دی ۰۲، ۱۳۸۸

لن ترانی

حالا ؛ می تَنی حرف ها را بر تن ِ این غار که یافت می نشوم ؟
یا تکه تکه جنون بتراوم از لن ترانی ...

۵ نظر:

  1. ماندالايز!!‌ تو ساعت 4 صبح پا شدي اين رو نوشني ؟؟؟

    پاسخحذف
  2. ماندالایز من نفهمیدم یعنی چی؟ یه زبان ساده تر بگو و بنویس البته.

    پاسخحذف
  3. ماندالايز عزيز
    لطف مي كني يه توضيحي درباره روش نوشتنت بدي.والا من نمي دونم چرا اصلا نمي فهمم چي ميگي.هرجور مي خوام خودمو با نوشته هات تطبيق بدم نمي شه.شايد لازم باشه يه توضيحي بدي

    پاسخحذف
  4. راستش گاهی اگه بخوای راجع به دو خط حرف بزنی حرفهات میشه هزار خط
    اما این دوخط برای خودم خیلی خطه خیلی خط ِ ننوشته که درونشه خیلی خط از پنهان شدن پیغمبر توی غار و تنیدن تار بگیر تا تندیدن واژه بر تنهایی هام تا ندیدن من تا ندیده شدن محمد تا اراجیف بافتن من تا عرفان کلمه و فرقه ی حروفیه در صوفیان غرب ایران تا ... تا ... تا ...

    پاسخحذف
  5. وقتی توضیحاتت را خواندم دیدم اگر یافت می نشوم را نمی نوشتی خیلی بهتر بود. اما در وهله اول و شاید دوم و سوم به راحتی نمی شود به درک نشانه های این جمله رسید. فضای وب که دیگر حال و هوای خودش را دارد و مردم تند تند می خوانند و می روند. کلی باید شناخت دینی و اسطوره ای و پس زمینه ای داشت تا نمادهای این جمله را سر جایش گذاشت . به نظرم اگر از فشردگی نمادهای جملاتت بکاهی جمله های خیلی زیبا و پر مغزی می شوند.

    پاسخحذف