بهمن ۰۹، ۱۳۸۸

نوشدارو

ترانه هایم را
نذر مادران مصلوب دارهای نبافته,کرده ام
شاید تهمینه ای میانشان باشد.......

۱۲ نظر:

  1. خیلی خوب بود.دار، مصلوب،ترانه ،مادر و تهمینه خیلی با هم هماهنگی دارند.فقط رابطه متن با نوشدارو را دقیق متوجه نشدم.
    امروز در غیاب اساتید وظیفه خطیر کامنت گذاری روی دوش من افتاده . اگر مرتب به اسم من بر می خورید فعلا باید تحمل کنید تا اساتید برگردند.شده ام زروان اینجا زوران آنجا زروان همه جا.

    پاسخحذف
  2. ***


    یکی از قشنگترین پست هایی بود که در "به کسی نگو" خوندم .


    تلمیح خیلی ظریفی داشت ، خیلی لذت بردم .

    من رو به سمت و سوهایی برد که شاید قصد خودت هم نبوده . یکی از مسائلی که با این متن جلوی چشمم اومد و خودم می دونم که احتمالا منظورت این نبوده ( آخه خیلی چیزای دیگه هم جلوی چشمم اومد ، این از همش قابل گفتن تره ! ) ماجرای مادری بود که از شدت نداری فرزند خودش رو کشت تا جلوی بدبخت شدنش رو بگیره ، با این تفاوت که نوشدارو هرگز به فرزند این زن نرسید ، حتی پس از مرگ !




    ***
    Elham
    ***

    پاسخحذف
  3. سلام!
    @الهام
    الهام جون مرسی عزیز نظر لطفته! ولی تو این وبلاگ پستای با ارزشتری هم هست که این در مقابلش چیزی نیست!!(آیکون یه دختر در حال شکستن نفس خویش!!)برداشت قشنگ و عمیقی داشتی ولی همونطور که خودتم گفتی منظور من این نبود!!
    @ زروان
    نوشدارو که آدمو یاد سهراب میندازه
    تهمینه هم که مادر سهرابه...و به نظر من این تهمینه میتونه نمادی از مادران تمام سهراب های دنیا باشه حتی سهراب اعرابی!

    راستی این قسمتی از یه شعره که تو وبلاگم گذاشتم!! البته نه اون وبلاگی که تو لینکاست بلکه یه وبلاگ دیگه به این آدرس!!:
    asemen-kuchak.blogfa.com

    پاسخحذف
  4. مرسی
    خیلی خوب و قشنگ بود
    این فرا خوانی روایت از تهمینه و نوشدارو و چند پهلو بودن ِ دار ( داری برای مصلوب شدن ، دار قالی که بافتن را معنامند میکند و بافتنی که بافتن آرزو را هم شامل می شود و نوشدارویی که نمی رسد و آرزوها را مصلوب می کند ) و البته یه دار ِ دیگه که توی زبان مازندرانی به درخت های بزرگی گفته میشه که البته موقعیت های اساطیری هم ایجاد میکنه و معمولن با تقدسی که به همراه داره با مادرانگی تهمینه چفت میشه و ...
    و به خاطر همه ی حس خوب و لبخند رضایتی که به لبم نشوند دستت درد نکنه .

    پاسخحذف
  5. عمو نگاه كجايي يه شعر جديد بذار به قالب جديد بياد
    خاله تو ديگه كي هستي!

    پاسخحذف
  6. 5-6 بار مطلبت رو خوندم
    واقعا لذت بردم
    بسیار زیبا بود

    پاسخحذف
  7. خیلی خوندم ولی خب زیاد هم متوجه نشدم به چی اشاره داره و به چی برمیگرده.

    در ضمن استفاده از اسم تهمینه کپی رایت داره آسمان کوچک.الان شما بدون مجوز از اسم تهمینه استفاده کردین و قبل از این که با حکم جلب بیام در خونه تون رضایت منو جلب کنین

    پاسخحذف
  8. خیلی دوست داشتم این پستو

    پاسخحذف
  9. @ رضا
    کامنت سوم از اولو بخونید!!

    تهمینه،تهمینه،تهمینه، آی تهمینه!! آهای تهمینه!!(میخوام ببینم کی میتونه منو جلب کنه!!)
    @همه
    ممنونم بچه ها!!

    پاسخحذف
  10. خيلي خيلي قشنگ بود

    ولي آخرش اگه ميگفتي

    شايد تهمينه اي در راه باشد فكر كنم شايد البته بهتر بود

    آفرين عالي بود

    پاسخحذف
  11. @سمیه

    حالا که انداختم گوشه هلفدونی آب خنک بخوری میفهمی اسم تهمینه رو نباید به زبون بیاری مگه این که رضایت منو و مادر تهمینه رو جلب کنی اول

    پاسخحذف