آذر ۰۳، ۱۳۸۸

گناه نگاه

به چشمانت نگاهم را گشودي
دلم را لحظه اي از من ربودي
نفهميدم كجا رفتي، چه كردي
ندانستم كه هستي و كه بودي

من و افسون چشمان سياهت
من و جادوي جان بخش نگاهت
من و يك آرزوي ديگر از تو
شبي آغوش جانسور گناهت

۶ نظر:

  1. دو بيت دومي محـــشر بود نگاه

    پاسخحذف
  2. نگاه تو فوق العاده اي به خددااااا!!
    هيچي تو ذهنم نيومد به جز اين دو بيت كه از جاي ديگه برداشتم..

    «در اين دنيا نكردم من گناهي
    فقط كردم به روي تو نگاهي
    اگر باشد نگاه من گناهي
    مجازاتم بكن با يك نگاهي »

    پاسخحذف
  3. سلام فرشاد جان شما لطف دارين
    من از نوشته شما خيلي خوشم اومد احساس كردم كه شايد اين دوبيتي ها بتونه مفاهيم شما رو كامل كنه
    در هر صورت من به كسي نگو رو به خاطر همين بچه هاي خوب و دوست داشتنيش از جمله شما، كمياب، پارسا و خاله قاصدك خيلي دوست دارم اميدورام بتونيم باعث ارتقاي همديگه بشيم و لحظات خوبي رو براي همديگه بسازيم ممنون از لطفت

    پاسخحذف
  4. هنوز گیج ِ نگاهی ام که گناه می بارد از آن .

    پاسخحذف
  5. ***


    چه ساده لوح بودم من ، تو انعکاس "نگاه" خودت را در چشمان من می دیدی !







    ***
    Elham
    ***

    پاسخحذف
  6. @نگاه
    صد در صد .. ما از شما استفاده مي كنيم . وگرنه كه ما سواد زيادي نداريم .. بچه ها خيلي بهترند .. ماندالايز هم جديدا امده و خيلي خوب كار مي كنه ..

    پاسخحذف