ميومدم قربون صدقم مي رفتن نكنه بزرگ شدم خودم خبر ندارم.
    عمو نگاه اون ايميل براي بابامون بودا .من همون م.پارسا4ساله از تهران هستم.

    پاسخ دادنحذف
  15. @م.پارسا 4ساله
    خاله قربونت بره که اینقدر ماهی تو
    نه عزیزم
    تو هنوز کوچولویی
    تازه من عمه ی یه چهارساله دیگه هم هستم
    اونم البته بهم میگه خاله !
    چون من دوست ندارم کسی عمه صدام کنه

    پاسخ دادنحذف
  16. @پارسا

    عمو قربونت بره كه اينقدر شيريني
    من هستم دارم مي خونم ولي يه شعر داره اذيتم ميكنه يه مقدار بي حوصله شدم همين

    شاعرم ديگر نگاهم بنديِ عصيان شع

    خلاصه آقا شعره داره عصيان مي كنه و من هم اسير واژه هاش فعلا داره اسب مي تازونه تا وقتي كه اسير شد ديگه يه عمر جاودانه ميشه

    خلاصه كه خاله هم خاله هاي قديم يادش به خير چقدر يه زمان هايي خالمون دوستمون داشت

    امان از دست اين دور و زمانه

    اين جمله عنوان يكي از شعرامه پارسا برو بخون جالبه توي ساحل نگاه هست

    پاسخ دادنحذف
  17. خاله قاصدك
    براي نگاه ايميل زدم.آدرس يه وبلاگ ديگمو دادم.خواستي برو ببين .
    نگاه@
    خوندم.
    ايشالله به قول خودت زودتر رام بشه.به قول خودمم زودتر بچكه روي كاغذ

    پاسخ دادنحذف
  18. @ کامنت گذاران
    ملت این که همون قبلی شد :) .مگه قرار نبود قربون و صدقه ها و پیام ها را ببریم تو وبلاگ خصوصی؟ حالا م.پارسا چهارساله است
    شیطونه.خاله قاصدک و عمو نگاه شما چرا؟

    @م.پارسا
    عمو زروان غریبه است دیگه؟باشه عمو جون عید هم میایی عیدی بخواهی.

    پاسخ دادنحذف
  19. @پارسا

    منو فرستادي دنبال نخود سياه همون دوتا آخري رو باز نميكنه هر كاري كه ميكنم متأسفانه

    راستي رام شد و اومد حالا يه مقدار راحت شدم

    پاسخ دادنحذف
  20. خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است
    کارم از گریه گذشته است بدان می خندم!

    پاسخ دادنحذف
  21. ببینین من چه بچه حرف گوش کنی هستم:)

    پاسخ دادنحذف
  22. قالب جديد مبارررررررك

    پاسخ دادنحذف