دی ۱۵، ۱۳۸۸

گلبرگِ تنها

چه تنها می مانــَد،
تنها گلبرگِ افتان،
از میان گلبرگهای گل ِ داودی...

۷ نظر:

  1. و چه تنهائی غریبانه ایست تنهائی گلبرگ

    پاسخحذف
  2. چه تصویر سازی ماهرانه و تاثیر گذاری !!
    ولی به نظرم می رسد که "تنها"ی دوم را می توان حذف کرد و این به نوشته کمک می کند.
    بی نهایت خودش منشا عجائب است . مجذورش هم مجذور عجائب می شود اینکه مجذور بی نهایت عجیب ، چقدر شگفت آور می شود؛ از ظرفیت ذهنی من بیرون است
    موفق باشید

    پاسخحذف
  3. احساس تنهایی رو بسیار زیبا نشون دادی
    زیبا بود عزیزم
    خوشحالم که برگشتی

    @زروان
    نقدهات حرف نداره

    پاسخحذف
  4. *ممنونم از همه، اینجا نوشتن آدمو سر ذوق میاره.
    *زروان خیلی ممنونم از نقدت، اتفاقا خودمم خواستم اون تنهارو حذف کنم از نظر فنی، خیلی خوندن و سخت کرده، ولی اون گلبرگ واقعا تنها بود، نتونستم صفتشو حذف کنم، واسه همین از سر احساس نوشتمش

    پاسخحذف