آبان ۲۶، ۱۳۹۲

خواهش

دست های تو
ته آرزوهای من بود،
حالا بردارشان
از گردن خوابهایم!
خفگی مردن خوبی نیست..

آبان ۰۲، ۱۳۹۲

خیلی دور خیلی نزدیک؟

اینجا
تفاهم
سنگریزه ایست معلق در پیاده رو های عریضِ شب،
که با ضربه ی پایِ عابر خسته ای
از ما دور می شود..

مهر ۲۷، ۱۳۹۲

یک و یک

عددها که دست به یکی کنند
 جواب هیچ جمعی دو نمیشود
و قرعه هیچ فالی به نام ما نمیخورد
و من میماند و تو...

مهر ۰۹، ۱۳۹۲

دنياي ديوونه ها

عجب دنيايي دارند ديوانه ها
همه چيز را ديوانه وار مي بينند،ميشنوند و درك ميكنند
و زماني كه عاشق مي شوند، ديوانه وار....

مهر ۰۱، ۱۳۹۲

شهریور ۱۹، ۱۳۹۲

شهریور ۰۳، ۱۳۹۲

مرداد ۲۴، ۱۳۹۲

مرداد ۰۲، ۱۳۹۲

حس غریب (21)

حس یه فرشته که مامور شده
شبها با یه زندونی انفرادی حرف بزنه
به یادش بیاره که هنوز زنده است هنوز دوستش دارن

تیر ۱۶، ۱۳۹۲

ماسه ...

سنگ درشتی ام.
گیر کرده در گلوی ساعت شنی
و زمان چکشی است
در دست یک محکوم به کار اجباری...

خرداد ۰۱، ۱۳۹۲

قلعه حیوانات

یه باز ی هم تو بازی بود که پرش به پای شغالا میپیچید
ولی پیش تماشاچیها بیشتر اوج میگرفت

اسفند ۲۹، ۱۳۹۱

هرگز حديث حاضر و غايب شنيده اي؟

شب اول عيد را هم بلندترين شب سال صدا بزنيد

وقتي كه همهمه باهم بودن همسايه ها 

به گوش پيرزن تنها ميرسد


بهمن ۲۶، ۱۳۹۱

بهمن ۱۴، ۱۳۹۱

حس غریب (19)

حس یه بچه نهنگ که نمی خواد در ساحل خودکشی کنه
و در ضمن نمی تونه بدون خانواده اش زندگی کنه
و آروم با گروه نهنگ ها به سمت ساحل کم عمق حرکت می کنه

بهمن ۰۵، ۱۳۹۱

بله قربان (7)

- سرباز
+ بله قربان
- خیلی دوستت دارم. مثل پسرم می مونی عزیزم
+ قربان بازم مست کردید؟ دست تون رو بدید تا ببرمتون توی سنگر

بهمن ۰۲، ۱۳۹۱

در محضر ابليس

ديشب به ملاقات ابليس رفتم
زنگ موبايل و اس ام اس هاي عاشقانه دوستانش نگذاشت دو كلمه درد دلم كنم
بايد از همان اول با خدا رفيق ميشدم كه دوستي ندارد و وقت براي صحبت بسيار