یاد بیت حافظ افتادم :راز سر بسته ی ما بین ، که به دستان گفتندهر زمان با دف و نی بر سر بازار دگر
من هم ياد بيت مولانا افتادم:عشق بوي مشك دارد زان سبب رسوا بودمشك را كي چاره باشد از چنين رسوا شدن
جمله سازی تمام شد ، حالا شد مشاعره موضوعی؟من هم یاد این رباعی افتادم:عاشق همه سال مست و رسوا بادادیوانه و شوریده و شیدا بادابا هشیاری غصه هر چیز خوریمچون مست شویم هر چه بادا بادا
...... !!!
***سکوت***Elham***
ماشاالله همه بچه ها خودشون يه پا ديوان شعر شدن..آقا ما يه جمله سوالي گفتيماا...
چه نکردیم که رسوا نشویم...!
یاد بیت حافظ افتادم :
پاسخ دادنحذفراز سر بسته ی ما بین ، که به دستان گفتند
هر زمان با دف و نی بر سر بازار دگر
من هم ياد بيت مولانا افتادم:
پاسخ دادنحذفعشق بوي مشك دارد زان سبب رسوا بود
مشك را كي چاره باشد از چنين رسوا شدن
جمله سازی تمام شد ، حالا شد مشاعره موضوعی؟
پاسخ دادنحذفمن هم یاد این رباعی افتادم:
عاشق همه سال مست و رسوا بادا
دیوانه و شوریده و شیدا بادا
با هشیاری غصه هر چیز خوریم
چون مست شویم هر چه بادا بادا
...... !!!
پاسخ دادنحذف***
پاسخ دادنحذفسکوت
***
Elham
***
ماشاالله همه بچه ها خودشون يه پا ديوان شعر شدن..
پاسخ دادنحذفآقا ما يه جمله سوالي گفتيماا...
چه نکردیم که رسوا نشویم...!
پاسخ دادنحذف