آذر ۱۷، ۱۳۸۸

این حرف هام تمامی ندارد انگار

مردم از نمايشي به نمايش ِ ديگر مي افتند .
در مقابل حادثه دست روي دست مي گذارند
و انگيزه شان را درست مثل يك چتر مي بندند ،
به صورتي غير منطقي پيلي پيلي مي خورند
و به خودشان خلاصه مي شوند ،
يعني به هيچ ...
ادامه دارد ...

۶ نظر:

  1. آي مردم ...آي مردم...

    مردم هميشه مردم.....

    من هنوز معتقدم مي شود بيدار شد ...
    مي توان بيدار كرد، بيدار ماند...

    پاسخ دادنحذف
  2. مردم ِ عجیب و غریب

    خوب
    بد
    زشت
    همه جور

    پاسخ دادنحذف
  3. و به خودشان خلاصه می شوند
    چقده جالب

    پاسخ دادنحذف
  4. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخ دادنحذف
  5. به یاد شعری از شعرهای فروغ فرخزاد می افتم آنجا که از مرددمی می گوید که از مشاهده ی مراسم اعدام اذت می بردند . گرچه این کتن حرف تازه تری برای گفتن هم دارد .

    پاسخ دادنحذف