آبان ۲۵، ۱۳۸۸

تب


وقتی گرمای تنم دارد می سوزاند هرآنچه اطرافش هست را
در آغوش بگیر مرا تا هدر نرود این هُرم دوست داشتن!

۷ نظر:

  1. اول اينكه خوش اومدي سيد

    دوم يه سوال
    الان با كي بودي دقيقا؟
    ;-)

    پاسخحذف
  2. سوم و مهم تر از همه
    زيبا بود
    ياد اين شعر افتادم :
    "شب عاشقونه ي من ، كه حروم شد
    لحظه ي بودن با تو ، كه تموم شد"

    پاسخحذف
  3. @
    خودش میدونه !
    ممنون !
    سعی میکنم سیاسی و طنز بنویسم !

    پاسخحذف
  4. سید جان شرمنده اگر مثل شتر سرم رو انداختم پائین و اومدم نوشتت رو شهید کردم

    یه نموره اگر اون دوتا جمله رو نمینوشتم یکمکی مدیون وجدانم میشدم .

    خلاصه شرمنده پسر عمو جان .

    پاسخحذف
  5. ببخشید این طور بی‌مقدمه:

    اولش ازانجا شروع شد که بعضی از مجریان و ژورنالیست‌های کم‌سواد یادشان رفت که قبل از تنظیم خبر، دست‌کم یک بار دستورزبان فارسی را مرور کنند... و خلاصه این طور شد که کلی غلط فاحش را وارد ذهن مردم پارسی‌گو کردند و از آن جمله: رای بعد از فعل!!!
    رای مفعولی بلافاصله بعد از گروه مفعولی می‌آید و نه بعد از فعل جمله‌ی پیرو که هیچ توجیه تاریخی و دستوری و منطقی ندارد و گاه حتی خوانش متن را با مشکل مواجه می‌سازد و از روانی می‌اندازد!
    حالا اینجا دیدم نه که یکی آمده و این غلط فاحش را وارد حوزه‌ی عاطفی کرده (گرچه قطعاً تا امروز اولین کسی نیست که این شاهکار را مرتکب می‌شود!)... حالا بگذریم که در متن‌های طولانی یارو می‌تواند توجیه کند که از زیر نگاه و دستش در رفته و نتوانسته اصلاحش کند، در یک متن دوسطری دیگر باید گفت واویلا!
    ***
    قشنگ، اصلاحش کن:

    "وقتی گرمای تنم دارد می‌سوزاند هر آنچه را اطرافش هست
    در آغوش بگیر مرا تا هدر نرود این هُرم دوست داشتن!"

    ***
    همه حرف‌ها راجع به رای مفعولی به کنار: چه تصویرت گرمه!


    دستورالدوله

    پاسخحذف
  6. دوریم و
    دوست نیستیم
    نزدیک تر بیا
    آن دورها که ایستاده ای
    چه بخواهی چه نخواهی
    دلتنگ میشوم
    آن دورها که ایستاده ای
    تنم دی ماه است
    تبم بالا

    مهدیه لطیفی

    پاسخحذف