اين تويي تويي آيا
كه به وسعت سايه ي بالي بر واهمه هايم پا مي نهي
بارويي از مكث هاي مردد ِ بين ِ كلام بر پا مي كني
و لحظه را به تيك تاكي همواره وعده مي دهي
بي بودِ تو آيا
چون يادي مي بايد و فرسود
وقتي خطوطِ انگشتي پيرايه ات را به باد بند ميكند
وگاهي اتاق پر مي شود از ...
این نوشته با بقیه نوشته هات تو به کسی نگو خیلی فرق داشت . حس خاصی را به من منتقل کرد .بخصوص خط اول با آن ریتم بچگانه اش بردم تو یک حال و هوای عجیب .به نظرم شعر محصول یک احساس عمیق در یک بزنگاه مهم زندگی است که آنسان را وادار به نوشتن می کند.
پاسخحذف