آذر ۲۶، ۱۳۸۸

محرم

بلاخره رسید ماه عشق بازی های من با تو

۷ نظر:

  1. دیوونه و مستم مجنون تو هستم ، من از همه دل کنده ام و با تو نشستم ، دلم را به غمت شیر خدا با غم سرشتم ، روی سر در این سینه من حیدر نوشتم ، توئی پشت و پناهم توئی نور و نگاهم ، تو هستی هادی و فانوس من ای نور راهم ، ای تک یَـل حیدر سردار دلاور ، ای ساقی اهل حرم و آل پیمبر ، ای کعبه حاجات دلم باب الحوائج ، من دل به تو بستم آئینه شکستم ، با دیدن تو از دو جهان مستانه رستم

    پاسخحذف
  2. اين عشق تو به محرم خيلي واسم جالبه ..

    آره شروع شد /./ اما هر لحظه براي من پر از اضطراب و دلهره است ...
    نمي دانم چه خواهد شد ؟

    پاسخحذف
  3. @ فرشاد

    چرا برات جالبه ، دوست دارم همه اون چیزی که تو فکرت هست رو برام بنویسی ، ممنون میشم .

    پاسخحذف
  4. همين عشقي كه به امام حسين و محرمش داري ،‌همين عشق بي ريا و پاك و صادقانت كه وقتي به قلم مياريش كاملا از ضمير و دلت خبر ميده و گواهه همه چيزه ...

    پاسخحذف
  5. بوی محرم مستم می کنه

    پاسخحذف
  6. بالاخره رسید ماه عشق بازی من با تو.....
    ای قیمه

    پاسخحذف