دی ۰۹، ۱۳۸۸

مسافر

مرا سفر به کجا می برد؟
کجا نشان قدم نا تمام خواهد ماند
و بند کفش به انگشت های نرم فراغت
گشوده خواهد شد؟
کجاست جای رسیدن ، و پهن کردن یک فرش
و بی خیال نشستن
و گوش دادن به
صدای شستن یک ظرف زیر شیر مجاور؟

۱۱ نظر:

  1. شعر جلبی بود سارا.چسبید.

    کجاست؟کجاست؟ کجاست؟
    هر که یافت مرا نیز رهنمون کند

    پاسخحذف
  2. در ضمن یادم رفت بگم :
    خوش اومدی خانوم

    پاسخحذف
  3. مسافر ممکن است بار و بنه نداشته باشد ولی همیشه ثروتمند است چون سفر دارد.

    پاسخحذف
  4. فعلا كه سفر به "به كسي نگو " آوردتت
    خوش اومدي.فكر نكني اينجا هميشه اينقدر غم انگيزه ها.نه اينجا مجلس عزا بر پا شده.عزاي از دست دادن "كرامت انساني"

    پاسخحذف
  5. @سارا
    خب چون پست اولی هستی عیبی نداره که شعر خودت نبود . در آینده منتظر مطالب زیبای خودت هستیم

    @همه ی دوستان
    سارا خیلی تلاش کرده بود کامنت بذاره و بگه که این شعر از مرحوم سپهری هستش
    ولی امکان کامنت گذاشتن رو نداشت

    پاسخحذف
  6. ببخشيد سارا من لو دادم ولي انتخابت خيلي قشنگ بود
    به من خيلي چسبيد به اين وبلاگ خيلي خيلي خوش اومدي

    پاسخحذف
  7. نگاه@
    يا ستار يا ستار يا ستار D:

    پاسخحذف
  8. بچه ها سلام....
    از ابراز محبت همتون ممنون ... من بدون خوندن قوانین مطلب گذاشتم شرمندم

    در ضمن من عاشق شعر های سهراب و اخوان هستم واسه همین خواستم شروع نوشته هام با سهراب باشه...

    پاسخحذف
  9. @سارا
    من از شما معذرت مي خوام

    @پارسا
    كلي شرمندم كردي ببخشيد

    پاسخحذف
  10. خوش بيامدي :-)
    حواست باشه به كسي نگي

    پاسخحذف